به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 مرداد 96 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1396-1-23
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 83 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    راه درستی رو دارم میرم؟

    توی تاپیک قبلیم نوشتم با یه پسری اشنا شدم که قبلا عقد کرده.. و عقد بهم خورده و اونم مجبور شده یک چهارم مهریه رو بده... .راستش اشنایی ما اصلا سنتی نیست. ولی موضوع از ابتدا ازدواج بود..الان دوماهه از اشناییمون میگذره
    منم اولش سعی کردم به طرفم بفهمونم که بهتره خونواده ها در جریان باشن... ولی بهم گفت که بهتره یه مدت باهم باشیم تا همو بیشتر بشناسیم بعد پای خونواده ها وسط کشیده بشن... با اینحال من گفتم من به خونوادم میگم و مخالفتی نکرد... از ابتدا من موضوع عقدش رو میدونستم ولی درمورد مهریه حرفی نزده بود...
    بعد چندبار باهم بیرون رفتیم و دایم مادرم اعتراض میکرد که چرا وقتی خونواده ش درجریان نیستن باید باهاش بیرون بری... بعد از چندباری که این موضوع رو باطرفم در میون گذاشتم بهم موضوع مهریه رو گفت و اینکه پول رو پدرش داده و الانم ماهی فلان قدر داره به پدرش میده تا تسویه بشه... گفت 10 تا قسط مونده از پولی که باید به پدرش بده... واینکه با دادن مهریه کلا مخالفه!! که وقتی اینو به مادرم گفتم خیلی ناراحت شدو مخالفت کرد!

    ضمن اینکه من یه فرصت شش ماهه برای سفر به خارج کشور واسم پیش اومده که تا دوماهه دیگه میرم.. بهم گفت تو فرصتت رو برو چون الان من بیام خاستگگاری بعدش تو میخای بری خارج جالب نیست.. تو برو بعدش که برگشتی موضوع رو خونوادگی میکنیم تا اونموقع قسطهای منم تموم شده ...

    الان حس میکنم سر کارم.. نمیدونم باید چیکار کنم... حس میکنم شدم یه دوست که هر هفته باهم میرم بیرون دور دور!! اصلا از این اوضاع راضی نیستم ضمن اینکه بخاطر مخالفتهای مادرم بیرون رفتنهای اخیرمون رو ازش پنهون کردم... بنظرتون من باید چیکار کنم؟؟
    همه چی رو بهم بزنم؟ یعنی ممکنه سرکارم گذاشته باشه؟
    ویرایش توسط coastmelody : جمعه 08 اردیبهشت 96 در ساعت 09:49

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام. شما رابطه تون رو با ایشون قطع کنید و بهشون بفرمایید هرگاه شرایطشون جور شد مایل بودن از طریق خانواده اقدام کنند و از ارتباط مستقیم با شما بپرهیزند. البته که شما هم قولی مبنی بر انتظار ندین و صراحتا اعلام کنید موارد دیگر رو بررسی میکنید. به خاطر ایشون از پذیرش خواستگاران دیگر اجتناب نکنید و اگر مورد مناسبی داشتید حتما بررسی کنید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  3. 3 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (جمعه 08 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (شنبه 09 اردیبهشت 96), شیدا. (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 16:46]
    تاریخ عضویت
    1395-9-10
    نوشته ها
    185
    امتیاز
    5,275
    سطح
    46
    Points: 5,275, Level: 46
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    361

    تشکرشده 311 در 123 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام
    دوست عزيز شما رسما سر كار رفتيد و به احتمال قوي با شكست روبرو ميشيد..... اگه ايشون طالب ازدواج با شما هستند چرا رسما اقدام نكردند؟از كجا معلوم كه ايشون فقط براي خوشگذراني شما رو انتخاب نكرده باشن؟؟به هر حال زندگي خودته بهتره بيشتر احتياط كنيد چون بعدا ضربه اش رو خودتون ميخورين....
    ببخشيد يكم رك حرفم رو زدم

