به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 31 شهریور 96 [ 23:39]
    تاریخ عضویت
    1395-3-02
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    1,545
    سطح
    22
    Points: 1,545, Level: 22
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 29 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بالاخره رفتم سر خونه و خوشبختم

    سلام به همه ی دوستان عزیزم.فکر کنم کم و بیش من رو یادتونه,تاپیکی با موضوع طلاق داشتم...
    الان 6,7 ماه از روزای وحشتناک و میگذره و خدارو شکر من از بهمن 95 سر خونه زندگیِ خودمم و خیلی خوشبختم....
    و اما چی شد داستان زندگی من....

    اگه یادتون باشه گفته بودم یه ماه مونده به عروسیم,همسرم به عجیبی حرف از طلاق زد و بدون هیچ حرفی با من و خانواده ام,فقط می گفت طلاق و هیچ دلیل خاصی هم نداشت برای این کارش.
    جویبار لحظه ها جاریست....

  2. کاربر روبرو از پست مفید بیتا جون تشکرکرده است .

    Hildaa (سه شنبه 26 اردیبهشت 96)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 07:44]
    تاریخ عضویت
    1396-1-24
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    681
    سطح
    13
    Points: 681, Level: 13
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 71 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیرم چه عالی خوش باشی همیشه
    اما برامون کامل بگو چی شد که اتفاقای بد شد تموم شد و علت حرف همسرت چی بود مرسی

  4. 3 کاربر از پست مفید *nastaran تشکرکرده اند .

