به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array

    Bow مشکوک شدم به شوهرم فکر کنم معتاد شده

    سلام دوستان..روزتون بخیر
    همسرم کارش ازاده الان دو هفتس بهش مشکوک شدم..به خاطر استرسی که داره قرصه زاناکس میخوره که تا حالا صدبار گذاشته کنار و دوباره شروع کرده...ولی دیروز همش چشماش دودو میزد حال نداشت شل و ول بود عرق میکرد همش..کارش ازاده دوشبه من خونه خودمون نیستم ولی دو شبه ساعت دو میاد خونه وقتی بهش میگم جرا بهونه میاره که کار داشتم...صداش چهرش و چشماش اون برق و طراوت رو نداره...بینی اش هم گرفته بود...دروغ میگه کلا زیاد بهم...هرچی دیروز بهش گفتم گفت هیچی خسته ام و بهونه اورد.....ظهر دیدمش چشماش دودو میزد گفتم برو خونه استراحت کن ولی نرفت خونه و ساعت دو شب رفته بود. صبح تلفنی بهش گفتم چطوری طاقت اوردی تو که ظهر چشمات باز نمیشد گفت کار داشتم خوب...نمیدونم زاناکس زیاد خورده بوده اوردوز کرده یا چیزی مصرف کرده بود..
    کلا اهل دود و دم و سیگار نبود ولی یه ماه پیش هی بو سیگار میداد میومد خونه بعد از زیرزبونش کشیدم گفت هروقت اذیتم میکنی یکی دو تا میکشم....هفته پیش تو ماشین گرده سیگار دیدم گفتم تو ماشینم سیگار میکشی دیگ؟ گفت نه دوستم رو سوار کرده بودم یه دقه نشست پشت فرمون من رفتم بار بیارم اون کشید!! نمیدونم راست میگه یا دروغ..دیروز خونه مادرش رفته بود اونم گفته بود چشمات چرا اینطوریه اونم گفته بود خسته ام..
    نمیدونم چیکار کنم دارم دغ میکنم توروخدا کمکم کنید

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    چرا هیچکس منو راهنمایی نمیکنه

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 خرداد 97 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1393-4-20
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,509
    سطح
    42
    Points: 4,509, Level: 42
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 84 در 50 پست

    Rep Power
    25
    Array
    به اعصابتون مسلط باشید
    این نشانه هایی که شما اشاره کردید عادی هستند
    موضوع نگرانی و تغییر حالت شوهرتون را با مردهای اطراف شوهرتون درمیان بزارید مثلا از برادر شوهر یا پدرشوهر یا از دوستای مورد اعتماد و با ظرفیت شوهرتون که رازدار و خیرخواه هستند بخواهید، اونا موضوع را روشن میکنن

    احسنت به شما که مواظب و پیگیر تغییر احوال شوهرتون هستید
    توکل بخد ا داشته باشید و در حوزه اختیارات خودتون مراقب کانون خانواده باشید


    به شوهرتون بیشتر نزدیک بشید و در زمانهای تنهایی و ارامش پیگیر احوالش بشیدالبته طوری که حسایت ایجاد نکنید

