به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 فروردین 96 [ 16:42]
    تاریخ عضویت
    1396-1-20
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عروس خانمی که خانواده ما را متلاشی کرده

    سلام دوستان

    ازتون ممنونم که وقت میذارین و این متن رو میخونین

    من دختری 30 ساله هستم . ما خانواده 7 نفری هستیم 3 دختر و 2 پسر . برادر بزرگترم حدود 15 سال پیش ازدواج کرد که این ازدواج و فردی که انتخاب کرد مشکلات زیادی رو به خانواده ما وارد کرد .
    پدر اون دختر به مغازه پدر من مراجعه کرد بعنوان مشتری و پدر من طی صحبتی مطرح میکنه که قصد زن گرفتن برای پسر بزرگش رو داره اون آقا هم بلافاصله دختر خودش و معرفی میکنه و از پدر من میخواد که به خونشون برن برای خواستکاری !! پدرم هم در اون زمان تقریبا کم سن و کم تجربه بودن و بخاطر اینکه برای ازدواج داداشم عجله داشتن ( دلایل خیلی مفصل هست و جا نداره اینجا توضیح بدم ) شاید در ادامه تاپیک عنوان کنم ، همون شب همراه با مادرم به خونه ایشون رفتن برای دیدن دخترشون . خانواده بسیار شلوغ 11 نفره ! از لحاظ فرهنگ و سطح اجتماعی بسیار پایین تر از خانواده ما و پدر خانواده معتاد با سابقه قاچاق مواد مخدر ! از لحاظ مالی هم بسیار پایین ولی این قضیه تقریبا نقشی در فرهنگ و بقیه مسایل نداره و برای ما مهم نبود و سایر مسایل الان مطرح هست . سابقه طلاق هم بدلایلی توی خانوادشون بود !!! مادر و خواهرهام بشدت مخالف این ازدواج بودن ، من هم کم سن و سال بودم و تقریبا نمیدونستم چه اتفاقی داره میفته ! ، اما پدرم و برادرم به این ازدواج اصرار داشتن ، طوری که مادرم و راضی کردن و پدرم هم به خواهرهام عنوان کرد که به شما مربوط نیست این موضوع !! خلاصه اینکه پدر دختر هر روز زنگ میزدن بیاین پس عقد کنید و این حرفا و با اصرار زیاد عقد کردن و عروسی گرفتن ...

    هر روز خونه ما دعوا بود بخاطر این موضوع طوری که برادرم خواهرهام و بخاطر زنش کتک میزد و میگفت حق ندارید مخالفت کنید ! مادرم هم تقریبا ساکت شده بود و پدرم هم طرف داداشم بود و زنش .
    این موضوع تا جایی طول کشید که خواهرهام مراسم عروسی داداشم نیومدن و و یکی ازخواهرم به مدت 7 سال با پدرم قهر بود . البته این وسط تمام حرف ها خواهرم منطقی بودن و لی حرفا و نظرات پدرم کاملا غیر منطقی بودن .

    سال ها طول کشید و زن داداشم ارتباط داداشم رو به کلی با ما قطع کرد و در خونه رو روی پدر و مادر من هم باز نمیکرد . بعد ها متوجه شدیم که داداشم معتاد شده و اوضاع زندگیش خیلی داغونه !
    این وسط داداشم با خانومش با طرح نقشه ای یه نامه تنظیم کردن و با خام کردن پدرم سه دانگ خونه ای که تنها دارایی ما بود رو به نام خودشون کردن و هنوز هم توی اون خونه ساکن هستن و اون برگه قولنامه رو دادن دست پدر زن داداشم .
    من و خواهرام بشدت سر این موضوع بحث کردیم ولی هیچ فایده ای نداشت و پدرم بدون اطلاع ما اینکارو کرده بود !!! الان هم پدرم ابراز پشیمونی میکنه ولی کاری از دست ما ساخته نیست !

    چندسال پیش داداشم اومد و گفت میخواد جدا بشه و اصلا از زندگی و زنش راضی نیست ، چیزهایی که درمورد زنش میگفت ( اینکه من و از شما جدا کرده ، خرج خانواده پر جمعیتش و از جیب من میده من از پیش پدرش معتاد شدم و اصلا براش مهم نیست ، به خونه و زندگی نمیرسه و من توی کثافت دارم زندگی میکنم ، اصلا من و دوست نداره و من دارم توی تنهاایی میمیرم ) از ما کمک خواست ولی پدرم گفت تو نمیتونیطلاق بدی ( چون زنش حامله بود ) و در کل پدرم آدم ترسویی هست و خلاصه اجازه نداد و برادرم باز برگشت به اون زندگی و تا الان داره توی اون لجنزار زندگی میکه و توان طلاق هم نداره ! البته این و بگم که زنش نمیدونم با چه حیله ای هرروز خامش میکنه تا توی این زندگی نگهش داره و بازم بتونه از اموال پدرم چیزی رو بنام کنه ! چون اون نمیخواد طلاق بگیره چون خونه پدریش جای خوبی وتاسه زندگی نیست براش!

