با سلام
مدت سه سالي هست با آقايي كه قبلا ازدواج ناموفقي داشته دوست هستم. همه جوره از لحاظ اخلاق و خانواده و فرهنگ بهش اطمينان دارم و قبولش دارم. اصلا اوايل صحبت ازدواج نبود بخاطر همين مسئله جداييش. خودمم از لحاظ خانواده و تحصيلات و موقعيت در جايگاهه خوبي هستم. اما بعد از مدتي با شاخت و ارتباط بيشتر بهش علاقمند شدم. حتي خانواده ي اون آقا كاملا در جريان رابطه ما بودن و بخاطر ترس از شكست مجدد بيشتر با من در ارتباط بودن تا شناخت پيدا كنن. خب به مرور اين مسئله جدايي براي من كاملا بي اهميت شد و شخصيت و فرهنگ اين آقا برام پررنگ شد. دليل جداييشم برام كاملا موجه بود. از خانواده خودم مادرم كم و بيش در جريان قرار گرفت و مخالفت خودش رو اعلام كرد. اما با گذشت زمان و صحبت و دليل آوردن كه واقعا يه ازدواج ناموفق دليل بر بد بودن كسي نيست تقريبا متقاعد شد. تا اينكه بالاخره چند روز قبل براي خواستگاري اجازه گرفتن و با بزرگتراش اومدن. اما الان مادرم بيشتر سر ظاهر اين آقا مشكل دارن و مخالفت ميكنن. و ميگن تو بعدا ظاهرش روت تاثير ميزاره و حرف ديگران باعث دلسرديت ميشه. اين آقا از لحاظ اندامي و قدي ازمن كه قدم 165 هست تقريبا يكي دوسانتي بلندترن. شايد بشه گفت هم قديم. و از لحاظ جثه هم تقريبا هم انداميم و ايشون نسبت به آقايون ديگه كمي ريز نقشتر هستن. البته نه لاغر فقط استخون بنديشون كمي كوچكتره
مادرم تاكيد داره كه شما هم رو نميتونين خوشبخت كنين و بعدها ممكنه با گفتن اطرافيان كه انتظار دارن همسرت سطح بالاتري باشه دلسردت ميكنه و هم به اون بنده خدا بيشتر آسيب ميزني با شكست دوم هم خودت
خيلي برام سخت شده، نميدونم بايد چكار كنم و كار درست چيه!! از طرفي دوسش دارم و از همه لحاظ ميپسندمش و قبولش دارم از طرفي ميترسم حرف مادرم منطقي و درست باشه. خب طبيعتا ما سه سال شب و روز باهم در ارتباط بوديم و اسيب جدي ميخوريم ولي دلم ميخاد كه همسري كه انتخاب ميكنم مورد قبول خانوادمم باشه و دوسش داشته باشن. نميدونم ملاك رو شخصيت اين آقا و فهمش و علاقمون بزارم يا ديد و نگاهه ديگران!!؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)