به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آبان 96 [ 16:05]
    تاریخ عضویت
    1395-12-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    53
    سطح
    1
    Points: 53, Level: 1
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نامزدم محبتش بهم خیلی کم شده (کمک فوری)

    سلام دوستان
    من 4 ساله نامزد دارم.
    از بچگی همو میشناختیم پدرهامون از قدیم همکار بودن.نامزدم به قول خودش از بچگی منو دوس داشته.به دلیل مشکلات مالی و غیره رابطمون طول کشید ک البته ضرر خیلی زیادی بهمون زد.
    ما واقعا همو دوس داریم.مثلا ازش دیدم نصفه شب دلم براش تنگ شده باشه میاد 5 دقیقه جلو در شده میبینم و برمیگشت یا خیلی سختی بخاطر من کشید.منم کم نذاشتم 2 سال فقط سربازیش منتظرش موندم با همه بی پولی هاش ساختم و هیچوقت چیزی ازش نخواستم.همیشه میگه تو خیلی برام مایه گذاشتی. خیلی باهم خوب بودیم غافل از زمان ک ضرر زیادی زد.
    ما دیدارهامون توخونه ی ما بود فقط .چون خانوادم حساسن به هرحال دعوا پیش میاد بین دونفر(اینم بگم 90درصد دعواها بخاطر دلتنگی بود) ولی متاسفانه خواهر کوچیکم چندین دفه صدای صحبتای مارو ضبط کرد و به گوش پدرومادرم رسوند.طولی نکشید ک همه اعضای خونواده شرو کردن به دخالت و سرکشیدن تو زندگی من.اگ برای دلسوزی بود ولی خیلی بد شد.نامزدم فهمید به هم ریخت دعواهامون بیشتر و شدید تر شدن.رفت و آمدش به خونمون قطع شد.دیدارمون شد گاهی بیرون دیدن اونم قایمکی.همش میگه از خونوادت بدم میاد هیچوقت احتراممو نکردن.خونواده منم میگن لیاقت تو رو نداره و درست باهات حرف نمیزنه.
    قبلاها هرروز همو میدیدیم روزی 2 بار پیام.الان به زور هفته ای 2 دفه.
    هرموقع میگم دلم برات تنگ شده میای پیشم،هزارتا بهانه میاره ک کار دارم و الان وقتش بده.هزار بار خواستیم جدا شیم ولی به دلیل علاقه زیاد پای هم موندیم و جلوی همه ی مخالفتا موندیم.
    99 درصد اوقات اگ پیشش باشم بعد نیم ساعت میگه باید برم با دوستام.تقریبا هرشب با دوستاشه.وقتی پیش منه گله میکنم ک کم همو دیدیم اما میگه یه ساعته پیش همیم دیگ بسه در صورتی ک قبلا ساعت ها پیشم بود و به زور میخواست بگی برو استراحت کن.الان یه هفتست ندیدمش.عصر پیام دادم نمیخوای همو ببینیم گفت کار دارم بعدشم باید برم جایی.بعدشم یه مشت دعوا کردیم.
    میدونم دوسم داره و پای کس دیگ درمیون نیست.الان ک همه چی داره درست میشه و قرار گذاشتیم تو اسفند عقد کنیم (اینم بگم ک خونواده های دو طرف مخالفن فقط بخاطر اینک همو دوس داریم راضی شدن) همش سرشو به خونه درست کردن گرم کرده و همش بهانه ندیدن و پیام ندادن و میگه ک گیر خونه بودم و کار داشتم.
    الان ک دارم مینویسم با گریست.
    تو رو خدا یکی یه راه حلی پیش پام بذاره.
    ممنون پیشاپیش

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام
    مشکل شما اول همون آفت طولانی شدن نامزدی است. دوم دخالت های نا به جای خانواده که به جای ایجاد صمیمیت و آشتی ایجاد اختلاف می کنند.
    اگر به همین وصع ادامه بدید امکان داره از هم سرد بشید.

    راه حل:
    مودبانه جلوی دخالت های مشکل زا رو بگیرید. ازشون بخواهید به جای طعنه زدن و ... کمک کنند مشکلات حل بشه و کمک کنند زودتر ازدواج کنید بروید سر خونه و زندگی.
    به نامزدتون "بگید" مشکلات تون رو از این به بعد بین خودتون نگه دارید. مثل زن و شوهر ها.

