به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 مرداد 96 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    358
    سطح
    7
    Points: 358, Level: 7
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    با سلام دوستان اول سال 96با شکست بدی مواجه شدم

    یا سلام خدمت دوستان من با خانومی دوست بودم ب مدت شیش سال و از هر نظر فکرش بکنید واسش کم نذاشتم.از لحاظی مادی نجسی روحی عاطفی.از ی ریال واسش خرج کردم تا میلیونی.ولی در کمال ناباوری دو روز مانده بود ب عید متوجه شدم متاسفانه ب مدت 2سال با ی پسر دیگری در ارتباط بوده.در عین پروی گفت تو را فقط بخاطر مسائل مادی نگه داشتم.ک این از روز اول دوستم داشت ب طوری ک اگر دو روز قهر می کردم منت کشی می کردش.من خودم کمی شک کرده بودم توی این دوسال اخیر بهش هم گفتم ولی قسم ایه میخورد ک نه من اینطور نیستم این کارها نمیکنم من بمیرم خیانت نمیکنم ولی نمیدونم چی شد چرا منو فروخت ب یکی دیگه ولی مفت فروختم.انقدر بالایم فشار هستش ک روزها تقریبا 8تا ترامادول دویست میخورم قبلا هم مصرف داشتم ولی الان زیاد شده.فقط ب قکر مردن خودکشی افتادم نمیدونم چیکار کنم
    ویرایش توسط amirrezai : چهارشنبه 02 فروردین 96 در ساعت 22:53

  2. کاربر روبرو از پست مفید amirrezai تشکرکرده است .

    Ramin231 (پنجشنبه 03 فروردین 96)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام خدمتتون ، سال نوی شما مبارک
    من برخلافتون فکر میکنم اتفاقا نجات پیدا کردین، تبریک!
    شما نفرمودین خودتون و اون خانم چند سالتون بوده و تحصیل میکردین یا شاغلین؟
    اما مصرف ترامادول چرا و به چه علت؟سابقه ی مصرف مواد خاصی رو داشتین؟ ترامادول قرص بسیار قوی و خطرناکی هست که در داروخانه بهیچ عنوان عرضه نمیشه !
    درباره ی مشکلتون اولا چرا شش سال بی تعهد و با دوستی یک رابطه رو کش دادین؟ آیا سه تا چهار ماه آشنایی کافی نبود؟ بعدش حتما باید بفکر نامزدی و عقد میبودین نه یک رابطه ی بی سر و ته!
    درک نمیکنم چطور برای یک خانم که تعهدی نسبت بهش نداشتین خرج کردین، آیا پدرشون باید خرجشونو میدادن یا شما؟ فکر نمیکنید با این کارها خودتون ایشان رو تشویق به این کردین که برای پول دوستتون داشته باشه؟
    چنین دختری که بقول خودتون خیانتش محرز است به درد شما نمیخوره و مایه سرافکندی و تباهی شما هست. بهتر هست از ایشون و فکرشون فاصله بگیرین. درباره قرص هم زیر نظر دکتر متخصص کنار بگذارید.
    در زندگیتون اگر خواستین عاشق بشین ابتدا ببینین عقلتون چی میگه، کدام دختر مناسب هست ؟ دختری که با من دوست میشه و دوستی رو بی چون و چرا ادامه میده یا دختری که ازم درخواست میکنه رابطمون هدف دار باشه؟ یک دختر سالم در ابتدا یک فرد با ایمان هست و بعد اخلاق و انسانیت داره، صرفا عشق و لبخند و در فضا گذراندن همه ی زندگی نیست.
    اول خودتون رو پیدا کنین بعد سراغ بقیه چیزها برید. این اشتباه شماست بپذیرید تا راحت باهاش کنار بیاید، دردهای خودتونو دوست داشته باشین ، چون باعث میشه بزرگ بشین و بهتر ببینین و بفهمین.بهتون سر میزنم دیرتر....