  5. 3 کاربر از پست مفید sia518 تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (جمعه 08 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (شنبه 09 اردیبهشت 96), شیدا. (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 مرداد 96 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1396-1-23
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 83 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون عشق آفرین جان... من چندبار این موضوع رو گفتم که این رابطه رو تموم کنیم و هروقت تونستی بیا! ولی بعدش میگه من برای ازدواج مشتاقم ولی مهریه تو کتم نمیره1 اصلا منطقی نیست! یعنی توپ رو میندازه تو زمین من و همش انتظار داره من برم با خونوادم درمورد مهریه سنگهام رو وا بکنم!! بعد بیاد! میگه مهریه کلا چک سفید امضاست! تو منو بشناس مهریه نخواه!! منم تو پست قبلی نوشتم که نمیتونم یعنی جراتشو ندارم بخوام سنتها رو زیرپا بذارم!! بهش میگم خودت بیا با خونوادم حرف بزن... میگه من میام ولی وقتی تو خودتم با این موضوع اوکی باشه...وگرنه که من بیام تو هم مخالف باشی چی بگم!!

    تازه شرایطش طوریه که انتظار داره چندسال تو خونه باباش (طبقه بالاشون) زندگی کنیم ....ضمن اینکه میگه عروسی هم نگیریم!! البته میگه جهزیه م یه چیز ساده باشه بسه!! یعنی یه طورایی حس میکنم قراره من از همه چی کوتاه بیام و هیچ تلاشی برای من نمیکنه!! در عین حالم قیافه مظلومانه حق به جانب میگیره که مردها تو این جامعه ظلم میشه بهشون!! همه چی رو دوش مرداست!! مهریه هم شده عامل ازدواج نکردن... دایم بهم میگه تو که تحصیل کرده ای چرا نمیخای با این قوانین مسخره بجنگی.. یعنی انتظار داره چون من از سر حماقت یه مدرک گرفتم از همه چی چشم بپوشم و نه مهریه بخام نه عروسی و نه خونه!!! میگه مثل خارجیها زندگی کنیم... سر این موضوع خیلی باهاش بحث کردم که ما هیچوقت نمیتونیم مثل اونا باشیم!! ولی باز این دور ادامه داره!!..... منم خیلی زود دلم میسوزه نمیدونم حس میکنم نمیتونم قاطعانه بهش حرف بزنم یعنی خودشو لوس میکنه .... اونسری خواستم رابطه رو تموم کنم کلی گفت زندگی بدون تو سخته من نمیتونم و .... ولی گاهی حس میکنم اونقدارم زندگی بدون من واسش سخت نیست....وگرنه حداقل موضوع رو رسمی میکرد...

  7. کاربر روبرو از پست مفید coastmelody تشکرکرده است .