    شما همدیگر رو دوست دارید. سریع تر ازدواج کنید.
    نامزدی باید یه چیزی بین 6 ماه الی یک سال باشه. کمتر از اون معمولا آشنایی کافی (نه کامل که وجود نداره) رو نمیده بیشتر از اون هم مشکلاتی رو ایجاد می کنه که برای همه زوج ها پیش میاد. با این تفاوت که بر خلاف زندگی زناشویی در نامزدی وابستگی های نظیر داشتن رابطه سالم جنسی، فرزند و ... برای تحکیم و ادامه رابطه وجود ندارند.

    شما با خوش زبونی و محبت ایشون رو به زندگی جذب کنید. دعوا نکنید. ایشون هم تحت فشار کار و مشکلات است و هم نگران آینده روابط با شما و خانواده. حق هم داره. داره سختی میکشه و تلاش می کنه برای هر دوتون زندگی رو بسازه به جای دلگرمی باید نگران و ترسان از از خانواده تان باشه. اگر ایشون ناراحت هستند شما گرم و با محبت باشید. نمیگم منفعل باشید و حرف زور تحمل کنید. چون اینطور که شما گفته اید همچین چیزی بین تون نیست. ظاهرا سرمای سختی زندگی و دخالت های نا به جا ایشون رو رو آزار میده و از شما دور و به سمت دوستانش می فرسته. با گرمی لبخند و محبت شما اون سرما رو از زندگی خودتون بیرون کنید.

    موفق باشید

  3. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    پاپیون (شنبه 14 اسفند 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آبان 96 [ 16:05]
    تاریخ عضویت
    1395-12-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    53
    سطح
    1
    Points: 53, Level: 1
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    قبلا اینم امتحان کردم
    فایده که نداشت هیچ بدتر شد.دیگه چون رفت و آمدشو بابام از خونه قطع کرد دیگه کسی نمیتونست دخالتی کنه ولی تاثیر دخالتای قبلیشون موند که موند.
    خواهر و برادرم و مادرم که میگن ما هیچوقت راضی نمیشیم.دلمون ازش سرد شده و ازین حرفا.بابامم باهام سرد شده و گفته دخترم به حرف من گوش نمیده.امروز به مامانم گفتم اگ میخواین همین الان جدا میشم ولی تا آخر عمرم ازدواج نمیکنم و باید هرروز با ناراحتی های من زندگی کنین.
    نامزدمم از حرفا و بی توجهی های خونوادم اونقد سرد شده که میگه خونوادت باعث شد ازت زده بشم. بعد ازدواج هیچوقت بهشون سر نمیزنم.رابطه تو هم باید باهاشون کم شه.
    خونواده اونم میگن تو خونواده ای که نمیخوانت نرو.فقط به خاطر اینکه منو دوس دارن راضی به این وصلتن.
    درمورد محبت کردن ، حقیقتش من روحیم فوق حساسه.بهش میگم همه چی درست میشه مهم اینه ک ما همو دوس داریم.

    " ایشون هم تحت فشار کار و مشکلات است و هم نگران آینده روابط با شما و خانواده. حق هم داره. داره سختی میکشه و تلاش می کنه برای هر دوتون زندگی رو بسازه به جای دلگرمی باید نگران و ترسان از از خانواده تان باشه "
    این حرفتون دقییییقا درسته
    ولی من چیکار کنم . محبت که نمیشه همش از طرف من باشه .میگم دوس دارم مثل قبلا باشی و وقت زیاد برام بذاری نه اینکه بعد نیم ساعت من برات خسته کننده شم اما میگه من مثل قبلا نیستم اونجوری که با دوستام میگردم و تفریح میکنم و خوشحال میشم ، با تو نمیشه.وقتی میبینم دوستاشو به من ترجیح میده جیگرم کباب میشه.آخرش هم میگه من مشکلات و سختی زیاد دارم باید شب یه جوری آزاد بشم پس میرم با دوستام.

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام
    اینجوری که شما میگید اختلافات خیلی عمیق شده. درباره کار خواهرتون چیزی نمیگم چون اولا نفس عمی ایشون سخن چینی و بسیار زشت بوده و هم عاقبت کارش که ناراحتی شما و هم گناه کبیره خودش رو داره واضح و مشخصه.
    سوال:
    مگه توی صحبت های ضبط شده شما دو نفر چه مطالبی بوده که این همه واکنش ایجاد کرده؟
    خانواده آقا هم از خانواده شما ناراحتند؟
    پیشنهاد داده اید با هم پیش مشاور خانواده بروید؟
    فکر می کنید احساس واقعی نامزدتون الان نسبت به شما چی هست؟ دیگران درباره احساس شما دو نفر به هم چی فکر می کنند؟
    تا بحال تلاش کرده اید تاحدی نسبت به ایشون کم اعتنایی کنید؟ سعی داشته اید بهشون در عمل بفهمونید محبت باید دو طرفه باشه؟ یا خیر، همیشه شما دنبال راضی کردن ایشون بوده اید. مثلا هی تماس گرفته اید و ....