  4. 4 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    Ramin231 (پنجشنبه 03 فروردین 96), نازنین2010 (پنجشنبه 03 فروردین 96), نجمه چ (پنجشنبه 03 فروردین 96), ستاره زیبا (یکشنبه 06 فروردین 96)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام دوست عزیز. روی چه حسابی خرج میلیونی میکردی براش!! از عدر هر صورت برات تجربه بشه دیگه به هیچ دختری اعتماد نکنی. دخترا الان گرگ شدن. اصلا هم اینجور نیست فکر کنی فقط قشر خاصی اینجورن مثلا از روی ظاهر تصور کنی به این دختر اصلا نمیخوره قابل اعتماد نباشه. دخترا الان گرگ شدن. به هیچ کس اعتماد نکن این تجربه شه برات

  6. کاربر روبرو از پست مفید samanft تشکرکرده است .

    Ramin231 (پنجشنبه 03 فروردین 96)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amirrezai نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستان من با خانومی دوست بودم ب مدت شیش سال و از هر نظر فکرش بکنید واسش کم نذاشتم.از لحاظی مادی نجسی روحی عاطفی.از ی ریال واسش خرج کردم تا میلیونی.ولی در کمال ناباوری دو روز مانده بود ب عید متوجه شدم متاسفانه ب مدت 2سال با ی پسر دیگری در ارتباط بوده.در عین پروی گفت تو را فقط بخاطر مسائل مادی نگه داشتم.ک این از روز اول دوستم داشت ب طوری ک اگر دو روز قهر می کردم منت کشی می کردش.من خودم کمی شک کرده بودم توی این دوسال اخیر بهش هم گفتم ولی قسم ایه میخورد ک نه من اینطور نیستم این کارها نمیکنم من بمیرم خیانت نمیکنم ولی نمیدونم چی شد چرا منو فروخت ب یکی دیگه ولی مفت فروختم.انقدر بالایم فشار هستش ک روزها تقریبا 8تا ترامادول دویست میخورم قبلا هم مصرف داشتم ولی الان زیاد شده.فقط ب قکر مردن خودکشی افتادم نمیدونم چیکار کنم
    سلام

    دوست خوب، امیررضایی عزیز
    وقتی دختری رک گفت دو سال با فردی در ارتباط بوده و عملا خودش بهانه تنفر شما نسبت به خودش رو توی دستتون گذاشت، این دیگه زجر و عاشقی نداره!
    شما نه تنها کم نذاشتی، بلکه اضافه هم براش مایه گذاشتی!
    الان فرصت دارید با تجربیاتتون، معیارهای درستی برای انتخاب همسر آینده تعیین کنید و انشاءالله همسر مناسبی انتخاب میکنید.
    اما اینطور خودتون رو ضعیف نشون ندید... قرص،خودکشی... اینا مال مردی نیست که قراره یه زندگی رو اداره کنه.
    بهتون قول میدم دختری که شمارو رها کرده و با پسر دیگه ای در ارتباطه، برتری در اون پسر نیست بلکه این مشکل خود اون دختره...
    ضمنا 6 سال ارتباط واقعا زیاده..باید توی مدت کمتری به صورت رسمی دختر مورد نظر رو بشناسید نه به این شکل...

  8. کاربر روبرو از پست مفید Ramin231 تشکرکرده است .

    نجمه چ (پنجشنبه 03 فروردین 96)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام آقای امیررضا
    فکر میکنم شانس آوردین که این خانم ترکتون کرده ! پس خوشحال باشید .
    شما الان دیگه نباید ناراحت هزینه هایی که کردین برای اون خانم ، باشید ! چون اونم دقیقا یه نوع اعتیاد خطرناک بوده، درست مثل قرصی که مصرف می کنید ، یا هر ماده مخدر خطرناک دیگه، هزینه بر و خطرناک ! برید واقعا خداروشکر کنید و کم کم بفکر ترک اعتیادتون باشید . این ناراحتتیتون در ابتدا عادی هست و به مرور حالتون خوب میشه .