    عشق آفرین (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام عزیزم
    ما خودمون با رفتارمون و گفتارمون برای دیگران تعیین میکنیم چطور با ما رفتار کنن.
    اصلا جالب نیست که شما با ایشون بیرون رفتی، نظر شخصی من اینه دختر تو محیط فرهنگی کشور ما با این کار از شان خودش کم میکنه و پسرا بعد از چنین عملی سست میشن برای کارای جدی.
    پسرا یه ناخوداگاهی دارن که همیشه بهشون میگه با تو اومده بیرون، قبل تو با کی بیرون میرفته؟!
    بعدش من بشخصه فکر میکنم باید حتما علت متارکشو از زبان شخص سومی بپرسی ، چون آدمها خودشون رو راست نیستن و همیشه حق بجانبن.
    ایشون دارن وقت کشی میکنن وگرنه لزومی نداره نیان. اتفاقا اگر میومدن خیلی بیشتر میتونستن با شما در تماس باشن ، پس میل چندانی نیست که دور باشین یا نزدیک. ممکن هست در زمان غیبتتون یا فراموش بشین یا ایشون هوای کسی دیگرو بکنه. به پدرش قسط میده نه به یه آدم غریبه که اگر نده کلاهش پس معرکس!
    امیدوارم این آقا بخاطر سرگرمی و تغییر فضای روحی با شما صحبت نکرده باشه ...
    در هر حال تماستونو با ایشون قطع کنین و قبلش بگین که اگر فکر میکنی بمن علاقه ای داری از شیوه صحیح خودش پیگیر شو.. از دیدن منو دیدی و رفتارم و اخلاقم تا حدودی دستت اومده پس حرفی نمیمونه.
    از طرفی خانم....
    من فکر میکنم شما فرصتای بهتری برای ازدواج داری، یک پسر مجرد حتی ده دوست دختر داشته باشه بهتر از مرد متأهلی هست که متارکه کرده. این افراد راههای قانونی و راهروی دادگاه و مشاورها رو دیدن و خوب یاد گرفتن. در زندگی بعدی خیلی رمانتیک نیستن، خیلی رو نمیدن، خرج نمیکنن، زیاد اعصاب ندارن، همه رو با نگاه شک میبینن، افرادی که طلاق میگیرن بهتر هست با یکی شبیه خودشون ازدواج کن که دردها و مشکلات همو بهتر بفهمن.
    ویرایش توسط yarmehrban : جمعه 08 اردیبهشت 96 در ساعت 10:44

  9. 2 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    ZENDEGIBEHTAR (شنبه 09 اردیبهشت 96), غبار غم (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 مرداد 96 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1396-1-23
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 83 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوستان... وقتی چندنفر با یه موضوع موافقند حتما همینطوره که شما میگید... مرسی از راهنماییهاتون

  11. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    همونطور که توی تاپیک قبلیت نوشتی ... خودت هم این اجازه را میدی یا این تمایل و ظرفیت را داری که خدمات اضافی به آقایون بدی.
    ایشون احتمالا دلش خوشه که با مدرک شما و خونه ی باباش و بدون عروسی و جیهزیه ای که می آرید، زندگیش رو به راه می شه.
    این چه مردیه و این چه ازدواجیه؟ هیچ مسئولیتی نمیخواد قبول کنه؟ بعد هم لابد شما باید بری سرکار و حرج زندگی را بدی ...

    با قوانین ایران نمی شه مث خارجیها زندگی کرد. این دیگه چیه که افتاده سر زبون بعضیا!!
    زندگی خارجیها مطابق با قوانین خارجیهاست. هر کشوری قوانین و فرهنگ خودش را داره.

    فرصت مطالعاتیت فرصت مناسبیه برای کنار گذاشتن این آقا.
    برو دنبال زندگیت و اصلاح مشکلاتت (تاپیک قبلیت) تا مرد مناسب تری پیدا کنی.

    ایشون به نظر من آدم مناسبی نیست. اما باز هم به شرایط فردی خودت بستگی داره.
    واقعا می تونی این مدلی زندکی کنی؟ مرد مورد نظرت این آقاست؟ در شرایطی هستی که با ایشون بودن، بهتر از زندگی فعلیت هست؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), Ye_Doost (جمعه 08 اردیبهشت 96), حیاط خلوت (شنبه 09 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (شنبه 09 اردیبهشت 96), عشق آفرین (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    1. عدم مسئولیت پذیری در رفتارهای ایشون مشخصه و این شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بعد ازدواج هم خودش رو نشون میده.

    2. ایشون هنوز با خودش کنار نیومده و به نظر میاد نمیدونه دقیقا زندگی یعنی چه و از زندگی چی میخواد. واقعا هم وقت ازدواجش نیست.

    3. شاید با کمی دقت ردپای رفتار بچگانه و اصول من درآوردیشون رو در رقم خوردن تجربه ناموفقشون ببینید.