    Hildaa (سه شنبه 26 اردیبهشت 96), نازنین2010 (سه شنبه 19 اردیبهشت 96), بارن (سه شنبه 19 اردیبهشت 96)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 31 شهریور 96 [ 23:39]
    تاریخ عضویت
    1395-3-02
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    1,545
    سطح
    22
    Points: 1,545, Level: 22
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 29 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    و اما نظر من چیز دیگه بود و تمام این مدت فقط می گفتم من و شوهرم هیچ مشکل خاصی نداشتیم و مطمینم مشکل از جای دیگه هست ولی اغلب دوستان در این سایت نظرات غیر کارشناسی می دادن و فقط می گفتن احساساتی نشو!!!!!!!!!در صورتی که من کاملا به حرفم ایمان داشتم.
    بعد از 7,8 ماهی که شوهرم حرف طلاق می زد و اقدامی هم نمی کرد من بالاخره تصمیم گرفتم هر جور شده خودم رودر رو باهاش حرف بزنم که خانواده هامون هم در جریان نباشن.تصمیم قطعی خودم رو گرفتم و رفتم شهر محل سکونت ایشون توی مسافرخونه!!!!!
    از این ماجرا هم فقط زن داداشم خبر داشت.وقتی رسیدم اونجا به شوهرم گفتم اومدم,ناگفته نماند که تو اون 8 ماه اصلا حاضر به دیدن من نبود و می گفت دوستم نداره!!!!وقتی فهمید اومدم خیلی عصبانی شد و دادو بیداد ولی باهام قرار گذاشتیم بعد از کارش اومد دنبالم رفتیم بیرون!
    بعد از اون همه مدت وقتی دیدنش چقدر ناراحت شدم,خیلی لاغر شده بود و رنگ پریده با ریش بلند!هیچوقت انقدر داغون ندیده بودمش..برخورد سردی داشت ولی از چشماش می فهمیدم هنوز دوستم داره ولی مشکل چیز دیگه هست که باید هر جور میشد می فهمیدم.منو شام برد بیرون,بعدم پارک.من برخلاف همیشه که بهش التماس می کردم,این دفعه قاطع باهاش حرف زدم ,کوتاه و خلاصه.گفتم اگه واقعا طلاق می خوای برو درخواست بده و بچه بازی رو تموم کن,من از چیزی نمی ترسم,گفتم عمرم برام خیلی ارزش داره و نمیزارم با بچه بازی هات در مورد طلاق تلفش کنی,یا مثل مرد بیا طلاق بده یا پای زندگیت وایسا .اگه هم طلاق می خوای من الان حرفی ندارم و برمی دارم میرم المان با خواهرم و میرم جایی که دیگه هیچوقت تو زندگیت منو نبینی و با شناختی که از خودم دارم مطمینم بهترین زندگی و اینده رو بذای خودم می سازم.اینارو که گفتم اروم اروم بود و هیچی نمی گفت.ازش پرسیدم تصمیمت چیه که گفت فکر می کنم.برخلاف همیشه هم اصلا هیچ حرفی از طلاق نزد.بعد هم می دونست چرخ فلک دوست دارم منو برد پارک و سوار چرخ فلک شدیم.فرداش هم برگشتم خونه.یه ماه گذشت و من برای اتمام حجت اخر رفتم شهرشون,بهش گفتم به بهانه تولدم می خوام بار اخر ببینمت.وقتی رفتم بازم سرد بود ولی گفت می خوام بریم قدم بزنیم.منو برد یه باغ خیلی قشنگ که از قبل رزرو کرده بود و برام کلی کادو خریده بود,سنگ تموم گذاشته بود.خیلی سورپرایز شدم.همش هم زل میزد بهم,انگار که دلش برام یه ذره شده بود.تو چشماش یه غم تلخی بود که باید می فهمیدم.ولی مطمین بودم مشکل از جای دیگه هست.بعد هم گفت نمیزارم مسافرخونه بمونی و رفتیم خونه دوستش و زنش.شب هم کنارم خوابید,سرمو.گذاشتم رو سینه هاش,مثل قبلا.می دونی معلوم بود که غرورش نمیزاره برگرده.روز بعدش هم منو با دوستاش برد خارج شهر تفریح....
    فرداش هم برگشتم خونه..
    چند روز بعد زنگ زد گفت برمی گردم ولی به شرط بخشش مهریه!!!کاملا معلوم بود این شرط رو فقط برای اینکه غرورش شکسته نشه گذاشته بود...البته منم نه قبول کردم نه رد و با سیاست زنونه موضوع حل شد.خلاصه کم کم رابطمون درست شد ووووووو...
    من بعد از مدت ها فهمیدم که حدسم درست بوده و مشکلش این بوده که رفیق و دوست صمیمیش تمام سرمایه اش که البته بیشترش رو وام گرفته بود با کلاهبرداری ازش برمی داره و شوهرم می مونه و یه مبلغ زیاد چک....به عبارتی کل سرمایه زندگیمون و هرچی بوده از دستش میره و شوهرم می مونه با کلی بدهکاری و افسردگی شدید که با صبر و حوصله و صبوری من خدارو شکر به زندگی طبیعی برگشت.الان هم روزی هزار بار میگه ممنونتم که تو اون افسردگی و حال روحی داغونم تنهام نزاشتی و همیشه قدردانتم.
    مراسم ازدواج هم نگرفتم,یه مهمونی ساده و شام با خرج خانواده خودم,طلا هم گفتم نمی خوام که اصلا بهش فشار نیاد.جهیزیه هم کامل اوردم و خانواده خودم و همسرم هم برای خونه گرفتن کمکمون کردن.خدارو شکر همسرم هم یه کار خوب پیدا کرد و دوباره سر و سامون گرفت.الان هم واقعا کنار هم خوشبختیم و یه زندگی خوب و خوش داریم.همسرم.هم خیلی ذوق و شوق داره برای زندگیمون و روزی هزار بار قربون صدقه ام میره و ازم تشکر می کنه که صبوری کردم تا حالش خوب بشه و از اون افسردگی خارج بشه.خودش میگه من تو اون دوران حتی به پدر و مادر و خواهر برادرم هم هیچ حس دوست داشتن نداشتم و افسرده بودم و وقتی می گفته هیچ احساسی نداره منظورش فقط من نبودم,همه ی اطرافیانش بود.....
    الان هم صبح تا شب تو شرکتشون کار می کنه و تا 11 شب می مونه اضافه کاری,خیلی برای زندگیمون زحمت می کشه. و تا اونجا که در توانش هست برام وقت و انرژی میزاره هم از نظر احساسی و هم مالی یا هر چیز دیگه.تو کارای خونه کمکم می کنه و هر جا بخوام منو میبره تفریح.دقیقا شده مثل دوران عقدمون که یه پارچه اقا بود.


