به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 98 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-11
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    3,075
    سطح
    34
    Points: 3,075, Level: 34
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    244

    تشکرشده 133 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نامزدم مرد خوبی است ولی من فرد قبلی را دوست دارم

    سلام.
    من و یه آقا پسری سه سال دوست بودیم. باید بگم بدون هیچ رابطه نامتعارفی‌ با هم ارتباط عاشقانه صمیمی و خیلی خوبی داشتیم . هردومون اخلاقمدار و با رعایت حریم رفتار می کردیم آخه واقعا همو دوست داشتیم و رفتارمون بهم میومد. سر یه ماجراهایی با ایشون بحثم شد. دعوای جدی و حسابی
    اشتباه بزرگی که کردم این بود که وضع مالی شون که از ما پایین تر بود و پدر نداشتنشو به روش آوردم. خب اونم از نقاط ضعفم استفاده کرد و چیزای خوبی بهم نگفت ولی وسط دعوا که حلوا خیرات نمی کنن. منم از روی حرص؛ حماقت یا بچگی با یکی از خواستگارام موافقت کردم. بله برون و یه جورایی نامزدی!
    الان مثل چی پشیمونم. نامزدم از اون آقا شاید از خیلی لحاظ بهتر باشه خوش تیپ تر پولدارتر حتی مهربونتر و تو گفتار و رفتار لطیف تر باشه ولی من دلم هنوز پیش یکی دیگه است و اصلا نمیتونم فراموشش کنم. اومد برای معذرتخواهی ولی وقتی فهمید من نامزد کردم نزدیک بود دیوونه بشه یا دور از جونش سکته کنه.
    وقتی عصبی میشه یا رگ‌غیرتش باد میکنه رفتارش خشن میشه ولی من همینشم دوست دارم بس که احمقم
    از طرفی نمیتونم نامزدیمو با این آقا به هم بزنم. رو چه حسابی خانوادمو قانع کنم که ایشون به دردم نمیخوره؟ همینجوریش هم مامان بابام از اینکه به این آقا بله گفتم خیلی خوشحالن و اینو تو حرف و رفتارشون نشون دادن بهم!
    خودش هم واقعا دوستم داره ولی من حس میکنم لیاقت عشقشو ندارم. از یه طرف اگه نامزدیمو به هم بزنم دیگه هیچ وقت من و اون آقا عاشق و معشوق قبلی نمی شیم. چون خیلی حریما از بین رفته بینمون!‌حتی شاید خانوادم قبولش نکنن و بگن تو نامزدیتو به هم زدی که به این برسی؟
    خیلی داغونم. هی به زبونم میاد که به نامزدم همه چی‌ رو بگم ولی نمیتونم و می ترسم
    هرچند خودش از سردی و بی توجهی من یا رفتارای دیگه م باید فهمیده باشه ولی به روی خودش نمیاره تا به خیال خودش منو به خودش علاقمند کنه
    تو رو خدا بگید چی کار کنم؟
    از یه طرفم ترس اینو دارم اون آقا بیاد به نامزدم یا خانوادم همه چی رو بگه اون وقت فاجعه میشه!!!

    - - - Updated - - -

    فقط تو رو خدا سرزنشم نکنید نگید تقصیر خودته
    همینجوریش هم داغونم دارم دیوونه میشم و روز و شبم جهنمه
    تو رو خدا بهم‌راه حل منطقی بدین
    ویرایش توسط Hildaa : دوشنبه 11 اردیبهشت 96 در ساعت 15:29

  2. کاربر روبرو از پست مفید Hildaa تشکرکرده است .

    مه و خورشيد 75 (سه شنبه 12 اردیبهشت 96)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 98 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-11
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    3,075
    سطح
    34
    Points: 3,075, Level: 34
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    244

    تشکرشده 133 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیشکی تو این سایت جواب منو نمیده؟
    دارم‌ میمیرم از استرس

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    حتما اینو شنیدید که یه نفر تو تاریکی سکه ای از جیبش میوفته زمین بعد از تو جیبش کاغذی رو در میاره و اتیش میزنه و بعد میبینه سکه بی ارزشی بود ولی اون چیزی که آتیش زده اسکناس درشتی بود

    حالا شما هم اسکناس و اتیش بزن تا برسی به سکه هه

    شما الان که از اون اقا جدا شدید به صورت طبیعی دلتنگی میاد جای کینه___ نقاط مثبت میشینه جای نقاط منفی ___ اخلاق و رفتارهای بد میشه دوس داشتنی ___ و غیره