    4. رفتار شما با ایشون قاطع نیست. یک چیز وقتی درسته درسته، وقتی غلطه هم تکلیفش مشخصه. هدف هیچ توجیهی برای مسیر اشتباه نیست. اگر قصدتون ازدواجه، دلیل نمیشه مجاز به تجربه هر مسیر پر خطری باشید. مثل اینکه سرقت کنید به منظور کمک به بچه های سرطانی! هدفتون محترم، اما عزیزم براش کار اشتباه انجام نده و نپذیر که انجام بدی. شما به مادرت دروغ بگی که آقا اونجوری دوست داره؟

    5. عزت نفس داشته باشید. چرا خودتون رو منطبق با معیارها و خواسته های ایشون کنید؟ اگر معیار های منطقی شما رو داره تشریف بیاره. اگر شرایط ابتدایی رو داره با خانواده اش بیاد. عزت و احترامتون رو حفظ کنه و با خانواده تون صحبت کنه. این که یک پسر بخواد اول با دختره آشنا بشه بعد اقدام کنه یعنی خانواده ام مهم نیست، خانواده ات هم مهم نیست، قولی هم نمیدم در آینده مفهوم خانواده اصلا واسم اهمیتی داشته باشه، چون قبلا اینو ثابت کردم! خودت رو کوچک نکن!
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  14. 2 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    ستاره زیبا (شنبه 09 اردیبهشت 96), شیدا. (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,752
    سطح
    38
    Points: 3,752, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 107 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اگر قرار باشه توی زندگیت چوب کارهای یک نفر دیگه رو بخوری اون زندگی هیچوقت برای تو زندگی نمیشه

    این آقا چرا برای شخص دیگه ای مهریه کرده و حالا که مجبور شده مهریه رو بده به شما که رسیده انتظار داره از همه چی چشم بپوشی ؟ این از نظر من زرنگ بازیه.

    شما به هیچ عنوان نباید از خواسته های خوده بزنی و کوتاه بیای چون مطمئن باش بعد ها نه تنها قدردان نیست بلکه طلبکار هم میشه که خودت خواستی و با همه شرایط من کنار اومدی. اصلا هم قانع نشو که با خانواده ات صحبت کنی و اونها رو راضی کنی

    این آقا داره شریط رو به نفع خودش میچینه و اصلا به خواسته و راحتی شما توجه نداره. ایشون شکست خورده شما که مجبور نیستی به خاطر اینکه ایشون شکست خورده از خواسته هات بگذری بعد هم یک عمر حسرت بخوری که چرا این کار رو کردی

    - - - Updated - - -

    5. عزت نفس داشته باشید. چرا خودتون رو منطبق با معیارها و خواسته های ایشون کنید؟ اگر معیار های منطقی شما رو داره تشریف بیاره. اگر شرایط ابتدایی رو داره با خانواده اش بیاد. عزت و احترامتون رو حفظ کنه و با خانواده تون صحبت کنه. این که یک پسر بخواد اول با دختره آشنا بشه بعد اقدام کنه یعنی خانواده ام مهم نیست، خانواده ات هم مهم نیست، قولی هم نمیدم در آینده مفهوم خانواده اصلا واسم اهمیتی داشته باشه، چون قبلا اینو ثابت کردم! خودت رو کوچک نکن!

    این نکته بسیار مهمه که عشق آفرین به زیبایی بیان کردن

  16. 3 کاربر از پست مفید مهردخت تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (جمعه 08 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (شنبه 09 اردیبهشت 96), شیدا. (جمعه 08 اردیبهشت 96)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط coastmelody نمایش پست ها
    ممنون عشق آفرین جان... من چندبار این موضوع رو گفتم که این رابطه رو تموم کنیم و هروقت تونستی بیا! ولی بعدش میگه من برای ازدواج مشتاقم ولی مهریه تو کتم نمیره1 اصلا منطقی نیست! یعنی توپ رو میندازه تو زمین من و همش انتظار داره من برم با خونوادم درمورد مهریه سنگهام رو وا بکنم!! بعد بیاد! میگه مهریه کلا چک سفید امضاست! تو منو بشناس مهریه نخواه!! منم تو پست قبلی نوشتم که نمیتونم یعنی جراتشو ندارم بخوام سنتها رو زیرپا بذارم!! بهش میگم خودت بیا با خونوادم حرف بزن... میگه من میام ولی وقتی تو خودتم با این موضوع اوکی باشه...وگرنه که من بیام تو هم مخالف باشی چی بگم!!

