به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 مهر 99 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1395-11-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    4,597
    سطح
    43
    Points: 4,597, Level: 43
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تورو خدا بگين چيكار كنم مبخوام بميرم

    امشب حالم داغونه ظهر نامزدم اس داد كه عزيزم من كار دارم امروز بعد از ظهر تو شركت ميمونم منم چون حال و حوصله درست حسابي نداشتم حتي تا شب ساعت هشت كه خودش زنگ زد بهم بهش زنگ نزدم عصري زنگ زد كه نيم ساعته مياد دنبالم و ...يكم بعد اومد دنبالم يجورايي حس كردم بوي الكل مياد از ماشين اما گفتم امكان نداره بعد از ظهر كه سر كار بوده الانم يه راست اومده پيشم...يكم گشتيم و شام خورديم و يهو يادم افتاد اصلا در مورد كار بعد از ظهرش هيچي نميگه يهو يكي انگار بهم گفت بعد از ظهر كار نداشته جايي بوده كه خورده اونجا...بهش گفتم راستي چيكار داشتي بعد از ظهر با كي بودي گفت با دوستام گفتم كدوم دوستات گفت نميشناسيشون گفتم بگو اشننا بشم خوب نگفت و گفت چند تا از دوستاي كارمندم نه اسمي گفت نه چيزي....خيلي ناراحت شدم گفتم من هر چي ميشه ميگم حتي اگه نشناسي اما تو با من صادق نيستي و گريم گرفت و دعوا شروع شد...گفت بردمشون ويلامون با هم خيلي وقت بود ميخواستيم باشيم همشونم متاهلن و...كنترلمو از دس دادم همش داد و دعوا و نفرين و گريه گفتم چهار ساله علافم كردي جوونيمو بردي برگشت گفت اخه نه اينكه اگه عروسي ميگرفتيمم بابات جهيزيه ميخريد واست به اين اسوني ؟!اينو گفت خودمو نفهميدم يه سيلي زدم🙁و گفت طلاقت ندم فلانم و بهمانم.دم در داداشمو ديد بوق زد رفت وليمن خودمو نتونستم نگه دارم و واسه داداشم همه چيو تعريف كردم.الان اومدم تو اينستا ميبينم يه دوست مجردي كه داره و خيلي اهل خوش گذرونيه امروز همون ساعتايي كه شوهر من ميگه ويلاي خودمون با بچههاي كارمند بودم تو ويلاي خودشون تو يه منطقه ديگه عكس گذاشته با قليون و كباب و ....جالبه همين ادم ظهر يه عكس قديمي مشروب بدست با شوهرم براي اينستاي شوهرم فرستاد كه چون من اينستاي شوهرمو ميتونم ببينم ديدم ...اين ادم قبلا دوست برادر شوهرم بود علي رغم اينكه برادر شوهر دوتا هم بچه داره اما مجردي باهاش ناهار شام ميرفت بيرون و اين اقا عكس ميزاشت و من از اونجا متوجه ميشدم و بديه كارشونو به شوهرمم ميگفتم حالا تو اين دو ماهه اگه حدسم درمورد امروز درست باشه دو باره ناهار ميرن بيرون در حالي كه من به شوهرم بگم ناهار بريم بيرون نميبره ميگه شركت دارم يا پنشنبه كه نيمه وقته نيگه خستم ميرم خونه استراحت....زندگيم رو هواست حالم بده ميخوام خودكشي كنم فكري به ذهنم نمياد

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,752
    سطح
    38
    Points: 3,752, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 107 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم آروم باش.

    این رفتار شوهرت و پنهان کاریش نتیجه رفتار خودته . اون میدونه که تو حساسی به خاطر همین ترجیح داده دروغ بگه تا اینکه راستش رو بگه و غر زدن شما رو تحمل کنه.
    از من به شما نصیحت، هیچ آدمی نمیتونه آدم دیگه ای رو تغیر بده. شما باید یا با این موضوع کنار بیای یا اینکه قید این آقا رو بزنی.