    چیزی که توی اون دوران خیلی اذیتم می کرد مربوط به بعضی از بچه های تالار بود که با نظرات غیر کارشناسانه و غیر مسئولانه بیشتر به حال روحی خراب من در اون دوران دامن میزدن,خیلی ها می گفتن دوست دختر داره,خیلی ها می گفتن مطمینا دوستت نداره و باید طلاق رو بپذیری و از این حرفا!!!!و هر چقدر من می گفتم مطمینم دوستم داره ولی مشکل از جای دیگه هست باور نمی کردن و فقط تا می تونستن به ادم حمله می کردن,بدون در نظر گرفتن شرایط روحی بسیار داغون و اسیب دیده ی من و حتی بدون اینکه یه درصد احتمال بدن که اره واقعا شاید مشکل از جای دیگه باشه و خلاصه کلا خیلی تند برخورد می کردن.
    به نظرم مراجعین اینجا اول از همه چیز به همدردی احتیاج دارن و بعد مشاوره و راهکار.ولی متاسفانه اکثر کسایی که میان مشاوره میدن خیلی غیر مسئولانه برخورد می کنن و نظارت زیادی هم اینحا نمیشه.خدارو شکر من خودم بیشتر حواسم بود و سعی می کردم بی توجه باشم به اینجور افراد .....
    تو این مدت هم از بچه های سایت خانوم سوده82 از طریق واتساپ خیلی دلسوزانه به من کمک کردن و همینجا یه تشکر درست و حسابی ازشون می کنم
    به نظرم طلاق خیلی سخت و عذاب اوره و باید اخرین راه باشه,قبلش سعی کنید با حفظ عزت نفستون تمام راه ها رو واسه حفظ زندگیتون برین که خدای نکرده بعدش پشیمون نشید.
    جویبار لحظه ها جاریست....
    ویرایش توسط بیتا جون : چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 در ساعت 15:18

  6. 5 کاربر از پست مفید بیتا جون تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 21 اردیبهشت 96), Hildaa (سه شنبه 26 اردیبهشت 96), Ramin231 (پنجشنبه 21 اردیبهشت 96), sia518 (چهارشنبه 20 اردیبهشت 96), بارن (چهارشنبه 20 اردیبهشت 96)

  7. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    چه خوب خدا رو شکر
    انشاءالله دیگه هر موقع پست میزارید در اینجا از موفقیت شما در زندگی و تفاهم و همدل شدن شما و همسرتون باشد
    اینجا هم هر فردی نظر خاص خودس رو بیان میکنه و یقینا قصدشون کمک و همدردی با شما بوده از دوستان هم دلگیر نباشید

    یا حق

  8. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    Hildaa (سه شنبه 26 اردیبهشت 96)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    خدا رو شكر كه مشكلتون حل شد براتون بهترين ها رو آرزو ميكنم
    موفق باشيد

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    درود...
    انشاءالله همیشه خبرهای خوش با انرژی مثبت از شما و دوستان بشنویم

    درمورد نظرات اعضا،
    درسته که بعضی نظرات بسیار تلخه ولی شما نیومدی که حتما خوشحالت کنن.
    تمام نظرات و تصویر ذهنی‌ای که اعضای همدردی دارن، دقیقا از نوشته های شروع کننده تاپیک استخراج میشه. زاویه دید هر فرد هم متفاوته، تضمینی نیست حتما حدس ها یا نظرات درست باشن. مشاوره حضوری هم گاهی اشتباه میشه چه برسه به نوشتاری...
    بنده به جای شما از تمام دوستانی که در تاپیک(های) شما با هر لحن و هدفی نظر دادن، تشکر میکنم...از شما هم ممنونم که پایان خوشتون رو برای ما نوشتین...

    انشاءالله شما و همه اعضای همدردی، اینقدر خوشی در زندگیتون داشته باشین که دردها جایی برای رفتن، جز گوشه‌ی کمرنگ ترین خاطراتتون نداشته باشن...

  11. 2 کاربر از پست مفید Ramin231 تشکرکرده اند .

    Hildaa (سه شنبه 26 اردیبهشت 96), میس بیوتی (سه شنبه 09 خرداد 96)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 بهمن 96 [ 01:21]
    تاریخ عضویت
    1396-2-02
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    419
    سطح
    8
    Points: 419, Level: 8
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    101

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آفرین به شما برای تصمیمات درست و خیلی خوبتون...براتون آرزوی خوشبختی همیشگی دارم

  13. کاربر روبرو از پست مفید ...zahra تشکرکرده است .

    Hildaa (سه شنبه 26 اردیبهشت 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.