    تازه شرایطش طوریه که انتظار داره چندسال تو خونه باباش (طبقه بالاشون) زندگی کنیم ....ضمن اینکه میگه عروسی هم نگیریم!! البته میگه جهزیه م یه چیز ساده باشه بسه!! یعنی یه طورایی حس میکنم قراره من از همه چی کوتاه بیام و هیچ تلاشی برای من نمیکنه!! در عین حالم قیافه مظلومانه حق به جانب میگیره که مردها تو این جامعه ظلم میشه بهشون!! همه چی رو دوش مرداست!! مهریه هم شده عامل ازدواج نکردن... دایم بهم میگه تو که تحصیل کرده ای چرا نمیخای با این قوانین مسخره بجنگی.. یعنی انتظار داره چون من از سر حماقت یه مدرک گرفتم از همه چی چشم بپوشم و نه مهریه بخام نه عروسی و نه خونه!!! میگه مثل خارجیها زندگی کنیم... سر این موضوع خیلی باهاش بحث کردم که ما هیچوقت نمیتونیم مثل اونا باشیم!! ولی باز این دور ادامه داره!!..... منم خیلی زود دلم میسوزه نمیدونم حس میکنم نمیتونم قاطعانه بهش حرف بزنم یعنی خودشو لوس میکنه .... اونسری خواستم رابطه رو تموم کنم کلی گفت زندگی بدون تو سخته من نمیتونم و .... ولی گاهی حس میکنم اونقدارم زندگی بدون من واسش سخت نیست....وگرنه حداقل موضوع رو رسمی میکرد...

    خانم محترم
    در مورد مهریه کم (بی مهریه که ابدا) قبلا براتون گفتیم.

    "چندسال تو خونه باباش (طبقه بالاشون) زندگی کنیم" یه طلاق داشته حالا هم میخواد دختر مردم رو ببره تنگ دل پدر و مادرش. فردا هم وقتی با پدر و مادر شوهر اختلاف پیدا کنید - با این روحیه طلبکارانه و کاسب کارانه شان حتمی است- تو سری میخورید که خودت این شرایط رو قبول کردید. خانواده و اطرافیان خودتون هم دهن ودست شون به دلیل رفتارهای امروز شما بسته خواهد بود تازه اگر آن ها هم سرزنش تون نکنند که می کنند.
    "دایم بهم میگه تو که تحصیل کرده ای چرا نمیخای با این قوانین مسخره بجنگی" یعنی متوجه نیستید داره هندونه زیر بغلتون می گذاره که فریب تون بده؟ شما تو کدوم فضا دارید سیر می کنید؟
    "میگه مثل خارجیها زندگی کنیم... سر این موضوع خیلی باهاش بحث کردم که ما هیچوقت نمیتونیم مثل اونا باشیم!!" خارجی ها
    اولا اگر کارشون به طلاق بکشه هرچی دارند بین زن و شوهر تقسیم می کنند.
    دوما قوانین حمایتی قوی (قانونی، مالی، سرپرستی...) جهت حمایت از زن و بچه اش رو دارند. ما تو ایران کدوم این ها رو با اون کیفیت خارجی ها داریم؟ در قوانین ما همین مهریه و نفقه رو برای حمایت خانم ها وجود داره. بقیه اش تعارفه.
    سوما آقا حاضرند هرچی دارند رو با شما تقسیم کنند؟
    چهارم اصلا ایشون آه در بساط دارند که این همه منم منم راه انداخته اند؟ تحفه آورده اند؟ کدوم مال و اموال رو میخواهند مانند خارجی ها تقسیم کنند؟ خیای دارند به جائی رو جاره کنند شما رو نچسبونند بیخ ریش مادر شوهر.
    پنجم خارجی ها خیلی راحت از هم جدا می شوند. خانه مال هر کدوم باشه اون یکی وسائلش رو میذاره تو ساک و خداحافظ. حالا یا خودش دلش میخواد بره یا اون طرف بهش میگه از خونه ام برو بیرون. حکم دادگاه هم تشریفات قانونیه. در مورد شما، این شما هستید که باید رخت و لباس تون رو بردارید برگردید خونه بابا. زندگی به سبک خارجی دقیقا یعنی این.
    یعنی چی"نمیتونم یعنی جراتشو ندارم بخوام سنتها رو زیرپا بذارم" شما ظاهرا خودتون راضی به این امر هستید ولی جرات اجرا کردنش رو ندارید؟ (لطفا جواب بدید)
    "خودشو لوس میکنه .... اونسری خواستم رابطه رو تموم کنم کلی گفت زندگی بدون تو سخته من نمیتونم" شما خودتون رو ناراحت نکنید لطفا. چیزی که برای اون آقا بدون شما سخته زندگی نیست. چیزی که سخته پیدا کردن یه آدم ساده و زودباور مثل شما است که به این راحتی نمی تونند پیدا کنند.