    الان هم این چیزها برای شما به طور طبیعی داره اتفاق میفته و نامزدتون که از ایشون از هر جهت سرتر و بهتره در مقایسه با ایشون افول میکنه ... توصیه من اینه که به هیچ عنوان سمت فرد قبلی نرید و به کل ایشونو از یاد ببرید ..کمی سختی داره ولی فراموشش

    خواهید کرد .. زندگیتونو خراب نکنید.. از کجا میدونید از این جدا شدید ایشون حتما بیان خواستگاریتون... یا با فرد قبلی دوباره اختلاف پیدا نکنید..؟؟

    همون حس هایی که برا قبلی به خرج میدید و کم کم برا نامزدتون اعمال کنید و به هیچ وجه کاری نکنید ایشون متوجه قضیه بشند چون محبتشون کم رنگ میشه و برا شما بد میشه

  5. 7 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    ...zahra (چهارشنبه 13 اردیبهشت 96), Hildaa (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), Quality (سه شنبه 24 مرداد 96), نادیا-7777 (سه شنبه 12 اردیبهشت 96), yarmehrban (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), Ye_Doost (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), باغبان (دوشنبه 11 اردیبهشت 96)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 31 فروردین 98 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1396-2-11
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    3,075
    سطح
    34
    Points: 3,075, Level: 34
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 125
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    244

    تشکرشده 133 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من به نامزدم شب خواستگاری گفتم با یکی قبلا دوست بودم. گفتم دوستی ساده ... نخواستم دروغگو باشم
    اونم تا حدی بهش برخورد و یه کم سوال پیچم کرد. ولی وقتی فهمید رابطه مون جدی نبوده پاپی نشد. از اون شب تا حالا یه کلمه هم نگفته! نامزدم از قبل دوستم داشت به خاطر همین. وگرنه شاید فردا روزی که بحثمون‌شد به روم بیاره یا حتی از اون آقا بدتر رفتار کنه.
    من بیشتر ترسم از آبروریزی پیش دیگرانه! این که اون آقا برگرده به همه بگه چی شده
    از طرفی... وااااقعا اون آقا آدم خوبیه. شاید من بد گفتم. پسر محجوب و مهربونیه که تو دوران دوستی اصلا بهم بدی نکرد یا پاشو از گلیمش دراز تر نکرد گفت به خاطر عشق پاکمون صبر میکنم تا ازدواج‌ مطمئنم قصدش ازدواج بوده و حتی شاید هنوزم هست
    نامزدم فکر میکنه من اون آقا رو دوست نداشتم و همینجوری یه ارتباط ساده و سرسری بوده.
    راستی.‌.‌خیلی ممنون از وقتی که گذاشتین و جواب دادین. دعا میکنم خدا بهتون هرچی میخواید بده حالم بهتر شد
    ویرایش توسط Hildaa : دوشنبه 11 اردیبهشت 96 در ساعت 16:27

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    دوست عزیز نباید اصلا میگفتید که با کسی دوست بودید حالا که گفتید دگ چالش کنید بره

    اون آقا هم هیچ کاری نمیکنه نترسید.. اگه آدم خوبی باشه که میره پی زندگیه خودش ولی اگه بخواد اذیت کنه خودش ضرر میکنه..

    برین سراغه زندگی جدیدتون و همه چیزو فراموش کنید..هر وقت هم فرد قبلی اومد تو ذهنتون به خودتون بگید من با نامزدم خوشبخترم..انقد تکرار کنید تا فراموش بشه

    با نامزدتون خوش باشید..براش لباسهای زیبا بپوشید.. وقتی میرید بیرون خوش بگذرونید ..بگید بخندید و از دنیا لذت ببرید.. تو مدت کوتاهی که بگذره نسبت به فرد قبلی بی احساس خواهید شد