    دوستان ببخشید طولانی شد . ازتون درخواست کمک و راهنمایی دارم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 فروردین 96 [ 16:42]
    تاریخ عضویت
    1396-1-20
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستام موضوعی که هست اینه که فکر میکنم پدرم مقصر تمام این اتفاقت هست و در حق ما ظلم کرده طوری که گاهی از پدرم متنفر میشم ، مخصوصا اینکه حق مارو هم ب اونها بخشیده و با این ازدواج مشکلات زیادی واسه همه ما بوجوذ آورد

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    با سلام
    از اینکه دچار این مشکلات شده اید متاسفم. ولی نفرمودید الان دنبال چه مطلبی هستید؟ جواب چه سوالی رو می خواهید؟

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    دوست عزیز بهتره موضوع تاپیکتونو عوض کنید و بجای عروس خانم بنویسید پدرم زندگیه مارو متلاشی کرد

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    به عروس خانم بگید سه دانگ خونه را به نام برادرتون بزنه تا طلاقش نده( اگه مشکل شما سه دانگ خانه هست)

    البته مطرح کردن این موضوع سیاست می خواد و باید با همان روشی که ایشون سه دانگ خونه را به نام زدن(یعنی حیله و نیرنگ ) انجام بشه
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 فروردین 96 [ 16:42]
    تاریخ عضویت
    1396-1-20
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستای عزیز ممنونم بابت پاسخ هاتون
    یه دوست عزیز ، من درخواست راهنمایی دارم درمورد اینکه من و خواهرهام چه برخوردی با این وضعیت داشته باشیم ؟ آیا لازم هست ما توی این قضیه (زندگی برادرم ) دخالتی داشته باشیم بعنوان دلسوز ؟ به عنوان خواهری که داره نابودیشو میبینه ، از همه اینها گذشته اون سهمی که از ما رفته چه کاری میتونیم بکنیم ؟ اصلا بنظر شما دوستان راهی هست ؟ من که نمیتونم از پدرم شاکی بشم برای این قضیه

    آقای جوادیان ممنونم ازتون ، بله همینطوره ، تمام این دردسرها برمیگرده به پدرم موافقم که عنوان تاپیکم رو باید چیزی که شما میگین بذارم

    نازنین جان ما خانواده ساده ای هستیم ، یچیزی رو بهتون بگم شاید به حرفم بخندین ولی ما از چندین نفر شنیدیم که خانواده دختر با سحروجادو کاراشون و پیش میبرن

  7. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    شما و خواهرهاتون هیچ دخالتی در زندگی برادرتان حتی به عنوان دلسوزی نداشته باشید و حتی اگر از شما راهنمایی خواست هدایتش کنید که مشاوره بروند.

    پدر شما در قید حیات است و صاحب اموالش و حرف زدن شما از سهم حرف درستی نیست ... تا وقتی ایشون در قید حیات است اختیار اموالش را دارد .... شما هم جایی که می بینید روندی داره که به خودش و اموالش آسیب میخوره با بی طرفی کامل و بسیار با احترام فقط تشریح می کنید که این کار چه تبعاتی برایش دارد و نهایتاً ایشون تصمیم گیرنده هست ....

    شما و خواهرهاتون باید متمرکز بر اهداف و زندگی مستقل خودتون باشید و پدر و مادر اختیار و استقلال دارند حتی اگر اشتباه کنند ... شما موظفید احترام بگذارید .... وقتی اینگونه عمل کردید احترام هم پیدا می کنید ....

    اگر برادرتون یا خانمشون با وجود رویه و روند صحیح شما آنگونه که بیان کردم با شما رفتار مناسبی نداشتند شما تا اونجا که امکان داره مدارا داشته باشید و حفظ کانون خانواده را اولویت بدهید و بپذیرید در هیچ زندگی نیست مشکل وجود نداشته باشد و در هیچ خانواده ای نیست اعضاء همه صد درصد با هم موافق باشند .... مهم مدیریت رابطه بر اساس اصول صحیح انسانی و خویشاوندی هست.... تا میتونید از ایجاد تنش یا زمینه سازی آن یا مداخله در تنش پرهیز کنید و صبر و احترام و مهربانی و دوری از کینه و کدورت را پیشه سازید حتی اگر در انزوا قرار گرفتید .... این روند احساس آرامش و بزرگواری و اعتماد به نفس و مهمتر از همه حمایت الهی را برای شما در پی دارد

    خلاصه:

    1- شما هیچ دخالتی در زندگی برادرتون و رابطه اش با پدر و مادرتون نداشته باشید و از جنجال و جدل به این منظور دوری کنید

    2 - به پدرتان احترام بگذارید و ایشون را بابت اموالش و اقداماتش در مورد آن سرزنش نکنید و مواظب باشید که نگویید سهم ما .... چون در قید حیاتند و صاحب مال

