سلام دوستان...

برای بنده مشکلات و مسائلی پیش اومده که حسابی گیجم کرده...

من مدت‌ها به یکی از دخترهای فامیلمون که هم بازی بچگی‌هام بود علاقه داشتم و به فکر ازدواج با ایشون بودم... (خودش در جریان نبود و نیست)
خیلی میخواستمش و به فکرش بودم.
همش میخواستم کاری کنم که به چشمش بیام ...
مثلا هروقت میفهمیدم قراره بیان خونمون کلی به خودم میرسیدم و آرایشگاه و حموم میرفتم تا حدی که یکبار بابام بهم گفت مگه میخوای بری خواستگاری؟؟
و مثلا اگر جایی بودم خودمو سریع میرسوندم خونه با اینکه بیرون کار مهمی داشتم.


تا اینکه ....


من برای ارشد به دانشگاه آزاد رفتم و برای اولین بار همکلاسی‌های دختر داشتم...

در دانشگاه به یکی از همکلاسی‌هایم علاقمند شدم!!!
و تا حدی که یجورایی خودمو گول میزدم که اون دختر فامیل مناسب من نیست و یا اصلا به من نمیخوره و اصلا ازدواج فامیلی ژنتیک مشکل زا هست و این حرفا !!!
الان فهمیدم که فقط داشتم خودمو گول میزدم... اون موقع احتمال ازدواجم رو باهاش 0 میدونستم... اما حالا به این نتیجه رسیدم که اینطور نیست و اگه تلاش کنم شدنیه...

خلاصه اون کسی رو که مدت ها دوستش داشتم فراموش کردم...

من تا اون موقع با هیچ دختری ارتباطی نداشتم و هیچ ابراز علاقه‌ای هم به کسی نکرده بودم
تا اینکه یکروزی تصمیمم را گرفتم و به اون دختر خانم همکلاسی ابراز علاقه کردم و رابطه‌ای رو جهت آشنایی برای ازدواج برقرار کردم.

بعد گذشت 7-8 ماه اون رابطه شکست خورد و به قول گفتنی شکست عشقی خوردم!!!
و فهمیدم که اون دختر خانم اصلا آدم خوبی نیست... و فقط قصد سوء استفاده از من رو داشتن... و به تعبیری میشه گفت تیغ زن بود!!!
اختلاف فرهنگی، هم کفو نبودن و مشکلات زیاد دیگری هم داشتیم...

رابطه تموم شد و من یه مدت خیلی ناراحت بودم و به همه دید بدی داشتم و هویتمو از دست داده بودم. دلم میخواست تا آخر عمرم مجرد بمونم...

حالا بعد از گذشت 4-5 ماه از تموم شدن رابطه‌‌ام با همکلاسی... بازم فکر و و احساسم رفته سمت اون شخص اول!!! حس میکنم اون جواهر بود در مقابل این و هنوز دوستش دارم!
و من قدرشو ندونستم و فراموشش کردم...

اینم بگم هردو شخص از نظر ظاهری اندام و هیکل و از نظر رفتار ظاهری مثل هم هستند...
و اینکه من فامیلمون رو خیلی دیر به دیر میبینم شاید هر 6-7 ماه یکبار...

بنظرتون این رفتار و حس‌های من ناشی از چی میتونه باشه ؟؟؟
آیا مشکل روانی دارم ؟؟؟
عشق چیه ؟؟؟ اصلا وجود داره ؟؟؟
آدم چه کسیو میتونه تا آخر عمرش دوست داشته باشه ؟؟؟
کدومش واقعی هست ؟؟؟

چیکار کنم؟؟؟ اصلا با اتفاقاتی هم که رخ داده وجدانم ناراحته و به خودم میگم تو لیاقت اونو نداری... به حال خودش بذار... تو خیانت کاری... دوستش نداری مگرنه هیچوقت فراموشش نمیکردی.

خواهشا کمکم کنید... روحم در عذابه

ممونم