  8. 2 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    Quality (سه شنبه 24 مرداد 96), yarmehrban (دوشنبه 11 اردیبهشت 96)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام عزیزم
    بعقیده من وقتی بین دو نفر احترام از بین میره ، دست افراد برای پرخاش و حرف های بدتر باز میشه و دیگه سخت به روال قبل بر میگردن.
    از طرفی فرد قبلی زندگی شما سه سال یک رابطه رو به اشتباه با شما کش دادن و میتونستن بعد از یکی ، دو سال یه ازدواج برسوننش اما خب حتما با دلایل عامیانه و واهی اینکارو نکردن و حالا پیداشون شده!
    ببینین هر رابطه ای زمانی ارزشمنده که دو طرف رابطه بخوان اونو به هدفی برسوننش، ظاهرا رابطه ی قبلی شما فقط در سطح یک دوستی داشته ادامه پیدا میکرده و کار جدی در اون صورت نگرفته.
    فرض کنیم دو نفر در یک مشاجره ای حضور دارن ، اولی کلی توهین میکنه و مثلا نداری مالی طرف مقابلو به رخش میکشه ، اما چرا طرف دوم باید توهین کنه و حرف های ناشایست بزنه؟؟! میتونست دعوا رو ترک کنه، گوشیش رو خاموش کنه ... درسته؟(اینها همه آفت دوستی های بی پایه و اساس و بی هدفه)
    اما درباره نامزد فعلیتون؛
    خیلی از دختران زیر همین آسمونی که شما هستین آرزوی اینو دارن یک خواستگار خوب داشته باشن و واقعا سن ازدواج بالا رفته و هم دختر ، هم و پسر دارن ضرر میکنن، اینکه یک فرد خوب رو بخاطر یک دوستی بی پایه و اساس، صرفا بخاطر یک عشق تو خالی رها کنین از نظر هیچ منطقی پذیرفته نیست.
    مردی در عشقش راستگو هست که مثل نامزدتون پا پیش میذاره و میاد میگه خانوم..آقا، من دخترتونو میخوام! نه کسی که سه سال از عمر یک نفر رو هدر میده و معلوم نیست بیاد یا نیاد.
    شما روی حباب سرمایه گذاری کرده بودین و این حباب دیر یا زود میترکید، الانم این وسط لطف خداست که یک نفر جای اون شخص رو پر کرده که دچار افسرگی نشین، اینه پاسخ به لطف خداوند؟؟!
    برای چه کسی پیش میاد چنین موقعیت های واقعی و ارزشمندی؟ تا بشین ببینین آیا اون نفر قبلی لطف میکنه بیاد بگیرتتون یا نه.
    لطفا عاقل باشین چون امروز یا فردا وارد زندگی مستقل میشبن حالا با هر کسی، مادر میشین و در کانون توجه افراد... باید فردی باشین که دیگران شما رو تشویق کنن وخودتون به زندگیتون افتخار کنین.
    درباره اینکه بیاد به نامزدتون بگه ، نترسین!!
    اولا ارتباط خودتونو با اون آقای قبلی بکل قطع کنین، چون آشکار دارین به یک فرد خیانتکار تبدیل میشین.
    ثانیا اگر شل باشین و استرس خودتونو نشون بدین و بطرف قبلیتون القا بشه که ترسیدین از این اهرم استفاده میکنه و اونوقت کار به تهدید اخاذی یا ... میکشه.
    هر وقتم هر کی، هر چی به نامزدتون درباره اون آقا گفت بگین بله ایشون خواستگار بودن و خیلی سمنج ، من ردشون کردم و الان اینطوری میکنن.
    ممکنه اون آقای قبلی بهتون بگه نامزدیتو با این بهم بزن تا باهات ازدواج کنم اما دروغ میگه و پس از اینکار مدام شما رو به سر میگردونه و بعد میگه اشتباه کردی بهم زدی ، تو به اون اینکارو کردی پس بمنم میکنی، خداحافظ!!
    امیدوارم به عشقی که از نامزدتون دریافت میکنین فکر کنین و خودتونو جای اون بذارین، دنیاش رو بهم نریزین، از حرفتون بر میاد بدتونم ازش نمیاد پس اگر خودتون یکبار دلشکستنو تجربه کردین برای دیگران تکرارش نکنین.
    خوشبخت باشین
    ویرایش توسط yarmehrban : دوشنبه 11 اردیبهشت 96 در ساعت 16:55