    اینجور که من فهمدیم مشروب خوردن ایشون هم جوری نیست که مست و لایعقل بشن، شما گیر دادی سر این موضوع و کوتاه هم نمیای. اگر خیلی مذهبی بودی من میگفتم هیچ جوره نمیتونی با این آقا کنار بیای اما خودت هم میگی مذهبی نیستی، پس بشین فکر کن ببین واقعن مشکلت با مشروب چیه.

    دلم میخواست یک سری از تجربیات شخصیم رو در پیام خصوصی بهت بگم اما پیدا نکردم که چجوری میشه پیام خصوصی فرستاد

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 مهر 99 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1395-11-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    4,597
    سطح
    43
    Points: 4,597, Level: 43
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهردخت نمایش پست ها
    عزیزم آروم باش.

    این رفتار شوهرت و پنهان کاریش نتیجه رفتار خودته . اون میدونه که تو حساسی به خاطر همین ترجیح داده دروغ بگه تا اینکه راستش رو بگه و غر زدن شما رو تحمل کنه.
    از من به شما نصیحت، هیچ آدمی نمیتونه آدم دیگه ای رو تغیر بده. شما باید یا با این موضوع کنار بیای یا اینکه قید این آقا رو بزنی.

    اینجور که من فهمدیم مشروب خوردن ایشون هم جوری نیست که مست و لایعقل بشن، شما گیر دادی سر این موضوع و کوتاه هم نمیای. اگر خیلی مذهبی بودی من میگفتم هیچ جوره نمیتونی با این آقا کنار بیای اما خودت هم میگی مذهبی نیستی، پس بشین فکر کن ببین واقعن مشکلت با مشروب چیه.

    دلم میخواست یک سری از تجربیات شخصیم رو در پیام خصوصی بهت بگم اما پیدا نکردم که چجوری میشه پیام خصوصی فرستاد
    نميدونم خودمم مشكلم با مشروب چيه.يكي از دليلا اينه كه منو گولم زد بقول خودش چون عاشقم بوده زمان دوستيمون بهم نگفت مشروب فقط تو عروسي نيست و تو خونشون و مهمونياشونم هست.بخدا من مشروب نديدم تو خونه و خانوادمون خيلي ناراحتم ازينكه بخاطر عشق خودش واقعيت رو بهم نگفته ،يا اينكه خانوادش ميدونن من دوس ندارم ولي جلوشون ميخوره اساس ميكنم تو دلشون منو تمسخر ميكنن كه بيا تحويل بگير شوهرت حتي بخاطر تو هم دست نميكسه و با ما همراهي ميكنه...خيلي سخته...هرچي زنگ ميزنم جوابي نميده به تلفنام من كنترلمو از دست دادم سر اونطور حرف زدنش خيلي رفتار بدي كردم اس دادم كه بين خودمون حل كنيم چه بمونيم چه بريم خانواده ها فعلا نفهمن ولي جواب نميده كه نميده واي خدا 😔😔😔

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 مهر 99 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1395-11-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    4,597
    سطح
    43
    Points: 4,597, Level: 43
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    كسي نيس به دادم برسه؟جواب تلفنامو نميده

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    با سلام
    چند نکته:
    اول پست های متعدد نگذارید. خواننده سابقه مطلب رو ازدست میده.
    دوم در پست قبلی تون مطالبی رو بیان کردم. شما استباه برداشت کردید که انگار قصد محکوم کردن شما درمیان بوده است. مجددا برگردی اون مطالب رو بصورت خبری و حتی بصورتی که دوستی میخواد به شما چیزهائی رو که نمی دونید بگه، بخونید.
    سوم، بعد از پاسخی که دادید به نظرم میاد شما نه مذهبی هستید و نه با مشروب خوردن در اصل آن مشکل دارید به همین دلیل هر اقدامی رو بی فایده می دونستم و قصد داشتم دیگه نظری ننویسم.