  10. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    Ramin231 (پنجشنبه 03 فروردین 96)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1395-10-26
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    2,059
    سطح
    27
    Points: 2,059, Level: 27
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 175 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درسته كه كار اين خانم هيچ توجيحى نداره و خيانت به هر شكلش پسنديده نيست ولى بهتره سهم خودتون در اين اتفاق رو هم بپذيريد تا بعدها تجربه مشابه رو دريافت نكنين.

    بزرگترين مشكل اين رابطه زمان طولانى اون بوده. شما اگه قصدتون ازدواج بوده ديگه نهايتا دو سال براى شناخت نه تنها كافيه كه ديگه رو به زيادى هم ميذاره. حالا اگه زمان رو طولانى تر كرديد، براى يك دخترى كه به دنبال ازدواجه فرسودگى و زدگى از شما و رابطه رو به دنبال داره و به مرور شما از جايگاهى كه داشتين و براش قابل اعتماد بودين، جدا ميشين. به هر حال چهار سال به پاى شما بوده و ديگه كم كم بايد به فكر آينده ش باشه. مردى كه اين همه سال اون رو بلاتكليف گذاشته تا ابد هم بلاتكليف خواهد گذاشت ....

    اما اگر نه قصد ازدواج نداشتيد و رابطه صرفا دوستى بوده، خب به هر حال ذات دوستي با جنس مخالف اينه كه يك روز بايد به اتمام برسه و تاريخ اعتبار رابطه براى ايشون همون چهار سال بوده.


    براى اينكه در روابط آينده شكست به اين صورت رو تجربه نكنيد، اول اينكه يك رابطه هدفدار به قصد ازدواج رو ايجاد كنيد و دوم اينكه زمان رابطه رو تا رسمى شدن به صورت معقول نگه داريد. بين شش تا بيست و چهار ماه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید Shayeste تشکرکرده است .

    Ramin231 (پنجشنبه 03 فروردین 96)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 مرداد 96 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    358
    سطح
    7
    Points: 358, Level: 7
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام ممنون از راهنماییتون
    بنده زمان دوستیمون خودم 20سال داشتم اون هم 18سال
    ک الان من شدم 26اون هم 24
    پدرش خرج میداد بهش اما کمی گدا تشریف داشت ب این جهت بهش کمک مب کرد ی زمانی احساس کمبود نکنه واسه کمبود مالی دست ب کاری بزنه یا از دوستاش آشناهاش ومتر نباشه واسه همین ب فکر مادیش بودم
    بعدش هم واسه این ب فکر نامزدی نبودم چون خدمت نرفته بودم خانواده هامون هم با این نوع ازدواج ونار نمی آمدن متاسفانه.

    - - - Updated - - -

    سلام دوست عزیز
    من کل خانوادش این مدت شناخته بودم
    از برادراش خواهراش گرفته تا دختر خاله دختر دایی هاش
    عمه عموهاش
    وقتی چشام قلبم دستور میداد عقلم کار نمی کرد چ تصمیمی دارم می گیرم چیکار مبکنم.توی این مدت من با هیچکس دیگی نبودم.واقعا وفادار بودم بهش.حتی بیشتر از اینکه ب فکر خودن باشم ب فکر رفاه اون بودم متاسفانه

    - - - Updated - - -

    سلام دوست عزیز
    وقتی ک فهمیدم ک دوسال باهاش بوده سر از کارش در اوردم چنین جوابی بهم داد.حتی خودش هم میدونی وقتی اخلاقم تند بشه ب هیج عنوان نمیتونه باهام کنار بیادش تا خودم آروم بشم امروز ک 3فروردین هستش.هنوز هم اروم نشدم هنوز تقریبا 5روز میگذره ولی لامصب مثل 50روز واسم گذشته.تازه کارم جوری هستش از صبح ساعت 9میرم تا 11شب ولی اختیارم دست خودم هستش. سرگرم هستم ولی نتونستم هزم کنم این موضوع متاسفانه واقعا دارم زجر می کشم...

