به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 مهر 96 [ 00:41]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    878
    سطح
    15
    Points: 878, Level: 15
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon2007 خاله ام فکر میکنه من به همسرش علاقه دارم !!!

    سلام .

    من و خاله کوچکم 4 سال فاصله سنی داریم

    من 24 سال و ایشون 28 سال

    من مجرد هستم و دانشجو

    ایشون سه ساله ازدواج کردن و یه بچه دارن

    خاله ام با برادر یکی از صمیمی ترین دوستان من ازدواج کرد

    من خونه اقوام شوهرش چندین سال رفت و امد داشتم و به حدی صمیمی بودم که نصف روز اونجا میموندم و حتی اشپزی هم میکردم


    زمینه اشنایی با خاله ام هم از طریق من بود . طی رفت و امد هایی که خاله ام به خونه ما داشت . خواهر شوهرهاش دیدن و پسندیدن

    موقع خواستگاری خاله ام راجب همسرش ازم پرسید . از اونورم دوستم خیلی تاکید کرد تعریف کنم و من چون نزدیکی خوبی به اون خونواده داشتم . اطلاعات زیاد و خوبی به خاله ام دادم

    خاله ام موافق به ازدواج نبود . ولی من خیلی واقعیت های خوبو گفتم و این باعث شد جواب مثبت بده

    ولی از همون روز اول . خانواده همسرش به من بیشتر توجه داشتن . چون با من صمیمی تر بودن . حتی همسرش با من صمیمی تر بود و باهام عادی حرف میزد . در این حد که فکر کنین وارد خونواده جدید بشه و با یه دختر که از قبل میشناسه . سلام حال احوال کنه . فقطططططط همین !

    یه مسله دیگهم بود . شوهر خاله ام فهمیده بود من باعث ازدواجش شدم . بخاطر همین همیشه محبت خاصی بهم داشت...

    مسله دیگهم این بود که برادر دوست صمیمیم بود . در هر صورت من چون تعامل زیادی با اون خونواده داشتم . از ازدواجش ذوق میکردم و برام مهم بود . حتی دو سال قبلش خواهر دوستم ازدواج کرد . من لباس مجلسی پوشیدم . توی عروسی مثل فامیل نزدیکشون بودم . یعنی حتی ایشون با یه دختر دیگهم ازدواج میکرد . بازم برای من یه اتفاق مهم بود


    مسله بعدم اینه که خاله ام با خودش فکر میکنه من به شوهرش جواب رد دادم . ولی اصلا اینطور نبود . شوهر اون اصلا از من خواستگاری نکرد . من دختری بودم که تمایلی به ازدواج نداشتم . اینو دوستمم میدونست . پس هیچوقت برای برادرش ازم خواستگاری نکرد

    اون موقع من سن کمتری داشتم و خیلی مسایل درک نمیکردم .

    نمیدونستم همین مسایل ساده عغده میشه توی وجود خاله ام

    چند سالی که گذشته . متوجه حساسیت بیش از حد خاله ام شدم

    به حدی که فکر میکنه شوهرش به من توجه داره

    به خدا قسم من این سه سال ازدواجش بدون حضور خونوادم خونه اش نرفتم

    و خدا خودش شاهده . بعد از رسمی شدن با خاله ام . من غیر از یه سلام ساده . هیچ هم کلامی با ایشون نداشتم

    ولی متاسفانه روز به روز این حساسیت بیشتر میشه

    چکار کنم این حساسیت از بین بره ؟

    چکار کنم خاله ام به این باور برسه که من هیچ حسی به همسرش ندارم؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید narges_khanom تشکرکرده است .

    باغبان (شنبه 26 فروردین 96)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    اگه واقعا در این قضیه حساس شدنه خالتون نقشی نداشتین به حرفاش اهمیت ندین

    ولی اگه حس میکنید در یه رفتاری و عکس العمل سر زده از شما برای ایشون سوتفاهم پیش اومده اونو با گفتگو حل کرده و سوتفاهم هارو برطرف کنید

    در آخر اگه قانع نشدن باهاشون سفت برخورد بکنید و عزت نفستونو حفظ کنید و از اینکه دارن به شما تهمت میزنن بهشون اخطار بدید( البته این راهکاره آخره نه اول)

  4. 2 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    narges_khanom (یکشنبه 27 فروردین 96), باغبان (شنبه 26 فروردین 96)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 مهر 96 [ 00:41]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    878
    سطح
    15
    Points: 878, Level: 15
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    سلام

    اگه واقعا در این قضیه حساس شدنه خالتون نقشی نداشتین به حرفاش اهمیت ندین

    ولی اگه حس میکنید در یه رفتاری و عکس العمل سر زده از شما برای ایشون سوتفاهم پیش اومده اونو با گفتگو حل کرده و سوتفاهم هارو برطرف کنید

    در آخر اگه قانع نشدن باهاشون سفت برخورد بکنید و عزت نفستونو حفظ کنید و از اینکه دارن به شما تهمت میزنن بهشون اخطار بدید( البته این راهکاره آخره نه اول)
    .