    با اینحال این پست جدیدتون رو که خوندم فکر کردم بازهم تلاشم رو بکنم شاید فایده ای داشته باشه.
    ببینید شما دو راه بیشتر پیش رو ندارید.
    * یک: قبول یک همسر مشروب خور و در آینده دائم الخمر،
    بدون احساس مسولیت، بدون احساس نسبت به شما،... و به میان آمدن پای زنان دیگر چه در مجالس خوش گذرانی و چه خارج آن، عادی شدن موضوع و ادامه پیدا کردن آن در محیط خانواده. ایتها تقریبا قریب به یقین هستند و مشکلات دیگری که احتمال بسیار زیادی دارند بوجود بیایند نظیر برگزاری همان نوع مجالس در منزل خودتان مخصوصا اگر دوره ای بشه، اعتیاد، بد اخلاقی و سوء رفتار در خانه نسبت به شما و فرزندان حتی ضرب و شتم (بخصوص مواقعی که مست هستند)، تاثیرپذیری فرزندان، به خطر افتادن امنیت و حیثیت خودتان ...
    این هائی که گفتم برای هر کدوم شون بی شمار حادثه درعمل اتفاق افتاده و داره می افته. فکر نکنید شما استثنا هستید. درضمن به فجایع اون که اشاره ای نکردم. فجایعی نظیر قتل و غیره. بعضی چیزها درصد وقوع کمتری دارند ولی همیشه خود شخص و اطرافیان وی گمان می کنند برای آنها همچین اتفاقاتی نمیفته ولی درعمل براشون اتفاق افتاده.

    * دو: راه تون رو از ایشون جدا کنید.
    نمی دونم هنوز در روابط تون دوشیزه هستید یا خیر. اگر باشید براتون راحت تر میشه. قضیه رو با خانواده تون مطرح کنید. وی رو ترک کنید و برگشتن تون رو مشروط به حداقل دو مورد مهم کنید. یکی ترک دائمی و بدون برگشت به مشروب و کلا هر چیز اعتیادآور. دوم عدم رفت و آمد با افرادی نظیر آن شخص. اگر این شرایط رو پذیرفتند کار دیگری که حتما بایستی انجام دهید محکم کردن شرایط ضمن عقد است، بالا بردن مهریه درحدیکه پرداخت آن برای ایشان مشکل باشد، گرفتن حق حضانت و سرپرستی فرزندان و نظایر آن. در واقع شما دارید خود و فرزندان تان را در برابر احتمال روی دادن اتفاقات ناخوشایند تاحدی بیمه می کنید. توجه کنید قصد این نیست که مرد بیچاره رو له کنید. بلکه با توجه با سوء سابقه وی اولا وی رو ازنظر روحی و فکری در موقعیتی قرار می دهید که انگیزه کمتری برای بازگشت به رفتارهای قبلی داشته باشد و قبل از هر کار خطائی چندبار درباره اش فکر کند. دوما اگر خطا کرد و اگر کار به جائی رسید که به خاطر خود یا فرزندان نتوانستید تحمل کنید دست تون به جائی بند باشه.

    چند مسئله دیگر
    اینکه ایشون شما رو تنها می گذارند و دنبال خوش گذرونی می روند جدا از شمکل مشروب خوردن باید براتون زنگ خطر باشه. خودتون بهتر می فهمید.
    شخصا اعتقادی به اصلاح افراد مشروب خور ندارم. کسی که زشتی و بدنامی این مسئله براش ریخته شده بازهم به دنبال اون میره. امروز و به طریقی جلوش گرفته بشه فردا به از راه دیگری به دنبالش میره. به علاوه اینکه اگر کسی به خوردن مشروب اعتیاد پیدا کنه رفتارهاش مثل فرد معتاد میشه. یعنی هم جسم و هم روح وی به سمت عامل اعتیادآور کشیده میشه. مشروب هم جزو مواد اعتیادآور در واقع بدترین آن ها است. بسیاری از مواد اعتیادآور عقل انسان رو ازبین نمی برند ولی مشروب خور وقتی مست میشه دیگه عقلی نداره و چیزی نمی فهمه. به نظر من اگر فردی معتاد شده (به هر چیزی) برای کسی که راه دیگه داره ازدواج با وی (با عرض معذرت) احمقانه و خودکشی محض است.