    زمانی که از کسی کمک فکری می خواهید اطلاعات کافی رو به اون فرد بدید. مثلا ما نمی دونیم شما و این آقا و خانواده هاتون
    چه اعتقادات مذهبی دارید؟
    چه تحصیلاتی دارید؟
    چه نوع فرهنگی دارید؟ شهری؟ روستایی؟ ...کمی جزییات
    شغل و موقعیت اجتماعی
    وضعیت اقتصادی خانواده؟ متوسط ...
    اصلیت و محل زندگی؟ تهران، شهر بزرگ، شهرستان، روستا ...
    ...

    دقت کنید برای هر فردی با شرایط متفاوت نوع دیگه ای باید صحبت کرد.

    نا امید نباشید. از این دست مشکلات برای خیلی ها پیش میاد. انشاا... برطرف میشه.
    فعلا جواب سوالات رو بدید شاید با همفکری همه بشه راهی پیدا کرد.

    موفق باشید

  6. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    بارن (شنبه 14 اسفند 95)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آبان 96 [ 16:05]
    تاریخ عضویت
    1395-12-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    53
    سطح
    1
    Points: 53, Level: 1
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    توي صحبت هاي ضبط شده چيز خيلي خاصي نبوده ولي نامزدم وقتي عصباني و ناراحته (البته خودمم همينجوريم) چيزاي زيادي از دهنش ميپره که منظور نداره و نيم ساعت بعدش عذر خواهي ميکنه ولي خوب چيزايي که بوده مثلا يه سري داشتيم بحث ميکرديم درمورد دست بلند کردن شوهرکه خوشبختانه اونا تو بچگي هيچوقت توسط باباشون کتک نخوردنه چون خانواده آرومين البته برعکس ما ک پدرم خشن و ازوناييه ک ميگه بچه بايد کتک بخوره.خلاصه بحث بالا گرفت ک ما اينجور نيستيم و چرا ميترسي و بين صحبتاش مثال زد ک اگ به زوره ميتونم بابات که هيچ صدتاي ديگه رو هم بزنم.البته 1درصد منظور نداشت ولي بعدش مامانم گفت خودم شنيدم ک گفت ميام بابا و مامانتو ميزنم.حالا هرچي من بگم اينجور نبوده کي بياد گوش بده به حرفم.
    در مورد مشاور هم بگم اينجا شهر کوچيکيه مشاور که هيچ دکتر به درد بخور هم پيدا نميشه.
    درمورد احساس واقعي اون بگم که ديشب بحث واقعااااا شديدي داشتيم که از گريه چشمام باز نميشد ديگه.ميگفت خونواده تو با رفتاراشون تو رو از چشمم انداختن.(مثلا وقتي ميومد اينجا هرکي تو اتاق خودش، نميومد پيشش حتي سلام کنه که بعدشم جريان ضبط صدا پيش اومد)هي ميگفت من فشار رومه هزارجا که نميتونم به تو بگم.بايد باهام راه بياي نه که هي قهر کني. بايد هرچي ميگم بگي چشم.بعدش خيلي به حرفاش فکر کردم ديدم واقعا عذاب ميکشه.حداقل 10 کيلو از فشار و استرس کم کرده.تصميم گرفتم صبوري کنم تا ازدواج.دوباره با مهربوني بهش پيام دادم.خيلي آروم شده بود و هي ميگفت دوسم داره و ميگفت خيلي عصبي و ناراحتم دلم ميخواد با هم باشيم.هميشه بهت وفادار ميمونم و ازين حرفا...ولي واقعا طولاني شدن رابطه فشار زيادي به هردومون آورده.
    درمورد محبت دو طرفه بگم که اون فقط توي اين چند ماه شديدا گير کارو بار کرده خودشو و وقتي من گفتم همش که من نميتونم محبت بايد دوطرفه باشه ميگفت من گيرم مشغله زياد دارم و ازين حرفا.ميگم چرا همش ميري پيش دوستات به جاي اينکه بياي پيش من.ميگه تو در طول روز بيا نه شب که ميخوام برم پيش دوستام راحت باشم.
    درمورد خونواده ها
    پدر هردومون معلم بازنشسته ان
    پدر من خيلي سختگيره ازينايي ک دختر اگ عقد هم باشه نبايد با پسر بره بيرون تا زمان ازدواج.
    توي يه شهر متوسطيم نه بزرگ.وضعیت اقتصادی خودش و خانوادش پایینه.فعلا شغل خاصی نداره کار آزاد داره.

