سه چهار سال از عقدمون ميگذره.بخاطر بعضي مشكلات اقتصادي نتونستيم عروسي كنيم فعلا نامزديم خيلي از مشكلات و بحرانهارو گذرونديم يا كنار اومديم باهاشون يا حلشون كرديم،فقط و فقط مشكلي كه دارم مربوط به مشروبه،تو خانواده شوهرم مشروب خيلي عاديه و مرداشون براحتي ميخورن بخصوص تو مهموني و دورهمياشون و تو خونشون نگه ميدارن،اوايل در حد داد و دعوا مخالفتمو نشون ميدادم ولي ديدم بدتر من خودم خراب ميشم ،شوهرم خدارو شكر در حد مستي نميخوره ولي خوب ميخوره و با اينكه كار غير عادي ازش سر نميزنه اما من واقعا حساسم ،مثلا اگر مهموني داشته باشن ببينم شوهرم همخورده ناخوداگاه از دماغم در مياد مهموني و نسبت به كسايي كه خوردن حس تنفر بوجود مياد،بار اخر چند روز پيش قرار بود از مهموني كه تو خونشون بود بياييم خونمون بهش گفته بودم كه چون قراره برگرديم خونه ما اگه مشروب باشه نخور،اونم اوكي گفته بود وقتي برگشتيم شك كردم دهنشو بو كردم گفت نخورده هر چي التماس كردم چرا خوردي با كي خوردي نگفت كهنگفت ،واقعا موندم چي بگم و چطور رفتار كنم حسي تو من بوجود امده بود كه ميخواستم از خونمون پرتش كنم بيرون بخاطر اينكه نتونسته بود نخوره ،لطفا شمايي كه تجربه و اطلاعات دارين بهم بگين چطور رفتار كنم با اين طور ادم اصلا ممكنه يه روزي اصلا نخوره؟زيادم بگم همش نخور نخور حق نداري لجباز تر ميشه و لج ميكنه يا قهر ميكنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)