    الان هم اگر فکر می کنید برای ایشون راه برگشتی وجود دارد
    فورا به خانواده اطلاع بدید.
    به همراه پدر (یا فرد دیگری) از آن شخص که جلسات مشروب خوری برگزار می کنه همراه با عکس ها و هر مدرکی که دارید شکایت کنید و خیلی بهتر میشه موقعی که جلسه دارند با مامور بروید سراغ شون.
    اگر همسرتون تعهد دادند که دیگه تکرار نکنند همان مراحلی رو که قبلا گفتم، ترک کردو و بقیه آن انجام دهید.
    هر روز که بیشتر تعلل کنید کار مشکل تر میشه و ایشون هم بیشتر به رفتارهاشون عادت می کنند.

    در مورد دین و مذهب که از همه مهمتر است چیزی نگفتم چون فکر نمی کنم اعتقاد محکمی به این مسائل داشته باشید. نه خود شما و نه اون آقا. نه اینکه مسلمان نیستید. در شناسنامه و حتی قلب مسلمان هستید ولی فقط بعضی قسمت های اون که می پسندید و آن هم در حد بیان و درحدیکه مانع آرزوهاتون نباشه.

    درآخر اینکه اطلاعاتی از خودتون و این آقا ندادید. همینطور خانواده هاتون. ازنظر اعتقادی و مذهبی، فرهنگی، سن، تحصیلات، موقعیت شغلی و اجتماعی، مالی و ...
    ویرایش توسط Ye_Doost : جمعه 18 فروردین 96 در ساعت 13:08

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 مهر 99 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1395-11-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    4,597
    سطح
    43
    Points: 4,597, Level: 43
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 153
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Ye_Doost نمایش پست ها
    با سلام
    چند نکته:
    اول پست های متعدد نگذارید. خواننده سابقه مطلب رو ازدست میده.
    دوم در پست قبلی تون مطالبی رو بیان کردم. شما استباه برداشت کردید که انگار قصد محکوم کردن شما درمیان بوده است. مجددا برگردی اون مطالب رو بصورت خبری و حتی بصورتی که دوستی میخواد به شما چیزهائی رو که نمی دونید بگه، بخونید.
    سوم، بعد از پاسخی که دادید به نظرم میاد شما نه مذهبی هستید و نه با مشروب خوردن در اصل آن مشکل دارید به همین دلیل هر اقدامی رو بی فایده می دونستم و قصد داشتم دیگه نظری ننویسم.

    با اینحال این پست جدیدتون رو که خوندم فکر کردم بازهم تلاشم رو بکنم شاید فایده ای داشته باشه.
    ببینید شما دو راه بیشتر پیش رو ندارید.
    * یک: قبول یک همسر مشروب خور و در آینده دائم الخمر،
    بدون احساس مسولیت، بدون احساس نسبت به شما،... و به میان آمدن پای زنان دیگر چه در مجالس خوش گذرانی و چه خارج آن، عادی شدن موضوع و ادامه پیدا کردن آن در محیط خانواده. ایتها تقریبا قریب به یقین هستند و مشکلات دیگری که احتمال بسیار زیادی دارند بوجود بیایند نظیر برگزاری همان نوع مجالس در منزل خودتان مخصوصا اگر دوره ای بشه، اعتیاد، بد اخلاقی و سوء رفتار در خانه نسبت به شما و فرزندان حتی ضرب و شتم (بخصوص مواقعی که مست هستند)، تاثیرپذیری فرزندان، به خطر افتادن امنیت و حیثیت خودتان ...
    این هائی که گفتم برای هر کدوم شون بی شمار حادثه درعمل اتفاق افتاده و داره می افته. فکر نکنید شما استثنا هستید. درضمن به فجایع اون که اشاره ای نکردم. فجایعی نظیر قتل و غیره. بعضی چیزها درصد وقوع کمتری دارند ولی همیشه خود شخص و اطرافیان وی گمان می کنند برای آنها همچین اتفاقاتی نمیفته ولی درعمل براشون اتفاق افتاده.

