باسلام
ديشب من وهمسرم بعدازيك روزكاري وپرمشغله اومديم خونه...شام خورديم...وبعدپاي تلوزيون نشستيم پاي سريال مورد علاقه من...حين تماشا يه صحنه توي فيلم بود...كه زن نامزدش داره ميجنگه اون مياد كه ازنامزدش دفاع كنه ولي شوهرش حواسش بهش پرت ميشه وباعث ميشه دشمن اون رو زخمي كنه...من باديدن اين صحنه عصباني شدم وبه نقش ن اون فيلم بدوبيراه گفتم...كه همسرم خنديد ومحكم بادستش پشت گردنم زد وگفت ببين زنا چقدر خنگن...ولي چنان محكم زد...كه حس كردم گردنم شكست...سرم گيج شد دردش غيرقابل تحمل بود...بااينكه قصدش شوخي بود....خيلي ازدستش عصباني شدم...محكم رودستش زدم و گفتم چته تو نزديك بود من ناقص كني...چندباربهت گفت بامن اين شوخيا نكن...بدنم ضعيفه نميتونم تحمل كنم...خلاصه شوهرم باخنده بامن بگو ومگو كرد ودوباره من محم هل داد ومن سمت سيني استكان واپن اشپزخانه پرت شدم ونزديك بود همه چيزبشكنه....اون لحظه خيلي ازدستش عصباني شدم كه بازچرا حواسش جمع نمكنه....بقدري عصباني شدم كه محكم بهش سيلي زدم وعينكش ازصورتش افتاد ....كه اون همون لحظه خنده از روي لباش رفت وبدجوري عصباني شد وگفت صد دفعه بهت گفتم من نزن...وبلندشد چندتاسيلي بهم زد وچند تالگد موهامو كشيد....ومن كشون كشون برد تادراتاق وگفت برو اتاق نميخوام ببينمت...كه من بلندنشدم برم..خواست دوباره من بزنه كه من جيغ وهمينطور دورخودم گرفتم وصورتم پوشوندم كه به صورتم چيزي نزنه كه ديگه دست كشيد...ازشدت عصبانيت سيگارش گرفت ورفت توي تراس ونيم ساعت اونجانشست
مقصركيست؟من ياشوهرم؟
شوهرم تاحالا اينطورمن كتك نزده...تاپيش اومده كه جزئي من بزنه...ياباشوخي...ولي به طور جدي نه
پيش اومده من شوهرم بزنم وقتي عصباني بشم
درحال حاضر قهريم
بااين مشاجره هيچ تنفري بهش ندارم...وخيلي دوستش دارم...ولي اون رونميدونم
چيكاربايد بكنم؟
درضمن من خيلي مغرورم...شوهرم بارهااينوگفته
علاقه مندی ها (Bookmarks)