به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 96 [ 07:51]
    تاریخ عضویت
    1396-1-31
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    91
    سطح
    1
    Points: 91, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy هزار تا فوش دادم و کار به درگیری فیزیکی کشید

    سلام
    خیلی حالم بده، ۲۸ سالمه.
    تاپیک قبلیمو بخونین اصلا رابطه ی خوبی با مادرم ندارم.
    سنم پایین نیست درگیر احساسات خام باشم ، میدونم که حرفی که میزنم و کاری که میکنم واقعا دیگه ظرفیتم پر شده و حقمه حقمه حقمه
    مادرم بسیار بی پروا، اهل حرف ها و فوش های رکیک، اهل تبعیض و مقایسه، اهل بی احترامی، اهل دو بهم زنی، نفرین و ... هست و فکر میکنه کارش درسته. این بانی اصلی مبتلا شدن من به پانیک بود که الان زجرشو میکشم.
    من و خواهر برادرام رابطمون خوب بود ، انقدر موش دوند که الان بمن کاملا بی احترامن، اگه کتکم بزنن که میزنن، نه عذر میخوان و نه ناراحت میشن و اگر من چیزی از مادرم بخوام میگه برو به اونا بگو غلط کردم تا ببین میکنن. حس میکنم شخصیتم خیلی خورد میشه دلم میخواد مادرمو..... انقدر نشست و بلند شد گفت این پشت سرتون فلان حرفو میزنه، فلان فوش رو میده و ... که با من بد شدن . بد بد بد
    این یه گوشه از شخصیت متزلزل مادرم من هست.
    حالا یه بدبختی پیدا شده منو بگیره، دید خونمون کوچیکه و مناسب نیست و خانوادش ممکنه طعنه بزنن، گفت دوستت دارم و میخوام کارمون سر بگیره .بلند شین بیان طبقه ی بالای خونه ی دایی من و کرایشو بدین، کم حساب میکنه . حالا مادرم میگه جام خوبه تکون نمیخورم ، بیجا کرده اینکارو کرده منم دیگه نفهمیدم چکار کردم هزار تا فوش دادم .. اومدن و امضا و عقد رو کرده اهرم فشار... که من که شرکت نمیکنم برو از تو‌خیابون آدم پیدا کن شهود بشه... برو بگو خانواده ندارم.... شما میگین من با این فرد چه کار کنم که روانش نابود و اخلاقش پایماله؟
    خواهر ، برادرامم خود شیرینی میکنن و میگن حق با مامانه.... برای همه چی من تصمیم میگیره، علت مخالفتش اینه من گفتم میخوام خرید عقدم فلان چیزا رو بخرم خانوم بهشون بر خورده چرا اینجور تصمیم میگیرم. خسته شدم بخدا
    ویرایش توسط pani30 : یکشنبه 03 اردیبهشت 96 در ساعت 19:47

  2. کاربر روبرو از پست مفید pani30 تشکرکرده است .

    مه و خورشيد 75 (یکشنبه 03 اردیبهشت 96)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 مرداد 96 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1396-1-23
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    926
    سطح
    16
    Points: 926, Level: 16
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 83 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم بهتره با خونواده ت لجبازی نکنی. باهاشون بشین منطقی حرف بزن. من 10سال پیش کسی که خیلی دوسش داشتم رو بخاطر همین موضوع خونه کوچیک از دست دادم!! البته نه اینکه پسره نیاد بخاطر اینکه اینقدر دست دست کردم و به خونوادم نگفتم که مادر پسره واسش زن پیدا کرد!! متاسفانه پسرهام خیلی تابع مادرشون هستن و به محض اینکه خونوادشون یه دختر رو بپسندن و دختر هم یکم برو رو داشته باشه دیگه سایر پارامترها واسشون مهم نیس (منظورم اخلاق و تفاهم و... ست)... واقعیت اینه که پسرها و خونوادشون موقع ازدواج چیزایی که واسشون مهمه ثروت پدر دختر منظورم خونه زندگیشونه، شغل پدر دختر، و زیبایی دختر هست!!! سایر پارامترها فرمالیته ست!! .....
    ولی تو اگر دختر زرنگی باشی میتونی همسرت دلخواهت رو با یکم سیاست برخورد با خونوادت بدست بیاری .... واسه همین سعی کن تو ارامش موضوع رو حل کنی...
    امیدوارم تو مثل من نشی........

  4. کاربر روبرو از پست مفید coastmelody تشکرکرده است .

    mercedes62 (دوشنبه 04 اردیبهشت 96)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام پانی

    حالا یه بدبختی پیدا شده منو بگیره، دید خونمون کوچیکه و مناسب نیست و خانوادش ممکنه طعنه بزنن، گفت دوستت دارم و میخوام کارمون سر بگیره .بلند شین بیان طبقه ی بالای خونه ی دایی من و کرایشو بدین، کم حساب میکنه . حالا مادرم میگه جام خوبه تکون نمیخورم ، بیجا کرده اینکارو کرده منم دیگه نفهمیدم چکار کردم هزار تا فوش دادم .. اومدن و امضا و عقد رو کرده اهرم فشار... که من که شرکت نمیکنم برو از تو‌خیابون آدم پیدا کن شهود بشه... برو بگو خانواده ندارم.... شما میگین من با این فرد چه کار کنم که روانش نابود و اخلاقش پایماله؟
    این اصلا منطقی نیست و مادرتون حق دارند .

    این دنیا یه سری اصول داره تا بخوایی دورش بزنی هیچی سر جای خودش قرار نمی گیره
    که یکیش و مهم ترینش اصل احترام به پدر و مادره

    این رو به شما میگم چون شما تاپیک زدین و مطمانا مادرتون هم کاستی دارن ولی شما سهم خودت رو در نظر بگیر و این چند سالی که خونه مادرتی سعی کن اروم تر بگذرونی و تنش ها رو کم کنی .

    طبیعیه من هم با مادرم اختلاف داشتم و میدونم چی میگی اختلاف در هر شرایطی هست بعدا هم با همسرت مطمانا خواهی داشت
    ولی از راه اصولیش وارد شو فحش و عصبانیت بدتر میکنه و بیشتر از همه خودت اسیب میبینی و از چشم خانواده و همسرت در اینده میفتی.

  6. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    نازنین2010 (دوشنبه 04 اردیبهشت 96), ستاره زیبا (دوشنبه 04 اردیبهشت 96)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    این اصلا منطقی نیست که خاستگار در مورد خونه شخصی مادر شما نظر بده

    مادر شما هم حق داره که محل زندگیش را خودش انتخاب کنه

    شما نباید فحش و بد و بیراه به مادرت بگی
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  8. کاربر روبرو از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (دوشنبه 04 اردیبهشت 96)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 96 [ 07:51]
    تاریخ عضویت
    1396-1-31
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    91
    سطح
    1
    Points: 91, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشین دیگه به این تاپیک پاسخ ندین، من عصبی بودم.ممنون از همه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درگیریهای گاه وبیگاه لفظی وفیزیکی من وشوهرم
    توسط سرگشته دوست در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 تیر 97, 19:39
  2. چرا همه جهیزیه را دختر باید تهیه کند؟
    توسط Elmira sh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 25 مرداد 95, 01:32
  3. مشکل من با خواهرشوهر بر سرجهیزیه
    توسط atrin در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 15 اردیبهشت 93, 10:27
  4. +تناسب فیزیکی در ازدواج
    توسط ملیکا_6363 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 26 مهر 87, 20:51

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.