سلام
برادرم یکماهه فوت کرده ، جوون بود، الان بی اختیار گریم میگیره تو هر شرایطی
پدر و مادرم داغونن، مخصوصا پدرم، اون پدر سابق نیست، چکار کنم براشون؟
تورو خدا کمکم کنید اگه میتونید
تشکرشده 43 در 33 پست
سلام
برادرم یکماهه فوت کرده ، جوون بود، الان بی اختیار گریم میگیره تو هر شرایطی
پدر و مادرم داغونن، مخصوصا پدرم، اون پدر سابق نیست، چکار کنم براشون؟
تورو خدا کمکم کنید اگه میتونید
شیدا. (دوشنبه 20 دی 95)
تشکرشده 635 در 275 پست
سلام
تسلیت مرا پذیرا باشید درک می کنم واقعا غم بزرگیه و تحملش سخت منم داغ عزیز دیده ام و میدونم چقدر تلخ و سخت است
سعی کنید کاری کنید که به آرامش برسید
غصه خوردن و خودخوری و فکر گذشته کاری برای شما و برادرتون ن فایده ای نداره
اگه مذهبی هستید قرآن و فاتحه و صلوات برای شادی روحش بخوانید باز حداقل برای مرحوم فایده معنوی داره و به شما آرامش بیشتری میدهد
خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد
persiangirl (دوشنبه 20 دی 95), بارن (یکشنبه 19 دی 95), شیدا. (دوشنبه 20 دی 95)
تشکرشده 6,881 در 1,486 پست
سلام
تسلیت میگم عزیزم
برام سخته تسلیت گفتن ولی چون خودم رو همدردت میدونم پست گذاشتم و میدونم که چه میکشی البته این دردیه که آدمی همیشه باهاش روبرو بوده و هست
تنها شما نیستی که عزیزت رو از دست دادی من هم خواهری که عاشقش بودم رو جلو چشمام از دستش دادم هنوز هم نتونستم کاملا بپذیرم ولی نهایت سعی امو کردم که بپذیرم و خودمو داغون نکنم چون یک مساله طبیعیه و فراتر از خواسته ما .
نمیتونم دردش رو حاشا کنم و میپذیرم درد رو و گاهی به خودم اجازه میدم مرثیه سرایی کنم البته خیلی محدود مثلا بعضی شب ها گریه میکنم بعضی وقت ها به خودم اجازه میدم عکساشو ببینم چون زیاد دیدنش باعث میشه عنان از دستم در بره و احساسات غلیظ ناراحتی ناشی از مرگ ازارم بده.
بهر حال مرحله ای هست که باید بگذره درد و ناراحتی هم داره و طبیعیه
پدرو مادرت هم حق دارند ناراحت باشند و کم کم برمیگردند به زندگی عادیشون البته نبود عزیز رو نمیشه از یاد برد.
مادر من هم یه پوست و استخون شده بود وحشت داشتم که از دستش بدم ولی خیلی بهش روحیه میدادم و از خلقت و خواست خدا و زندگی بعد از مرگ و هدف از افرینش باهاش حرف میزدم که الان خدارو شکر کاملا خوبه .
روانشناسي مرگ
این لینک رو هم بخون تا با مراحل مرگ عزیزان اشنا بشی .