    3 - از حساسیت ها و منفی بینی دوری کنید و بر زندگی و اهداف و برنامه های خود متمرکز و مشغول شوید و از برادرتان و زندگیش و همسرش و ... تمرکز زدایی کنید تا سلامت جسم و روحتان محفوظ بماند

    موفق باشید





  8. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    سمیرا64 (سه شنبه 22 فروردین 96)

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیرا64 نمایش پست ها
    سلام دوستای عزیز ممنونم بابت پاسخ هاتون
    یه دوست عزیز ، من درخواست راهنمایی دارم درمورد اینکه من و خواهرهام چه برخوردی با این وضعیت داشته باشیم ؟ آیا لازم هست ما توی این قضیه (زندگی برادرم ) دخالتی داشته باشیم بعنوان دلسوز ؟ به عنوان خواهری که داره نابودیشو میبینه ، از همه اینها گذشته اون سهمی که از ما رفته چه کاری میتونیم بکنیم ؟ اصلا بنظر شما دوستان راهی هست ؟ من که نمیتونم از پدرم شاکی بشم برای این قضیه

    آقای جوادیان ممنونم ازتون ، بله همینطوره ، تمام این دردسرها برمیگرده به پدرم موافقم که عنوان تاپیکم رو باید چیزی که شما میگین بذارم

    نازنین جان ما خانواده ساده ای هستیم ، یچیزی رو بهتون بگم شاید به حرفم بخندین ولی ما از چندین نفر شنیدیم که خانواده دختر با سحروجادو کاراشون و پیش میبرن
    با سلام
    1. در هر حال باید احترام پدرتون رو نگاه دارید.
    2. عمل ایشان در بخشیدن اموال شان قانونا حق ایشان بوده است. البته ازنظر شرع و اخلاق شاید بتوان این عمل رو تبعیض نامید و همینطور خسارت وارد کردن به حقوق وراث هم می باشد که هر دو ظلم و نکوهیده شده هستند و فرد باید در آخرت جوابگوی تبعیض یا خسارت وراث و یا هر دو آنها باشد.
    همانطور که که فرمودید پدرتان هم پشیمان شده است ولی دیگه کاری نمیشه کرد. مگر اینکه واگذاری به عنوان هدیه بوده باشد. هدیه رو خود شخص هدیه دهنده می تواند پس بگیرد.پدرتان اگر مایل باشد می تواند با وکیل مشورت کند ببینند با توجه به جزئیات، دادن اموال شان واگذاری و معامله محسوب می شود یا بخشش و هدیه.
    3. شما نمی تونید و نباید دخالتی در زندگی برادرتان داشته باشید، و همینطور هیچ فردی دیگری. دلسوزی و کمک موقعی فایده دارد که شخص خواهان آن باشد. اگر برادرتان خودش مایل باشد از شما کمک بگیرد می توانید با کمک مشاور خانواده، مددکار اجتماعی و سایر تخصص ها قبل از هر کاری کمک کنید اعتیادش رو ترک کنه و همراه آن سایر مشکلات دیگر را. بازهم تاکید می کنم خود شخص باید با تمام وجود پذیرای کمک باشد.
    اگر برادرتون از شما تقاضای کمک داشته باشند با موافقت پدرتان و بدون آنکه آنرا به معامله تبدیل کنید از برادرتان بخواهید آن اموال را پدرتان برگردانند. به معامله تبدیل نشود چون حسن نیت و پاداش عمل شما، جدیت برادرتان در ترک اعتیاد و کلا کمک گرفتن از شما و خیلی نیکی ها وموفقیت های دیگر ازبین خواهند رفت.

    موفق باشید
    ویرایش توسط Ye_Doost : سه شنبه 22 فروردین 96 در ساعت 12:15

  10. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    سمیرا64 (سه شنبه 22 فروردین 96)

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 فروردین 96 [ 16:42]
    تاریخ عضویت
    1396-1-20
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان عزیزم

    فرشته مهربان ارجمند ، ممنونم از راهنمایی خوبتون . واقعیت تا این لحظه بخاطر تبعیضی که پدرم بین ما ایجاد کرده بود ناراحت و خشمگین بودم و واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم ، ولی هیچوقت بابت این قضیه بی احترامی نکردم . حقیقتا خیلی نیاز داشتم ازین زاویه راهنمایی بشم و واقعا ازتون ممنونم ، انگار بیدار شدم . خداروشکر که افرادی مثل شما چنین دلسوزانه وقت میذارن و راهنمایی میکنند . امیدوارم بتونم با این دید خودم و آروم کنم . سپاسگزارم

    Ye doost عزیزم ممنونم که وقت گذاشتین و بخوبی راهنمایی کردین .
    فکر میکنم باید همه چیز رو به دست پدرم بسپرم و به فکر زندگی خودم باشم ، شاید پدرم یروزی این تبعیض رو جبران کنه . و برادرم هم به خودش بیاد و سعی در درست کردن زندگیش بکنه .

    بازم ممنونم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم
    توسط nahale1 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 01:47
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.