    - - - Updated - - -

    سلام دوست عزیز
    خدا شاهد اگر ب فکر ی ریالش باشم ک خرجش کردم اصلا برام مهم نیستش چقدر خرج کردم.این برام قابل درک نیستش ک من هیچی براش کم نذاشتم جوری ک من باهاش رفتار کردم ک پدر مادرش باهاش رفتار نمی کردن...

    - - - Updated - - -

    سلام دوست عزیز
    الان ک با خودم فکر میکنم اگر ازدواج کرده بودم این اتفاق رخ میداد ک بدترین شکل ممکن بودش.الان فقط خودم ناراحت هستم از این موضوع خبر دارم و فقط خودم زجر میکشم.خودش هم هروقت خواستگار براش میامد ب طور قاطع رد می کرد انگار ن انگار ک ازدواج با کسی دیگه رو قبول داشته باشه.اصلا فکر میکنم ک خواب هستم این اتفاق رویا هستش واقعیت نداره واسم ولی در عین ناباوری واقعیت بسیار کثیفی هستش...

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    بی قراری , خشم , تنفر , حس انتقام , حس بازیچه شدن و غیره

    این حس ها الان در شما شعله وره و برای اینکه از دستشون خلاص بشید به هر چیزی دست میندازید.. و در این بین دنباله چیزهائی هستید که زود جواب بده و واسه همین رفتین سراغه ترامادول

    و همانطور که بی حساب کتاب برا اون خانم خرج کردید الان هم دارید بی حساب کتاب و سر خود دارو مصرف میکنید

    به قول دوستان خوب شد زود فهمیدید و از دستش خلاص شدید و این یعنی عیدی خدا برا شما تو عید نوروز

    دارو و هر چیز این مدلی رو بذارید کنار

    یه مدت تحمل کنید تا این خانم براتون فراموش بشه و هر وقت یادتون اومد حس تنفر و کنترلش کنید تا اوج نگیره..

    و با تحقیر کردن ایشون تو ذهنتون جا رو واسه بیدار شدن حس های منفی ببندید.. و پولهاتونو جمع کنید از این به بعد واسه کسی که در آینده مونس و همدم شما خواهد شد نه مونس جیب شما

  15. 2 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    Ramin231 (پنجشنبه 03 فروردین 96), ستاره زیبا (یکشنبه 06 فروردین 96)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 96 [ 08:04]
    تاریخ عضویت
    1395-12-04
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    4,294
    سطح
    41
    Points: 4,294, Level: 41
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    141