سعی کن قوی باشی و زود خودت رو جمع و جور کنی گلی چون هنوز هم زندگی هست تولد هست مهربانی و خوشی هست و نهایتا خدا برای هممون کافی تر از کافیه
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
persiangirl (دوشنبه 20 دی 95), بارن (یکشنبه 19 دی 95), جوادیان (دوشنبه 20 دی 95), دیده (چهارشنبه 22 دی 95), شیدا. (دوشنبه 20 دی 95)
تشکرشده 43 در 33 پست
تشکرشده 3 در 2 پست
بتون تسلیت میگم و امیدوارم که خدا به شما و پدر و مادرتون صبر بده
داغ عزیز سخته و فراموش نشدنی ولی میشه کم رنگش کرد البته به مرور زمان
من هم پدرم و دو سالی میشه از دست دادم ولی میتونم بگم داغش هنوز تازه است
اما راهنمایی بنده: اینکه بعد گذشت یه ماه توقع خوب شدن حال خودتون و خونوادتون و داشته باشین توقع زیادی هستش
یکم صبر کنین، به نظر من که تو این مدت نباید خیلی پیگیر این باشیم که دیگه مادرمون یا پدرمون گریه نکنن و خودشون و کمتر اذیت کنن
چون مادر من هم تا 6 ماه به قدری حالشون بد بود که من به شخصه فکر نمیکردم دیگه به حالت نرمال زندگی برگردن ولی گذر زمان غم و
سبک میکنه، به نظر من هم با اینکه آدم مذهبی نیستم ولی قران آرامش عجیبی میده، و اینکه مطالعه در مورد زندگی بعد از مرگ
مادر من اهل مطالعه نبود و اعتقاد مذهبی خیلی کمی هم داره، ولی یکی از دوستانش که خود ایشون هم همسرشون فوت کرده بود
چند تا کتاب در مورد زندگی بعد از مرگ به ایشون معرفی کرد و اتفاقا مادرم مشتاقانه و شاید برای تسکین دردش کتاب هارو میخوند
و حتی در مورد دیدگاه نویسنده و چیزای جدیدی که میخوند با من حرف میزد، و من با وجود اینکه خیلی از مسائل از نظر عقلی برام قابل
قبول نبود ولی با قطعیت میگفتم که وجود داره و درسته و مطالب مرتبط با این مسائل و براشون میگفتم و حس میکنم این کتاب ها خیلی
خیلی تو روند خوب شدن حالشون کمک کرد، چون دیگه باور کرده بود که اونا زنده اند و حضورش و بیشتر حس میکرد و شاید همین مساله باعث شد
حالش به مرور بهتر شد. خوب نمیشن و بهتر میشن
persiangirl (دوشنبه 20 دی 95)
تشکرشده 43 در 33 پست
ناهیدگل (چهارشنبه 22 دی 95)
تشکرشده 87 در 45 پست
سلام
تسلیت عرض میکنم امیدوارم که روحشون شاد باشه
اگر خوب نگاه کنیم پی میبریم که مرگ چیزی جز عوض شدن مکان ما نیست و واین ترسها همه به خاطر از دست دادن جسم وبه خاک رفتن به دست می آید
پیله پروانگی مان تازه باز می شود وبه پرواز در می اآییم ورقص کنان به میهمانی معبود خواهیم رفت
انا لله وانا علیه راجعون یعنی اینکه از خداییم وبه خدا باز می گردیم اما مفهمومش بسیار زیبا تر وعمیق تر از این حرفهاست
تا بحال به این فکر نکرده ایم که یعنی چه که ما از خداییم ؟پس چرا قدرت ماورایی نداریم
به نظرم قدرت ماورایی ما بعد از تمام حادثه های دنیا و دست وپنجه نرم کردن با آنها در جهانی دیگر به قدر کفایتمان به ما داده خواهد شد ؟وچه چیز می تواند این قدر
کسی را خوشحال کند؟آزادگی و رهایی موهبت وهدیه ایست که از جانب او در عوض وحشتی که کشیدیم داده خواهد شد وغم دنیا به یک باره از یاد خواهد رفت
به یقین نصیب ما بهتر والاتر خواهد شد
پس خورده نمی گیریم وتسلیم امر او خواهیم بود به سوی او باز میگردیم تا معنای والاتری بگیریم چه خود باشیم وچه نزدیکانمان
غم از دست دادن عزیزان ما را به مهمترین سفر زندگیمان حساس وعمیق خواهد کرد اگر خوب بنگریم وبیاندیشیم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)