    ممنون از کمکتون
    ویرایش توسط Seti_setare : شنبه 14 اسفند 95 در ساعت 16:23

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    اینکه گفته شده میام نیزنم، خب دوباره صدای ضبط شده رو گوش بدید. البته اگر هنوز موجود باشه.
    پدر شما درست میگه. دختر نباید بره پیش نامحرم. حتی اگر تامزد باشه. حتی اگر محرم هم باشند بهتره زیاد تنها نباشند. فقط 1% احتمال بدید ازدواج سرنگیره. حالا به هردلیل که باشه. اونی که صدمه می بینه دختره. حتی اگر اتفاقی هم بینشون نیفتاده باشه. اگر هم ارتباط جسمی بینشون بوده باشه برای دختر مصیبت میشه. پس بهتر دخترا آگاهانه تر معاشرت کنند. البته گردش و تفریح عادی رو نمیگم. منظورم تنها موندن و ... است.

    دوستان ایشون افراد مطمئن و سالمی هستند؟ می دونید با هم چه برنامه هایی دارند؟ اگر اطلاع ندارید محرمانه حتما اطلاع پیدا کنید. جاسوسی کار زشتیه ولی اینکه اطمینان پیدا کنید معاشرین همسر آینده تون افراد سالمی باشندهم حق شما است و هم مهمه. هر کسی دیر یا زود همرنگ دوستانش میشه.

    اینکه چطور ایشون و خانواده ها رو آرام کنید با نگاهی که اطرافیان شما به هم دارند، من واقعا نمی دونم چی بگم، جز اینکه حتما قبل از ازدواج باید اصلاح بشه. حتما باید تغییر مثبت پیدا کنه. نمیشه ازدواج کنید بعدش قطع رابطه با خانواده ها و بعدتر جنگ و دعوا بین خودتون. ابدا هم به این فکر نکنید که شما بعد از ازدواج منجی کسی باشید. امکان نداره.

    اگر مدیریت سایت بتونند راهنمایی کنند چه بهتر. اگر هم نشد اجازه بدند یه کانال تلگرامی رو بهتون معرفی کنم. در همونجا یا تلفنی ازشون راهنمایی بخواهید احتمالا مفید باشه. خانم هستند و من چندتا از صحبت هاشون رو تو تلگرام گوش کردم سنجیده جواب می دادند.

    موفق باشید

    و بازهم چندان اطلاعاتی ندادید.

  9. کاربر روبرو از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (دوشنبه 16 اسفند 95)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آبان 96 [ 16:05]
    تاریخ عضویت
    1395-12-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    53
    سطح
    1
    Points: 53, Level: 1
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    صدای ضبط شده رو نه موجود نیست.
    درمورد بابام ک اجازه نمیده برا بیرون رفتن ، منظورم تنها بودن نیست منظورم بیرون و بازاره که نمیذاره.
    درمورد دوستاش اره میشناسمشون بیشترشونو.چنتاش حتی متاهلن.پسرای بدی نیستن.خودش خیلی رو دوست ناباب و این چیزا حساسه.
    یه مثال میخوام بزنم درمورد رفتارش میخوام بدونم نظرتون چیه.
    دیشب پیشش بودم در حین اینکه داشت یه سری کار تعمیراتی انجام میداد.یکی از دوستاش ز زد و اون گفت حالا یکی دو ساعت دیگه خبرت میکنم که همو ببینیم یا نه.بعد که قطع کرد گفت میخوام با نامزدم باشم.خلاصه اواخر کارش یه خرابی هایی درست شد و اون عصبانی شد و به هم ریخت.بعدم کارشو جم کرد.تو راه جلوتراز من راه میرفت و بیخیال.وقتی هم رسیدیم جلو خونشون ز زد آژانس که برم خونه و خودش بره با دوستش.خیلی ناراحت شدم.خودش نیم ساعت بعد پیام داد که ببخشید کارم اشتباه بوده و اشتباه کردم و ازین حرفا.
    حالا اینو به من بگید به نظرتون میشه با کسی زندگی کرد که هی اشتباه میکنه و هی عذر خواهی میکنه؟

    اون کانال تلگرام رو هم اگ بتونید بهم بدین ممنون میشم.