    اخه برای من چه سودی داره با یه مرد متاهل رابطه داشته باشم . وقتی خودم هیچ نقصی ندارم و راحت میتونم با یه مرد مجرد ازدواج کنم .


    من حتی شماره شوهرخالمم ندارم .من از قبل از عید بخاطر حجم زیاد درس هام .حتی گوشیم خاموشه
    ایشونو نمیبینم مگر اینکه مهمونی خونوادگی باشه . و حتی تنها هم هیچوقت خونشون نمیرم . همیشه با خانواده .مخصوصااااا حضور مادرم ...

    مشکل من تخیلات خالمه ...

    دیشب با یه خاله دیگهم راجب وستم حرف میزدم

    دوستم باهاش کلاس نقاشی میرم . همکار خاله ام هست . میگفت اره ریس شوهرخالشه .انگار عموشه . با هم دست میدن و اینا

    بعد گفت حالا تو روت میشه همچین کاری کنی . گفتم نه والا .

    یهو خاله کوچیکم پاشد رفت

    یه وقتایی میگم به شوهرخالم سلام نکنم . بعد میگم اخه این چه کاریه . بنده خدا با خودش چی میگه اخه ...

    مهمونی دیشب . من از ماشینم پیاده شدم . اونام همون لحظه اومده بودن . سلام کردم و رفتم پیش دایی هام ...

    فقططططططططططططط همین .

    من میخام تخیلات از بین بره . این تخیلات اگه بمونن . عین عغده میشن برای خاله ام ...

    اینقدر توی ذهنش پروبالشون میده که باورش میشه ...

  6. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    شاید مشکل از عکس العمل شما نباشه از سو تفاهمی بین شوهر خاله و خاله تون باشد
    اگر اینطور هست زیاد با خاله تون رفت امد نداشته باشید و به حرف هاشون اهمیت ندهید تا خودشان به این نتیجه برسند که شما اینگونه نیستید.در مورد شما اشتباه فکر میکردند.
    اگرم دلیلش پاسخ به رفتارهای شماست لطفا کمی تجدید نظر کنید در رفتارتان.
    بالاخره شیطون بیکار ننشسته
    انسان وسوسه میکنه که به نزدیکانش شک کنه با فامیلش بهم بزنه.دعوا بشه

  7. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    narges_khanom (یکشنبه 27 فروردین 96), باغبان (شنبه 26 فروردین 96)

  8. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,819 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام


    خاله محترم شما ،،،،وسواس ندارند در این مورد؟

    منظورم اینکه خاله شما به تمام زن ها نسبت به شوهرشون حساس هستند یا فقط به شما؟



    ...............................................



    می تونید به یه فرد ثالثی بگید که به گوش شوهر خاله شما برسونه که با شما سنگین تر رفتار کنه ،،،، مثلا سلام هم که میده این میدلی سلام نده :

    :) :) سلام



    ...............................................





    تو ذهن خانم ها هزار جور فکر می چرخه :)

    من و شما و .... تو زندگی خاله شما و اتفاقات زندگی اونها نیستیم

    شاید نوعی وسواس ،،،شاید یه خاطره و .....بوده باشه .






    موفق باشید .