  10. 10 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    Hildaa (سه شنبه 12 اردیبهشت 96), nardil (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), Quality (سه شنبه 24 مرداد 96), Ramin231 (سه شنبه 12 اردیبهشت 96), فرشته مهربان (چهارشنبه 13 اردیبهشت 96), نادیا-7777 (سه شنبه 12 اردیبهشت 96), Ye_Doost (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), باغبان (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), جوادیان (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), خادم رضا (دوشنبه 11 اردیبهشت 96)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    وای خدایا از عصبانیت دلم میخواد دق کنم
    واقعا هیچ کدوم از شما خانوم های بالا لیاقت عشق یک مرد رو ندارید حرف های شمارو خوندم میفهمم چرا مردها انقدر از ازدواج سنتی وحشت دارن شما که واسه عشق مردها و خودشون هیچ ارزشی قائل نیستید و مثل یه تیکه آشغال میندازیدشون بیرون ولی خدا نکنه یک پسر با دلایل عقلانی بخواد رابطه ای رو تموم کنه به زور با ایجاد عذاب وجدان و نفرین میخواید خودتونو بهش تحمیل کنید
    خیلی نامردیه با فیگور دین داری و معنویت این طور حقیقت رو تحریف می کنید واقعا مرحبا به دین داران عزیز سایت
    خواهر عزیزم موقعیت شما مثل کسیه که رفته رشته و شغلی رو انتخاب کرده که پدر و مادرشو خوش حال کنه ولی هر روز صبح نا نفرت از انتخابش از خواب پا میشه و حالش از کارش بهم میخوره و شب هم با نهایت غم سر روی بالش میذاره ولی خیلی ها آرزوی شغل پر درآمدشو دارن ولی ایشون تا آخر عمرش دلش نمیاد واسه اینکه مبادا دل پدر و مادر رو بشکنه از شغلش استعفا نمیده و نمیره سراغ شغلی که بهش علاقه داره و دیگران با اینکه مگه شغلت چشه خیلی هم خوبه منصرفش میکنن نشد با عذای وجدان واسه پدر و مادرش اینکارو میکنن و ایشون درنهایت نادانی انتخابش رو واسه مشورت نادرست اونا تغییر میده و هیچ وقت رنگ خوش حالی رو نمیتونه ببینه چون انتخاب و خوب و بد و شادی هرکس در شرایط خاصی رخ میده ولی یک چیزی بین همشون مشترکه که هروقت جایی باشه که خودش بخواد باشه از همیشه بیشتر احساس رضایت میکنه و هرکس پیش خوب خودش حالش خوبه
    تا وقتی که انقدر واسه خودت و انتخابت ارزش قائل نمیشی چیزی بهتر از این شرایط نسیبت نمیشه امیدوارم منظورمو درک کنی و راه درست رو انتخاب کنی و اینقدر ساده لوح نباشید و این حجم فاجعه بار ظلم رو در حق خودتون و اون مرد نکنید خودتونو بذارید جای اون و یکم واسه اون حداقل ارزش قائل شو و انقدر با حرف های قشنگ با تم مذهبی حقیقت رو واسه خودت تحریف نکن آخه کجای رابطتون رابطه معمولی بود یعنی فرق رابطه معمولی و عاشقانه رو نمی دونید؟!؟!؟!؟!باید از خودت خجالت بکشی این حجم ریاکاری در بین مراجعین سایت و کامنت ها بی سابقه هست

  12. کاربر روبرو از پست مفید mehdi.ma.mm تشکرکرده است .

    Medea (دوشنبه 25 اردیبهشت 96)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    من نفهمیدم شما الان عقدین یا نه هنوز؟؟؟

    اگر عقد نکردین به نظرم نامزدی رو به هم بزنین اگه نتونستین به نامزدتون علاقه مند بشین..

    من نمدونم اینایی که میان راهنمایی می کنن که ادامه بده و راهت درسته چه جوری فکر می کنن ..اومدیمو این خانوم نتوست فراموش کنه اون اقا چه گناهی داره

    که میگن بهش نگو که فکرت جای کس دیگه است و ادامه بده؟؟خیانت که فقط در اختیار گذاشتن جسم نیست ..

