به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array

    همسر ساز مخالف من

    سلام ما سه سالی هست که ازدواج کردیم از اول ازدواج تا الان شوهرم با تمااااام کارهای من مخالفت کرده بی دلیل هیچوقت پشت من نبوده همیشه شرایط رو برام سخت تر کرده واقعا دارم بخاطر این رفتارش ازش متنفر میشم
    مثلا اون اگر باشگاه میره اگر استخر اگر پیش دوستاش یا گاهی برادر یا خانوادش میره من هیچی نمیگم تازه تشویقشم میکنم ولی اون در شرایط مشابه فقط میگه نه... منم چند بار به حرفش گوش کردم ولی دیدم اگر تا آخر بخوام به حرفاش گوش کنم واقعا داغون میشم و باید با عالم و آدم قطع ارتباط کنم...
    یا اینکه اگر من بیام درباره موضوعی با آب و تاب حرف بزنم براش سریع میزنه تو ذوقم چرا چون علاقه ای به اون موضوع نداره اما اگر درباره موضوعات مورد علاقه اون حرف بزنم کلی نظر میده و استقبال میکنه
    از این جهت من اعتماد به نفسم خیلی کم شده همش فکر میکنم نباید حرف بزنم نباید نظر بدم چون خودم و حرفام بی ارزش هستیم
    کلا یک خودخواهی عجیبی در وجودش هست که داره منو داغون میکنه... جوری که هیچوقت از کلمه ما استفاده نمیکنه همش میگه من... ماشین من کار من بچه من خونه من... انگار من اصلا وجود ندارم انگار شدم یک وسیله ارضا جنسی... خسته شدم از مخالفت شنیدن خسته شدم اینقدر زده تو ذوقم
    بهشم مسگک میگه این اخلاقمه
    چکار کنم دوستان من از هر راهی وارد شدم، دوستی ،زبون خوش دعوا و... هیچ کاری نتیجه نداده
    پ. ن :من مثل هر زن دیگه ای یک تکیه گاه اما این آقا دقیقا برعکسه فقط میخواد از طرف من حمایت بشه و خودش در کوچک ترین زمینه ای حمایت نمیکنه... الان که قراره برم سر کار هنوز بهش نگفتم چون میدونم مخالفت میکنه بدون دلیل و منطق... یک علتش هم خانوادش هستن چون در یک خانواده بد بزرگ شده پدرش به شدت اینا و مادرشون رو سرکوب کرده و میکنه و بسیار خودخواهه و اینم داره اونجوری میشه انگار... من دارم کم کم به طلاق فکر میکنم دوستان واقعا دلم نمی خواد به عاقبت مادرشوهرم دچار بشم و به
    ویرایش توسط tommy : شنبه 16 اردیبهشت 96 در ساعت 21:30

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    باورتون میشه هنوز نمیدونه من چی دوست دارم چه هدف هایی دارم در زندگیم چون همیشه فقط درباره اون و هدف هاش و آرزو هاش حرف زدیم. وقتی درمورد من حرف میزنیم به شدت منو ضایع میکنه منو مسخره میکنه مثلا میگه خب درسم شد هدف؟ معلمی ام شد هدف ؟چه میدونم مثلا میگم فلان باشگاه خوبه؟... هنوز حرفم تموم نشده میگه خوشم نمیاد نه... اصلا شاید ندونه ممن کدوم باشگاهو میگم فقط میگه نه
    یا یک روز من بهش گفتم مامانم خونه خالمه منم برم؟ سریع گفت نخیر لازم نکرده... بعد من گفتم چرا دلیلش چیه؟ گفت همینجوری
    بعد منم گفتم سریع منو ببر دیگه نبینم پررو بازی دربیاری ولی خب بازم کار خودشو میکنه
    خیلی ازش بدم میاد راستش :((((


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.