    ویرایش توسط باغبان : شنبه 26 فروردین 96 در ساعت 22:26

  9. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    narges_khanom (یکشنبه 27 فروردین 96), جوادیان (یکشنبه 27 فروردین 96)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام به نرگس عزیزم
    اینکه شما دختر خوبی هستی جای هیچ‌ شکی نیست، خب بالاخره هر کسی جوری فکر میکنه و حساسیت روی موضوعی خاص داره.
    عزیزم فکر نمیکنم غیر از وابستگی عاطفی و احساسی یا فامیلی وابستگی خاصی بین شما و خالت و شوهرش .. برقرار باشه. اگر واقعا مایلی که این ناراحتی رفع بشه با خالت رابطتت رو قطع کن. وقتی مامان اینا میرن خونشون، بگو درس دارم یا کار دارم، من نمیام! وقتی میان، بعد از عرض سلام و خوش آمد گویی، بگو عذر میخوام من کار دارم باید بکارام برسم یا درس دارم، برو تو اتاقت سر خودت رو گرم کن. این اتفاق باعث میشه خالت به اشتباه خودش پی ببره و از طرفی فرصتی برای رفع اتهام های ذهنی خالت درباره تو باشه.
    به احتمال قوی خالت شما رو در جایگاهی بهتر میبینه و توجه همسر ایشون باعث شده خالت فکر کنه ممکنه من رو کم کم از خودش برونه و با خواهرزادم در پشت پرده ارتباط برقرار کنه. / خالت مشکل وسواس یا کج فهمی نداره، متأسفانه خیانت ها اونقدر گسترده شده که من بشخصه بیشتر موقع ها شاهدشم.
    زنی عاشق دایی شوهرش شد/ خیانت خواهر زن/ خواهرزاده ای با شوهر خاله اش ارتباط پنهانی داشت و ...
    وقتی انسانی از حضور شما نگران هست، نگرانیشو برطرف کن لطفا، درسته میری خونشون یه جا میشینی، درسته کاری به کسی نداری، درسته مؤقر و سنگینی. اما حضورت در اون اتمسفر برای خالت خفه کنندس. اینطور هم اون زجر میکشه و هم شما بهت بر میخوره.
    ما آدمها در جایی حضور داریم که بودنمون مایه دلگرمی و شادی باشه نه برای خودمون و دیگران ایجاد ناراحتی کنیم. آدمی که حسایت داره چکار میکنه حساسیتش بر طرف بشه؟ دیگه مثلا فلان عطر رو نمیرنه، فلان گیاهو نگهداری نمیکنه، فلان غذا رو نمیخوره!
    من این دست مسایل رو دیدم که متأسفانه با قطع روابط کامل فامیلی به پایان رسیده اگر رابطه ی شما و خالتون بسیار کم بشه بهتر از این هست بین و مادر و خاله هم درگیری پیش بیاد. از طرفی اشتباه کردین با خالتون در این خصوص صحبت کردین، یک کلاغ چهل کلاغ در فامیل میشه و همه بشما با نگاه شک رفتار خواهند کرد و نظرات خوبی نخواهند داشت، مخصوصا متأهل های فامیل.. بیش از این شلوغش نکنین و خودتون تمومش کنین. اگرچه سخته اما وقتی قرار باشه آرامش برگرده باید انجامش بدین.
    ویرایش توسط yarmehrban : یکشنبه 27 فروردین 96 در ساعت 12:19

  11. 3 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    narges_khanom (یکشنبه 27 فروردین 96), نیکیا (یکشنبه 27 فروردین 96), باغبان (یکشنبه 27 فروردین 96)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام

    فکر بدی نیست اگه گاهی خونشون نری ، بگو درس دارم و نمیام یا برای خودت کاری بتراش... اینجوری بعد یه مدت خالت هم شرمنده میشه که چرا اینجوری راجع بهت فکر میکرده .

    اگر هم خالت جویا شد که چرا نمیای بهش بگو دوست ندارم با حضورم شما رو آزار بدم و اینکه علاقه ای به رفت و امد مکرر با شما ندارم چون می دونم شما هم مشتاق حضورم نیستید.

    پس چه کاریه؟!

    ضمنا جا داره یه مساله ای رو هم بگم : خب اینکه شما در دوران مجردی انقدر با خانواده دوستت صمیمی بودی و با وجود اینکه پسر مجرد داشتن رفت و آمد میکردی مساله رو حساس کرده .
    خیلی از مادرهای خانواده های سنتی اجازه رفت و آمدهای دخترشون رو به خونه دوستاشون نمیدن مخصوصاااا دوست هایی که برادر مجرد دارن...

    چرا ؟ فرض کنید دختر وقتی خونه دوستش رفته و صمیمی باشه(نه در حال سالی یه بار و دوبار) خب شبهه ها ایجاد میشه اینجا اروپا نیست که ایرانه و هنوز خیلی از خانواده ها سنتی هستند.

    ممکنه حتی خاله شما به این مساله که بین شما چیزی نبوده مطمئن هم باشه اما باز نسبت به شما حساس باشه . ممکنه خاله شما مطمئن باشه علاقه ای در کار نیست .

    حساسیت خاله شما رفتار الان شما نیست بلکه رفت و آمد های گذشته و صمیمیت گذشته ی شماست . پس بسپارش به گذر زمان و رفت و آمدهاتو محدود کن . بذار خاله ات هم با گذر

    زمان این مساله رو در خودش حل کنه .در واقع چون چیزی این بین وجود نداره پس خاله ات باید این مساله رو با گذشته ها حل کنه که میشه رفت و امدی هم باشه بدون قصد و منظور .

    موفق باشید

  13. 4 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    narges_khanom (یکشنبه 27 فروردین 96), نیکیا (یکشنبه 27 فروردین 96), باغبان (یکشنبه 27 فروردین 96), جوادیان (یکشنبه 27 فروردین 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.