حق فرزند بر پدر و مادر
در ادامه کلام،حضرت به بيان حق فرزند بر پدر ومادر اشاره مي کنند.
نخست اينکه پدر بايد بداند که فرزند ،جزئي از اوست .امير المومنين (ع)در وصيت خود به امام حسن (ع)مي فرمايند:
"اينکه من تو را تربيت مي کنم ،براي ان است که مي دانم تو قسمتي از وجود من خستي!"
در علم روانشناسي امروز مطرح مي شود که بشر در روح خود چه بخواهد ،چه نخواهد داراي صفت حسد است. حتي اگر حسد نورزد ،اين ويژگي در ذات او نهفته است . اگر در نزد شما از همشاگرديتان تمجيد شود ،خواه ناخواه شما در اعماق وجودتان ناخرسند مي شويد و در دلتان مي گوييد :
"پس من چي؟!"
در ميان ما مرسوم است که وقتي مي خواهيم در نزد کسي از ديگري تعريف مي کنيم ، مي گوئيم :
"فلاني،به از شما نباشه ، ادم خوبي است!"
در واقع با گفتن اين حرف مي خواهيم مانع بروز حسد شويم.
تنها در يک مورد ،تعريف کردن ديگري در نزد انسان ،موجب بروز حسد نمي شود و ان وقتي است که در نزد پدر ،از پسرش تمجيد کنند!چرا که حتي اگر خود او متخلق به صفت مثبت ذکر شده نباشد ،باز در دل مي گويد:
پسرم هر چه را که دارد ،از من دارد و من در نهايت سبب ساز بوده ام و مدح فرزند ،در اخر به من باز مي گردد.
سپس حضرت مي فرمايد :
تمام خير وشري که تو به اولادت منتقل کردي،به تو باز گشت مي کند و تو مسئول ان موارد خير و شر هستي. اگر حسن ادب و معرفت حضرت رب به او ارزاني کرده اي،در روز قيامت تو هم سرنوشت خوبي خواهي داشت.
وجه اينکه در اين سخن ،حسن ادب بر دلالت به سوي رب ،مقدم شده است ،اين است که طفل را در گام اول با ادب و اخلاق اسلامي و کيفيت نشست و برخاست صحيح ،اشنا مي کنند و در گام بعد به او دانش مي اموزند . بعد از ان نوبت به"دلالت به سوي پروردگار"فرا مي رسد. حقيقت دين خداشناسي است و تمام ابعاد دين از خدا شناسي نشات مي گيرد .پيغمبر شناسي ،امام شناسي و معاد شناسي ،همه در شمارتجليات اسما خداست.
کتاب معراج روح
علاقه مندی ها (Bookmarks)