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    شما با نامزدتون سر یه فرصت مناسب که اخلاقش خوبه چند مورد رو صحبت کنید.
    اول اینکه ایشون واقعا قصد دارند باشما ازدواج کنند یا خیر؟
    اگر همچین قصدی دارند تو فضا و تنها که نیستند. شما خانواده و فامیل داید. باید با هم رفت و آمد کنید. هنوز به خونه بخت نرفته می خواهند درگیری و قطع رابطه داشته باشند؟ اصلا با این وضعیت چطور می خواهید مراسم عروسی برگزار کنید؟
    دوما ایشون کم بی تقصیر نیستند. درست که خواهر شما کار غلطی کرده، ولی به هرحال اصل وجود برخی حرف های تحریک کننده به جای خود باقی است. حالا می خواد جدی باشه یا پیش خانم منم منم گفتن و لاف زدن. ایشون می بایست همون موقع عذرخواهی و اگر اشتباه برداشت کردن از ناحیه خانواده شما وجود می داشت، سوءتفاهم رو برطرف می کردند. حتی اگر بهشون کم اعتنایی هم میشد باید سماجت می کردند تا دل پدر و مادرتون رو بدست می آوردند. با غدبازی و اینجور رفتارها نمیشه مردم داری کرد.گاهی وقت ها سیاست زندگی (نه نفع طلبی) اقتضاء می کنه برای کار نکرده هم عذرخواهی کرد چه برسه برای موضوعی که کم و بیش ایجاد شده و وجود دارد.

    هنوز هم می تونند اوضاع رو درست کنند. هر دو شما، در زمان مناسب ولی زود، شیرینی و گل و هدیه برای پدر و مادر همدیگر تهیه کنید و به دیدارشون بروید. ازشون عذرخواهی کنید و بخواهید برای خوشبخت شدن شما که فرزندان شون هستید دعای خیر کنند.

    ********************
    نکته: این ها رو فقط برای برای درنظرگرفتن احتمالات میگم نه اینکه حتما باشند:

    این رو هم بررسی کنید این تغییر شدید خلق و خوی ایشون مصنوعی و برای اینه که هرکاری بخواهند انجام بدند و شما و دیگران کارهاش رو به حساب ناراحتیش بگذارید یا اینکه واقعا اختیار خودش رو ازدست میده. این رو از روی شدت غیظ و غضب نمیشه فهمید چون بعضی افراد طوری تظاهر می کنند که حتی افراد قبلا مطلع رو هم فریب میدند. عصبانیت که چیز مهمی نیست خودم کسی رو می شناسم که در دوران خدمت طوری تظاهر به بیماری کرد که نه فقط دکتر بلکه من رو هم که می دونستم میخواد همچین کاری بکنه (ولی نمی دونستم کی و چطور) به اشتباه انداخت.
    اگر هم واقعی باشه بازهم نشانه بدی هستش. الان اینطوریه درآینده حتما بدتر و چه بسا به واکنش های زبانی و فیزیکی هم منجر بشه. اگر مشکل صعف اعصاب و و نظایر آن را دارند به دکتر روا پ زشک یا متخصص دیگر مربوط مرجعه کنند و به خاطر عاقبت خودشان هم که شده بیماری احتمالی رو معالجه کنند. خیلی خوبه که هرکسی و حتی خود شما (که زود ناراحت میشید و خیلی چیزایی رو که نباید بگید، میگید) هر چندوقت، بسته به امکانات و وضعیت مالی تون، سلامتی تون رو با دکترها چک کنید.

    اون صحبت ها رو با هم داشته باشید و سعی کنید(هر دو شما و خودم) همیشه اصلاح کنید نه اینکه به حال خود رها یا بدتر از اون با لج و لج بازی مشکل رو شدیدتر کنید. در مقابل بزرگتر ها متواضع باشید و با کوچک ترها با احترام رفتار کننید. همانطور که برای خودتون انتظار دارید

    موفق باشید
    ویرایش توسط Ye_Doost : دوشنبه 16 اسفند 95 در ساعت 13:12


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.