    * دو: راه تون رو از ایشون جدا کنید.
    نمی دونم هنوز در روابط تون دوشیزه هستید یا خیر. اگر باشید براتون راحت تر میشه. قضیه رو با خانواده تون مطرح کنید. وی رو ترک کنید و برگشتن تون رو مشروط به حداقل دو مورد مهم کنید. یکی ترک دائمی و بدون برگشت به مشروب و کلا هر چیز اعتیادآور. دوم عدم رفت و آمد با افرادی نظیر آن شخص. اگر این شرایط رو پذیرفتند کار دیگری که حتما بایستی انجام دهید محکم کردن شرایط ضمن عقد است، بالا بردن مهریه درحدیکه پرداخت آن برای ایشان مشکل باشد، گرفتن حق حضانت و سرپرستی فرزندان و نظایر آن. در واقع شما دارید خود و فرزندان تان را در برابر احتمال روی دادن اتفاقات ناخوشایند تاحدی بیمه می کنید. توجه کنید قصد این نیست که مرد بیچاره رو له کنید. بلکه با توجه با سوء سابقه وی اولا وی رو ازنظر روحی و فکری در موقعیتی قرار می دهید که انگیزه کمتری برای بازگشت به رفتارهای قبلی داشته باشد و قبل از هر کار خطائی چندبار درباره اش فکر کند. دوما اگر خطا کرد و اگر کار به جائی رسید که به خاطر خود یا فرزندان نتوانستید تحمل کنید دست تون به جائی بند باشه.

    چند مسئله دیگر
    اینکه ایشون شما رو تنها می گذارند و دنبال خوش گذرونی می روند جدا از شمکل مشروب خوردن باید براتون زنگ خطر باشه. خودتون بهتر می فهمید.
    شخصا اعتقادی به اصلاح افراد مشروب خور ندارم. کسی که زشتی و بدنامی این مسئله براش ریخته شده بازهم به دنبال اون میره. امروز و به طریقی جلوش گرفته بشه فردا به از راه دیگری به دنبالش میره. به علاوه اینکه اگر کسی به خوردن مشروب اعتیاد پیدا کنه رفتارهاش مثل فرد معتاد میشه. یعنی هم جسم و هم روح وی به سمت عامل اعتیادآور کشیده میشه. مشروب هم جزو مواد اعتیادآور در واقع بدترین آن ها است. بسیاری از مواد اعتیادآور عقل انسان رو ازبین نمی برند ولی مشروب خور وقتی مست میشه دیگه عقلی نداره و چیزی نمی فهمه. به نظر من اگر فردی معتاد شده (به هر چیزی) برای کسی که راه دیگه داره ازدواج با وی (با عرض معذرت) احمقانه و خودکشی محض است.

    الان هم اگر فکر می کنید برای ایشون راه برگشتی وجود دارد
    فورا به خانواده اطلاع بدید.
    به همراه پدر (یا فرد دیگری) از آن شخص که جلسات مشروب خوری برگزار می کنه همراه با عکس ها و هر مدرکی که دارید شکایت کنید و خیلی بهتر میشه موقعی که جلسه دارند با مامور بروید سراغ شون.
    اگر همسرتون تعهد دادند که دیگه تکرار نکنند همان مراحلی رو که قبلا گفتم، ترک کردو و بقیه آن انجام دهید.
    هر روز که بیشتر تعلل کنید کار مشکل تر میشه و ایشون هم بیشتر به رفتارهاشون عادت می کنند.

