سلام دوستان
من 5/1 ساله ازدواج كردم.همسر فوقالعاده زيبا و پا ك و مهربوني دارم شكر خدا.
تو اين مدت كه نامزديم ، با همه نداريم ساخت.توقعشو خيلي پايين آورد.پدر و مادرم به جاي اينكه به فكر فرستادن ما سر خونه زندگيمون باشن،ميگن هر وقت تونستيم يه كاري واسطون ميكنيم،نشدم جدا شين.در حالي كه واسه دختراشون همه كار انجام دادن و ميدن.من اولين پسرم.از اين كاراشون جفتمون داغونيم و دلسرد.ما عاشق هميم.اينقدر عصبيم و استرس دارم 2 ماهه شبا بيشتر از 2 ساعت نميتونم بخوابم.مغزم تير ميكشه.از وقتيم خانواده همسرم موضوع رو فهميدن نميذارن اونو ببينم،ولي اون مخفيانه به ديدنم مياد.يز نديدنش هر روز بدتر ميشم.خانوادش گفتن اگه تا قبل محرم واسه تعيين روز عروسي نيايين قيد دخترمونو بزنين.حالا بگين تو اين وضعيت چه كنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)