سلام دوستان !
ببخشید ک مشکلاتم و اینجا بیان میکنم :(
من هیچ کس و ندارم ک کمکم کنه و از شما راه حل میخام
راستش پدرم ب من وابستگی عاطفی خیلی زیادی دارن ب حدی ک میگن هیچ گاه شوهرت نمیدم ( البته همه پدر ها همین و میگن ) حتی میگن که شده خواهر کوچیک ترت و شوهر میدم اما تو باید قول بدی پیش من باشی !
پدر من فرهنگی هستن و ی مقدار ب خاطر بیماری دیابت عصبی شدن (البته مشکلات مالی هم میتونه دلیل بشه )
خب من امسال برای بار دوم کنکور دارم
کنکور پارسال و من بخاطر فشار ها و استرس خراب کردم :(
امسال میخونم خیلی هم خوب دارم میخونم
اما ی مشکل خیلی بزرگ ک امسال و سال گذشته درگیرش بودم
استرس هایی هس ک پدر و مادرم بهم میدن
البته ناگفته نماند من ادم ب شدت حساسی هستم !! و اعتماد ب نفس کمی هم دارم !
من حس میکنم پدرم ب شدت ادم خود رایی هستن !
مثلا من بر خلاف پدر و مادرم ک صبح زود بیدار میشن و از اونور شب زود میخوابن ؛ صبح ها خیلییی دیر بیدار شم ۸ و شبا هم ۱ یا ۲ میخابم (پدرم ساعت ۴ صبح بیدارن :| )
پارسال من ساعت پنج صب بیدار میشدم و درس میخوندم و این باعث کاهش یادگیریم سر کلاس صبح میشد امسال تصمیم گرفتم راحت تر بخوابم
و تا جایی هم پدر و مادرم همراهی ام کردن !
پارسال یادمه ی بار ب جای ساعت 5 پنج و نیم بیدار شدم و پدرم بخاطر این موضوع خیلی دعوام کردن ک 5 اومدم تو اتاقت و خواب بودی ! منم بخاطر این موضوع خیلی گریه کردم :)
تابستون ک تصمیم گرفتم دوباره کنکور بدم پدرم همش میگفت برو درس بخون برو بخون و ... باعث میشد همش استرس بگیرم
و مادرم با پدرم صحبت کردن و پدر من و ب حال خودم گذاشتن!! و تاااا امروز تقریبا :)))
موقعی ک گیر نمیدن من خیلی با ارامش بیشتری درس میخونم ! و نتایج بهتری هم میگیرم !! این و نسبت ب پارسال ک همش گیر میدادن دارم میگم !
پارسال من همش میترسیدم کنکور و بد بدم و پدرم دعوام کنن ک دقیقا همینم شد :(
امروز من ساعت 7:50 بیدار شدم !
و سراغ مادر و از پدر گرفتم
پدر گفتن : همه بیرون
خیلی دیر بیدار میشی خیلی دارم خودم و کنترل میکنم چیزی بهت نگم :)
منم گفتم : اخه بابا شما خوابین من تا 2 بیدارم
پدر : ب من ربطی نداره من دوس ندارم دخترم بخوابه صبحا ی کاری کن صبحا بیدار شی زود تر
دوستان با این حرفشون من واقعا ناراحت شدم و منتظر شدم برن بیرون و من کلی گریه کردم
واقعا دارم بخاطر این موضوع اذیت میشم
لطفا کمکم کنید
در ضمن من حس میکنم گاهی اوقات پدرم دختر عموم و بیشتر از من دوس دارن اخه همش ی جوری رفتار میکنن که جلوی اون من تحقیر شم
اگر با ملایمت هم براشون دلیل اینکه صبح دیر بیدار میشم و بگم داد میزنن :(
با مادر هم صحبت کنم پدر قانع نمیشن چون روی صبح بیدار شدن زود حساسن
منم لجبازم تقریبا اخه پیش خودم میگم چرا باید برام تصمیم بگیرن ؟
ببخشید طولانی شد :((
کمکم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)