    در مورد دین و مذهب که از همه مهمتر است چیزی نگفتم چون فکر نمی کنم اعتقاد محکمی به این مسائل داشته باشید. نه خود شما و نه اون آقا. نه اینکه مسلمان نیستید. در شناسنامه و حتی قلب مسلمان هستید ولی فقط بعضی قسمت های اون که می پسندید و آن هم در حد بیان و درحدیکه مانع آرزوهاتون نباشه.

    درآخر اینکه اطلاعاتی از خودتون و این آقا ندادید. همینطور خانواده هاتون. ازنظر اعتقادی و مذهبی، فرهنگی، سن، تحصیلات، موقعیت شغلی و اجتماعی، مالی و ...
    من واقعا از شما عذر ميخوام اگر بي ادبي كردم ،اعصابم هم ريخته به هيچ وجه نميتونم جدا بشم چهار سال از عقدمون ميگذره و من ديگه دوشيزه نيستم نميتونم با طلاقم غم رو دل پدر مادرم بزارم.نامزدمم با همه اين اعصاب خوردكني ها دوست دارم ،جلسات مشروب خوري كه برگزار نميكنه.تو اين چهار سال اين اولين بار بود كه با دوستاش اينطوري ميرفت بيرون،بيشتر وقتا از بازرس يا مديرا كه ميان براي ماموريت كاري اونارو ميبره ويلاشون براي پذيرايي مشروبم ميده و اونام از خدا خواسته ...!منم اينارو دورهمي كاري حساب ميكنم.در اين حد نيست كه مهموني بگيره و اين چيزا.اطراف و دور و برمون متاسفانه روز به روز مشروب خور زياد و زيادتر ميشه فقط پدر و برادرم نميخورن و همه دوستامون و فاميل ها ميخورن اما نه بصورت واضح.شوهر من يجورايي بچه هست تاثير پذيره و خيلي ساده اما نه اونطور كه احمق باشه خيلي جاها زرنگتر از منه و دل رحم .مثلا ديشب قبل دعوامون رفتيم دارو خونه قوزبند بگيره براي كمرش مسئول تحويل ميگه برا خودت ميخواي؟ميگه نه بيشتر براي اخويم ميخوام!يواشكي ميپرسم كدوم اخويت!چون تو ماشين بهم گفته بود برا خودم ميخوام چون قوز ميكنم!ماشين سوار شديم برگشتم ميگم بالاخره برا كي ميخواي گفته برا خودم ميگم چرا دروغ ميگي پس ميگه ميخواي بهش بگم برا خودم ميخوام اونم بگه اين قوز داره و عيب بزاره روم!!!!من عمرا به فكرمم نميرسه!!!سي و يك سالشه ليسانس مكانيك و كارشناس شركت و منم ٢٩ و ارشد و بيكار!از لحاظ مالي وضعمون خوبه فقط بخاطر خونه اي كه ميسازه هر سال عروسيمون عقب افتاده.از لحاظ مذهب نه بي دينيم نه مومن مثلا محرم صفر اصلا لب به مشروب نميزنه من رمضون روزه ميگيرم نماز ميخونم ولي موهامو نميپوشونم كلا به قول شما بعضي قسمت هاي دين رو باور داريم.شوهرم ادميه كه روزي زديك هزار بار صلوات ميفرسته!كلي صدقه ميده دلش صافه حتي صافتر از من ولي تو خانوادش از بچگي قبح مشروب از بين رفته و برعكس خونه ما تو حرفها براحتي از مشروب و مستي و اين چيزا حرف ميزنن چون پدرشون پيش همشون نشسته خورده!شوهرم خيلي تاثير پذيره اگه كسي تعارف كنه حتي اگه به منم قول داده باشه ميخوره چرا؟چون ميگه نميخوام بگن از كسي ميترسه!يا مثلا عقيده اش اينه كه مشروب ادمو لوطي منش ميكنه !اصل مشكل من مشروب نيس اصل مشكل من اينه كه ميخوره ولي بهم ميگه نخوردم دليل اين دروغشو نميتونم بفهمم هفته قبل از خونشون قرار بود بياييم خونه ما برگشتني ديدم بو ميده گفتم خوردي گفت نه!هي از من اصرار از اون انكار كه عصبي شدم و يكي زدم رو بازوش كه بهونه اومد دستش و ديگه جواب نداد و طلبكارم شد...چند روز بعدش بهم گفت ميخواستم بهت احترام بزارم كه گفتم نخوردم! مشاورم يك سال پيش بهم گفت وقتي ميبيني با خوردن خوش ميشه و كار غير عادي انجلم نميده كاري نداشته باش حتي خودت بريز براش و براش ناز كن!يه عده ميگن اونطور كن يه عده هم ميگن كلا از ريشه بايد محوش كرد كه اونم نميشه،واقا درمونده شدم.من ميخوام با من مثل يه دوست باشه با من بهش خوش بگذره ثانيه شماري كنه براي با من بودن من چيز زيادي نميخوام فقط ميخوام وقتي پير شديم ازون پيرمرد پيرزنايي بشيم كه با هم يه دستشون تو دست همه يه دستشون عصا!!!😢😢