    * رفتید در مورد علت طلاق شون تحقیق کنید؟ با اون خانم صحبت کردید؟ از این آقا بخواهید پرونده طلاق شون رو از دادگاه برای مطالعه درخواست و در اختیار شما و خانواده تان قرار دهند تا مطالعه کنید.همه چیز تو اون پرونده است. اگر نکردند که بعید می دونم بکنند از اون خانم تقاضا کنید این کار را برای تان انجام دهند.

    لطفا صریح به این سوال جواب بدید.
    شما واقعا این آقا رو با این حواشی که هر بچه ای متوجه میشه چه فرد حیله گر و شارلاتانی رو دوست دارید؟ این همه مرد مهریه قبول کرده اند. خیلی هاشون هم پرداخت کرده اند. آخه کدوم شون این مزخرفات رو گفته که این آقا درخواست میکنه؟ اینقدر ساده هستید که متوجه نمیشید ایشون احساسات شما رو تحریک کرده (روحی قطعا، ظاهری هم احتمالا) و داره شما رو راضی میکنه شرایطش رو بپذیرید. فردا هم که ازتون سیر بشه پرت تون میکنه خونه باباتون؟ یعنی دختر بچه 16-15 ساله هم مطالب شما رو بخونه متوجه خطر میشه ولی شما اصرار دارید این رابطه رو یه طوری حفظ کنید.

    به نظرم شما دل تون واسه این آقا گیر کرده و دنبال یه راهی می گردید تائید بشید و یه جوری خانواده تون رو راضی کنید. اگر اینطوره خواهشا واضح بگید وقت ما و خوتون تلف نشه. اگر وابسته گی احساسی پیدا کرده اید با هر بار دیدن و بیرون رفتن این احساسات عمیق تر میشند و با وجود این گرگ بی چشم و رو که شما برای خودتون انتخاب کرده اید، آخرش یا رسوائی براتون ببار میاد یا بدتر از اون.

    از ما گفتن.
    ویرایش توسط Ye_Doost : جمعه 08 اردیبهشت 96 در ساعت 17:04

  18. 3 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    sia518 (جمعه 08 اردیبهشت 96), نادیا-7777 (دوشنبه 11 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (شنبه 09 اردیبهشت 96)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطمو قطع کردم آیا کار درستی کردم و حالم بهتر خواهد شد؟
    توسط ملن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 مهر 91, 20:42
  2. هر کجا هستی با عشق زندگی کن
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 تیر 89, 09:38
  3. حاشا كه از هستی كم بیاورم!!!
    توسط غریب آشنا در انجمن عیدانه های همدردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 اسفند 87, 15:37
  4. خودپرستی
    توسط lord.hamed در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 اسفند 87, 00:06
  5. براستی س ک س چه فایده ای دارد ؟
    توسط همسفر در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 بهمن 87, 12:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1402 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.