  14. 4 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    Hildaa (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), Medea (دوشنبه 25 اردیبهشت 96), Quality (سه شنبه 24 مرداد 96), Ye_Doost (سه شنبه 12 اردیبهشت 96)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi.ma.mm نمایش پست ها
    وای خدایا از عصبانیت دلم میخواد دق کنم
    واقعا هیچ کدوم از شما خانوم های بالا لیاقت عشق یک مرد رو ندارید حرف های شمارو خوندم میفهمم چرا مردها انقدر از ازدواج سنتی وحشت دارن شما که واسه عشق مردها و خودشون هیچ ارزشی قائل نیستید و مثل یه تیکه آشغال میندازیدشون بیرون ولی خدا نکنه یک پسر با دلایل عقلانی بخواد رابطه ای رو تموم کنه به زور با ایجاد عذاب وجدان و نفرین میخواید خودتونو بهش تحمیل کنید
    خیلی نامردیه با فیگور دین داری و معنویت این طور حقیقت رو تحریف می کنید واقعا مرحبا به دین داران عزیز سایت
    خواهر عزیزم موقعیت شما مثل کسیه که رفته رشته و شغلی رو انتخاب کرده که پدر و مادرشو خوش حال کنه ولی هر روز صبح نا نفرت از انتخابش از خواب پا میشه و حالش از کارش بهم میخوره و شب هم با نهایت غم سر روی بالش میذاره ولی خیلی ها آرزوی شغل پر درآمدشو دارن ولی ایشون تا آخر عمرش دلش نمیاد واسه اینکه مبادا دل پدر و مادر رو بشکنه از شغلش استعفا نمیده و نمیره سراغ شغلی که بهش علاقه داره و دیگران با اینکه مگه شغلت چشه خیلی هم خوبه منصرفش میکنن نشد با عذای وجدان واسه پدر و مادرش اینکارو میکنن و ایشون درنهایت نادانی انتخابش رو واسه مشورت نادرست اونا تغییر میده و هیچ وقت رنگ خوش حالی رو نمیتونه ببینه چون انتخاب و خوب و بد و شادی هرکس در شرایط خاصی رخ میده ولی یک چیزی بین همشون مشترکه که هروقت جایی باشه که خودش بخواد باشه از همیشه بیشتر احساس رضایت میکنه و هرکس پیش خوب خودش حالش خوبه
    تا وقتی که انقدر واسه خودت و انتخابت ارزش قائل نمیشی چیزی بهتر از این شرایط نسیبت نمیشه امیدوارم منظورمو درک کنی و راه درست رو انتخاب کنی و اینقدر ساده لوح نباشید و این حجم فاجعه بار ظلم رو در حق خودتون و اون مرد نکنید خودتونو بذارید جای اون و یکم واسه اون حداقل ارزش قائل شو و انقدر با حرف های قشنگ با تم مذهبی حقیقت رو واسه خودت تحریف نکن آخه کجای رابطتون رابطه معمولی بود یعنی فرق رابطه معمولی و عاشقانه رو نمی دونید؟!؟!؟!؟!باید از خودت خجالت بکشی این حجم ریاکاری در بین مراجعین سایت و کامنت ها بی سابقه هست

    من فکر میکنم اگر نظرمون درباره افکار دیگران متفاوته، میتونیم بدون توهین به شخصیت نظر دهندگان بیانش کنیم.
    اگر منظورتون از خانومهای اون بالا ، من هم بودم باید به عرضتون برسونم عشق با عمل منافاتی نداره و بشدت جاذب همن.
    باز که ما رو برگردوندین به بحث اسلام از نوع هر جور دلم بخواد!
    اون آقا اگر ذره ای برای رابطش با این خانم ارزش قائل بود ، اگر کارگری میکرد میتونست بعد سه سال بیاد و هر جور شده اگر از در بیرونش کردن از پنجره داخل شه و دختر مورد علاقشو بگیره.
    برخی از ما ایرانی ها گاهی دوست داریم چشممون روی حقایق بسته باشه، سه سال آشنایی بس نیست؟ این خانم چند سال عمر از خدا میگیره؟ چند سالشه؟ که باید مقدار زیادیش رو برای آدمی که در عمل سسته اتلاف کنه.
    اگر ایشونو راهنمایی کردیم چون عقل حکم میکنه الان ایشون در راهی قدم گذاشته که مهره های شطرنجو تکون داده( اولا خواسته ایشونو که قبول کرده چون اگر نمیخواست بفرض یک پیره مرد جاش میومد قبول میکرد؟ ثانیا این پسر از نظراتی که گفتن اصلا بد نیست)
    اگه برگرده عقب از کجا معلوم اون دوست پسر قبلی بیاد؟ از کجا معلوم حسرت نخوره که چرا اشتباه کردم؟ از کجا معلوم باز با اون آقا به دعوا برنگردن؟
    شما قول میدی اگر این خانم نامزدیشو بهم بزنه اون آقا باهاش ازدواج میکنه؟
    اون سه سال فرصت داشت میخواست بیاد ، نامزد ایشون چند وقت کوتاه... کی استوار تره؟ کی میتونه نشون بده میتونه همسر داری کنه؟ میتونه در حد یه نشون دختر رو‌نگه داره و مسئولیت بپذیره؟
    من یکی وجدانم اجازه نمیده اگر کسی به این سایت بیاد راهنمایش کنم بره با دوست پسرش خوش باشه،همین خانم ها سالهای بعد تو زندگیشون از همین دوست پسراشون هزار طعنه میشنون، همیشه تو زندگیشون سایه شک و تردید هست، سایه خودت خواستی هست.
    نه آقا مهدی وجدانم رو به بهایی ناچیز برای خوش کردن دل یک دوست پسر معمولی نمیفروشم.
    الحمدالله درست میگین ما لیاقت چنین عشق هایی رو نداریم ، چون لیاقتمون بالاتر از بحث هاست. لیاقت عشق واقعی رو داریم . قدر گوهر رو گوهر شناس میدونه
    .
    ویرایش توسط yarmehrban : دوشنبه 11 اردیبهشت 96 در ساعت 22:10