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    قضیه مشروب خوردن همسرتون انقدر هم حاد نیست. آمار مصرف نوشیدنی های الکلی در ایران خیلی زیاده. بنابراین فقط همسر شما نیست. البته من شخصا علاقه ای به رفتن به مهمونی هایی که مشروب سرو میشه ندارم. دلیلش هم اینه که خیلی ها زیاده روی میکنن. وگرنه چند سال اروپا زندگی کردم و خیلی از دوستان و همکارام که تحصیلکرده بودن اهلش بودن و مشکلی نداشتن. نه معتاد شده بودن و نه بی بند و بار. البته برای کسی که مذهبی هست، حرام هست تو همه ماه ها.
    به هر حال تو خانوادشون مرسوم بوده. اگه یه مدت هم همسرتون راضی بشه به خاطر شما مشروب نخوره، ممکنه بعدا بزنه زیر قولش. اما میتونین یه شرایطی تعیین کنین. مثلا بگین وقتی میای خونه ما نباید بخوری چون خانوادم اهلش نیستن و ممکنه وجهه بدی داشته باشه.
    اگه همسرتون آدم زرنگی هست و دوستاش اخلاقا آدم سالمی هستن نباید نگران باشید.

    مشکل اصلی شما دروغ گفتن همسرتون هست. این خیلی بده. سعی کنین کمتر بهش گیر بدین. خواسته هاتون رو مطرح کنید. اما غر نزنین. بگین دلم میخواد بیشتر با من باشی. به جای کنترل کردن سعی کنین شوهرتون رو جذب کنین. حداقلش اینه که دیگه راستش رو میگه. وقتی واقعیت رو گفت خودتون رو کنترل کنین و تو یه موقعیت خوب خواسته هاتون و ناراحتیتون رو مطرح کنید.

    به هر حال آدم ها متفاوت هستن. شما نمیتونین تغییرشون بدین. به جای حساس شدن روی این موضوع ازش بخواین زودتر شرایط عروسی رو فراهم کنه.
    ویرایش توسط بهاره جون : شنبه 19 فروردین 96 در ساعت 14:54

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    با سلام
    همانطور که گفتم مطالعه کنید.

    موفق باشید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بى توجهى شوهرم چيكار كنم؟؟؟
    توسط هم صحبت در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: شنبه 28 اردیبهشت 92, 14:40
  2. پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 13:13
  3. بيكاري و دردسرهاي آن
    توسط amir50 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 25 بهمن 87, 14:01
  4. چگونه لات بشويم ؟؟؟؟(كاريكاتور)
    توسط حنان در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 مهر 87, 00:42
  5. +ديگه نميدونم چيكار كنم
    توسط famin در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 شهریور 87, 13:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.