    تشکرشده 512 در 186 پست

    Rep Power
    56
    Array
    سلام آقای رضایی عزیز
    براتون چیزی مینویسم که دلم میخواد این چند خط رو بخونی... سه داستان از خودته در سه حالت مختلف پس بخونش
    داستان اول امیر رضایی؛
    پسری بود به اسم امیر رضایی، ایشون شش سال با یه دختر رابطه ی دوستی داشت و همه چی خیلی خوب پیش میرفت... تصمیم گرفت با دختر مورد علاقش ازدواج کنه که اونم ۲۴ ساله بود. خلاصه بعد مدتی ازدواج کردن... چند ماهی گذشت امیر مدتی بود متوجه رفتارای مشکوک خانمش شده بود ولی به روی خودش نمیاورد، تا اینکه یک روز شماره فرد غریبه ای رو در گوشی خانمش دید و وقتی پیگیری کرد فهمید پیامهای عاشقانه ای بینشون رد و بدل میشه، خیلی بهم ریخت اونقدر که نمیدونست چکار کنه.. فکرش مشغول بود و حرص میخورد ولی نمیدونست چطور مطرحش کنه! تصمیم گرفت بیشتر بفهمه و متوجه شد زمانی که منزل نیست مرد غریبه ای به خونش میاد و ... یا وقتی همسرشو تعقیب میکرد متوجه شد یه پژو دنبالش میاد سوار میشه و میره... امیر مونده بود و یه دنیا غم، کاش فقط همین بود ... اما تازه چند هفته ای بود پدر شده بود و غصه ی فرزنده بدنیا نیومدشو میخورد...حالا امیر مونده بود و یه خیانت بزرگ و آشکار ... چیکار میتونست بکنه؟مهریه، دادگاه ، اثبات، فرزند ، طلاق....
    داستان دوم امیر رضایی؛
    پسری بود به اسم امیر که شش سال عاشق دختر ی بود براش کلی خرج کرد، از همه چی مایه گذاشت اما اون دختر خیانت کرد و رفت ، یه خیانت دو ساله و یه گستاخی تمام... امیر نمیدونست چکار کنه، بین زمین و آسمون معلق بود ... افسرده و غمگین شده بود و رو آورد به مصرف قرص... بعد مدتی همین ها باعث اعتیاد شدیدش شد... امیر بخاطر یه دوستی که دیگه بی ارزش شده بود جون خودشو و روانشو نابود کرد ... از خونه و خونواده طرد شد، کارشو از دست داد.. پولشو صرف .... کرد و آخرشم یه روز وقتی پیدا شد که دیگه خیلی دیر شده بود...
    داستان سوم امیر رضایی؛
    امیر پسری بود که شیش سال عاشق دختری بود ، همه کارم واسش کرد اما اون دختر با خیانت رابطشو تموم کرد، امیر کمی افسرده شده بود و قرص مصرف میکرد، اصلا بهم ریخته بود... اما یک روز تصمیم گرفت این آشفتگی درون خودشو تموم کنه ... پیش خودش فکر کرد دنیا که تموم نشده من لیاقتم یک دختر خوبه که عاشقم باشه و عاشقش باشم و زن زندگی باشه، معیارهاشو برای انتخاب همسر تغییر داد و افکارشو عوض کرد... پیش خودش گفت برای پیروزی لازم هست شکست بخورم تا تجربه داشته باشم... رفت و زیر نظر متخصص قرصشو کنار گذاشت و سراغ هنر و ورزشو گرفت... پی کار و تحصیلشو گرفت و بعد مدتی دختری پیدا کرد که با ایمان و خوش اخلاق و پاک و انسان بود... دربارش تحقیق کرد، وقتی فهمید دختر خوبیه ازش خواستگاری کرد، اما اینبار با خانواده و یک دوره نامزدی کوتاه... و در پایان امیر خوشبخت شد.

  17. 2 کاربر از پست مفید yarmehrban تشکرکرده اند .

    Ramin231 (پنجشنبه 03 فروردین 96), ستاره زیبا (یکشنبه 06 فروردین 96)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 مرداد 96 [ 01:45]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    358
    سطح
    7
    Points: 358, Level: 7
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام داداش
    واقعا مرسی ممنون زیبا بودش.داستان اولتون خودم هم فکرش کرده بودم
    ک خداوند دوستم داشته نمیدونم کجا دست کی گرفتم ب کی لطفی کردم ک دعای خیرش پشت سرم بوده همین واسم کافی هستش خداراشکر
    بابت دو داستان دیگتون هم ممنون زحمت کشیدین خدایش


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  2. دوستان کمک کنید مشکل عقد نا موفق شخص مورد نظر من هست
    توسط majid 110 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 اردیبهشت 93, 17:53
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. درخواست کمک از همه دوستان
    توسط امیر88 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 خرداد 90, 10:35
  5. قلب انسان، بوستان خداست . . .
    توسط مثل من در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 03 مرداد 88, 09:36

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.