    من تجربه ای در این موارد ندارم و نظرم را نوشتم

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    من تغییر حالات همسرم رو با تمام وجود درک کردم و درست حدس زدم ایشون از حالت عادی خارج شده بوده ...همسرمن چندساله قرص زاناکس مصرف میکنه و این چند روز اور دوز کرده بود یعنی خل شده بوده و بر حسب دیوانگی (که این همچنان برای من سواله و اون پاسخی براش نداره) دو سه تا قرص رو تو یه روز خورده...چهارشنبه کله روز رو خونه خواب بود و وقتی من ظهر از سرکار اومدم و با بچه رسیدیم خونه باز خواب بود تعادل نداشت و درحالت نشسته هم چرت میزد هی من گفتم چت شده جواب نمیداد و میگفت خوابم میاد..ساعت شش عصر قرارشد بره نون بخره برای شام تا ساعت هست خواب بود بعد رفت تو اتاق و به موبایلش ورمیرفت یکی دوتا داد سربچه زد که بروبیرون ...به من گفت عابربانکتو بزار من پول ندارم منم گذاشتم رفتم اشپزخونه دوباره برگشتم دیدم حالت نشسته داره چرت میزنه و موبایلشم دستشه منم قاطی کردم گفتم اصلا عابربانکمو برمیدارم میخای بری همشو دود کنی...اومدم بیرون از اتاق پنج دقیقه بعد قاطی کرد توهم زد و دوید از اتاق بیرون و شروع کرد به دادو فحاشی و مشت و لگد به من ظرفارو مینداخت میشکوند رادیو رو پرت کرد میز رو چپه کرد الهی بمیرم دخترم فقط جیغ میزد و گریه میکرد و میگفت نکن بابا مامانو ول کن و من فقط سکوت کرده بودم و فقط میگفت توروخدا نکن...ولی نمیشنید بعدم گوشی رو برداشت زنگ زد خونموم و با دادو فحاشی گفت بیاین دخترتون رو ببرید تا دنده هاشو خورد نکردم من نمیخامش دیگه و چندتا فحش بعد مامانم هم گفت تو غلط میکنی...خلاصه بابام بهش گفت خودت بردی خودتم بیارش...بعد با کتک کاری من و بچه رو سوار ماشین کرد کلیدامو گرفت طلاهامو برداشت و عابربانکمم گرفت و منو برد خونه بابام..بابا و مامانم پایین وایساده بودن با خواهرم بابام خیلی اروم باهاش حرف زد چی شد و اون فقط فحاشی میکرد و دادو بیداد میخاست بچه رو ازم بگیره ببره که بچه ام نرفت بغلش...این گذشت و من زنگ زد به مادرش و خواهرش همه چی رو گفت..فرداش ظهر رفتم کلانتری که نامه پزشکی قانونی بگیرم که گفتن ورمش خوابیده و نامه نمیده پزشکی قانونی بهت و من فقط شکایت کردم کلانتری ازش ولی نرفتم تشکیل پرونده بدم..مادرش هرچی به موبایلش و خونه زنگ میزد جواب نمیداد تا روز جمعه عصر که با مامانش صحبت میکنه و میره اونجا..مامانش به من زنگ زد گفت شماره داده که بهش زنگ بزنی منم با کلی ناز و نوز زنگ زدم بهش....همش بهونه گیری ..اینکه چرا محل خونمون اینجاس من میخام دمه محل کار من باشه چرا مادرت به من فحش داد .....حالا من هی میگفتم تو اصلا چت شده و برای چی اینکارو کردی....شنبه اومدم دنبالم ولی بالا نیومد تو خونه که رسیدیم گفت تو غلط زیادی کردی منم قاطی کردم قرص خورده بودم چندتا..هرکار میکنم مشاور نمیاد بهش میگم بری دکتر که بتونی این قرص رو ترک کنی ولی نمیاد میگه حالا باشه بعد..
    الانم گیر داده که مادرت که به من فحش داده من چشمه دیدنشو ندارم عید خونشون نمیرم و خوشم نمیاد ازشون حتی یه برنامه مسافرت هم با اونا داشتیم که کنسلش کرد...منم هی میگم خوب بابا تو وقتی فحش میدی و قتی اونطوری حرف میزنی پای تلفن اونم تو اون شرایط اونطوری جواب میده که اصلا تو گوشش نمیره انگار دنبال بهونه بوده...مادرمن دو سه روز تو هفته میومد خونه ما و پیشه بچه ام بود و من دو روز میرفتم اونجا که بچه رو نگه داره
    دیروز میگه زنگ بزن بگو فردا بیاد اینجا بچه رو نگه داره منم گفتم خیلی پرروویی ...اگه قرار باشه بچه رو نکه داره خودم صبح میبرمش اونجا و برگشتن میرم دنبالش نمیزارم اینجا بیاد دیگه ..اونم گفت باشه دارم براتون عید من خونشون نمیرم خونه هیچکدوم از فامیلاتم نمیام
    من الان باید چیکار کنم..البته اینم بگم باهاش اتمام حجت کردم یه بار دیگه رفتارش تکرار میشه دیگه برنمیگردم

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    هیچ کس نیست منو کمک کنه

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام
    الان مشکل شما دقیقا چی هست؟ مصرف قرص توسط همسرتون یا فحاشی و دست بزن و دعوا؟ شما گفتید رفتارش رو تکرار بکنه برنمیگردید ولی مشخص نکردید کدوم رفتار؟
    من نمیدونم قرص زاناکس چی هست ولی اگر داروی مخدر باشه یا شبیه اون بهر حال شوهرتون معتاد هست بهش و به نظر هم میرسه قصد ترک نداره و پرخاشگری و تغییرات ناگهانی رفتارش هم در اثر مشکلات روحی و اضطراب ناشی از مصرف قرص هست و کاری نمیشه کرد . این طور به نظر میرسه که مشکل اصلی زندگی شما همین قرص زاناکس هست و بقیه مسایل پیش امده اثرات این مصرف هست. همسر سابق من اعتیاد داشت و من طلاق گرفتم و 5 سال هست ازدواج مجدد کردم . تجربه خودم رو میگم. اگر همسرتون بیماری اعتیاد دارند زیاد ازش توقع هیچ چیزی نداشته باشید چون این طوری برای خودتون بهتره انگار که اصلا وجود نداره هیچ چی ازش نخواهید و هیچ سوالی در مورد مصرف ازش نکنید و برای ترک تحت فشار نزارید چون فقط بااین کار همسرتون رو مضطرب و پرخاشگر میکنید بزارید به حال خودش باشه برای خودتون و فرزندتون به فکر یک زندگی مستقل باشید از هر نظر چه رو حی چه مادی مستقل بشید. هر وقت هم حال همسرتون بد بود اصلا جلوی چشمش نباشید تا خودش از اون حالت خارج بشه مواظب سلامتی جسمی و روحی خودتون و فرزندتون باشید .خوب هست که شغلی دارید استقلال مالی برای شما خیلی لازم خواهد بود.با همسرتون درگیر نشید و توقعی ازش نداشته باشید حتی توقع یک لبخند مگر اینکه خودش بخواهد کاری انجام بده که اون وقت فقط تشکر کنید. تنش ایجاد نکنید تا اضطرابش کمتر بشه این طوری راحت تر زندگی میکنید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با همسر معتادم چه کنم
    توسط روناک محمدی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 66
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 تیر 97, 22:55
  2. پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: جمعه 21 شهریور 93, 11:37
  3. چطور بدون قهر کردن، اعتراضم را به همسرم اعلام کنم؟
    توسط هستی در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: جمعه 23 دی 90, 00:08
  4. اعتراف به خیانت
    توسط dorsa65 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 48
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مرداد 90, 11:43
  5. اعتراض به قوانین تالار
    توسط ashnayedirooz در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 دی 89, 12:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.