  16. 7 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    Hildaa (سه شنبه 12 اردیبهشت 96), Quality (سه شنبه 24 مرداد 96), Ramin231 (سه شنبه 12 اردیبهشت 96), نادیا-7777 (سه شنبه 12 اردیبهشت 96), ZENDEGIBEHTAR (سه شنبه 12 اردیبهشت 96), باغبان (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), جوادیان (سه شنبه 12 اردیبهشت 96)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    اگه این آقا و خانوم در سن مناسب ازدواج بودن که حداقل بیست و پنجه البته برای پسر کمی بالاتره تا بتونه دست به یک انتخاب بلند مدت بزنه و اگه به پسره بعد حداقل سه ماه میگفت من به اندازه کافی شناختمت و تصمیمشو میگفت و تصمیم پسره رو می شنید اگه به تفاهم نریسد باهاش بهم میزد و بعد گذروندن مدت زمان مناسب برای رد کردن غم های عادی و طبیعی قطع رابطه دست به انتخاب میزد حتی اگه پسره واسه برگشتوندنش انتخاری هم میزد میگفتم فدای سرت هدفتون با هم یکی نبود به خودت عذاب وجدان نده ولی این وضعیت ایشون که بلافاصله بعد از چند روز دعوا و قهر بره نامزد بشه تازه نامزدی که بر اساس دروغ به پسر مردمه(حتی خودشم گفته میدونه اشتباه کرده)دیگه نباید انتظار داشته باشه در برابر این رفتار نامحترمانه بیام جواب محترمانه بدم
    در کل فکر نکنم ایشون اصلا بتونه خودش و عقایدشو تغییر بده و تا خودش و پسر مردمو بدبخت نکنه واسه راضی کردن پدر و مادرش ول کن نیست(دقیقا به دلیل نداشتن ذره ای استقلال شخصیتی)
    و اگه اون پسره بعد چنین خیانتی پیش این دختر برگرده من اسمشو میذارم مایه ننگ و خجالت جنس مرد جدا اگه پسر در حق دختر این کارو میکرد همین جواب بالا رو به من میدادید؟؟؟؟؟؟؟؟
    من پیشنهادم بهم زدن رابطه با هردو هست و صبر کن تا اونجایی که کاملا حالش خوب بشه و اتفاقات الان اصلا تاثیرش در رفتارش نذاره بره انتخاب دیگه کنه نه اینکه با عشق مرد قبلی صرفا جهت اینکه یکی دیگه دوستش داره بدون شناخت باهاش نامزد کنه(یکی دیگه از دلایل نداشتن بلوغ ازدواج) اصلا به دور از ماجرای پسر قبلی چطور این دلیل ازدواج موجه هست کسی که ذره ای راجب روان انسان اطلاع داشته باشه این حرف هارو نمیزنه
    البته بازم هرکاری میخوای بکنی بکن ولی اینارو گفتن بعدا از کسی جز خودت گله نکنی و راه صحیح رو انتخاب کنی


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دختری که دوست دارم شهر دور دانشجو هست!
    توسط HaD در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 بهمن 92, 21:25
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 بهمن 90, 20:16
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من شکست خودم را دوست دارم...
    توسط سارا5 در انجمن راههای شکست در زندگی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 اسفند 87, 13:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.