به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 دی 95 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1395-10-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    113
    سطح
    2
    Points: 113, Level: 2
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 85.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 طلاق بعد از 13 سال زندگی

    سلام زنم با داشتن سه فرزند فقط به خاطر دشمنی من با خانوادش طلاق میخواد چه کار کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آذر 96 [ 09:06]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    3,315
    سطح
    35
    Points: 3,315, Level: 35
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 225 در 72 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام علت دشمنی شما با خانوادش چیه؟؟؟

    هر انسانی چه زن چه مرد از اینکه شریک زندگیش بخواد با خانوادش دشمنی کنه و باعث.ازار واذیت روحی قرارشون بده و یکسره بخواد گلایه کنه باور کنید بالاخره کم میاره فقط در صورتی میتونه طاقت بیاره که کلا خودش هم از خانوادش بدش بیاد و محبتی ازشون ندیده باشه یا واقعا خانوادش بخوان زندگیشو داغون کنند و دخالت کنند

    حالا دشمنی شما چند حالت بیشتر نمیتونه داشته باشه

    1__به داشته های خوانواده ایشون حالا به هر دلیلی حسودی میکنید و نمیتونید موفقیتشون رو ببینید

    2---دخالت و بیتوجهی خانواده ایشون به شما

    3---داشتن توقع غیر منطقی و زیاد شما از اونها

    4---بالا بودن سطح اونها از هر جهتی از شما و خانوادتون

  3. کاربر روبرو از پست مفید عروس خوشبخت تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (یکشنبه 12 دی 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 دی 95 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1395-10-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    113
    سطح
    2
    Points: 113, Level: 2
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 85.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام من خودم خونه .ماشین و شغل برقکاری رو دارم و اصلن هیچ حس حسادتی به اونا ندارم.اونها فقط با تلفن زنم و تحریک کردن تا به اینجا کشید سه ساله یا دادگاهم یا پاسگاه

    - - - Updated - - -

    نا حق میگن خرجی نمیدهی
    ناحق میگن دسته بزن داری شاید تو محگمه پیروز بشن.دیگه خستم کردن میخوایم طلاق توافقی بگیریم مشاوره هم اثری نداشت

    - - - Updated - - -

    هر چی میگم پس بچه هاد.میگن خونتو بزن به اسم زنت البته حرف زنم هم همینه تا برگرده اونم بدون هیچ شرطی

    - - - Updated - - -

    خدا لعنتشون کنه

    - - - Updated - - -

    ایا به نظر شما دوستان راهی وجود داره؟

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 95 [ 12:25]
    تاریخ عضویت
    1395-6-13
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    537
    سطح
    10
    Points: 537, Level: 10
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hossein barzegar نمایش پست ها
    سلام من خودم خونه .ماشین و شغل برقکاری رو دارم و اصلن هیچ حس حسادتی به اونا ندارم.اونها فقط با تلفن زنم و تحریک کردن تا به اینجا کشید سه ساله یا دادگاهم یا پاسگاه

    - - - Updated - - -

    نا حق میگن خرجی نمیدهی
    ناحق میگن دسته بزن داری شاید تو محگمه پیروز بشن.دیگه خستم کردن میخوایم طلاق توافقی بگیریم مشاوره هم اثری نداشت

    - - - Updated - - -

    هر چی میگم پس بچه هاد.میگن خونتو بزن به اسم زنت البته حرف زنم هم همینه تا برگرده اونم بدون هیچ شرطی

    - - - Updated - - -

    خدا لعنتشون کنه

    - - - Updated - - -

    ایا به نظر شما دوستان راهی وجود داره؟
    سلام
    معمولا زنها بى دليل شوهر و صد البته بچه هاشون رو ول نميكنن و يه زن به خاطر مسائل سطى زندگيش رو خراب نميكنه. شايد شما كارى كردى، رفتارى كردى كه جون به لب شده. شما يا كل ماجرا رو صادقانه تعريف كن يا بايد نظر همسرتون هم بدونيم. به نظر من كه زنها سخت راضى ميشن بچه هاشون رو ول كنن و برن. ولى استثنايى هم وجود داره.

  6. کاربر روبرو از پست مفید Sanaznavidi تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (یکشنبه 12 دی 95)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 دی 95 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1395-10-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    113
    سطح
    2
    Points: 113, Level: 2
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 85.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام والا به کی قسم بخورم همش کار مادر زنم هست دو تا دوماد بزرگتر از من داره بلایی به سرشون اورده که جفتشون با داشتن خونه مجبور شدن بیان طبقه بالای خونه خدا بیامز پد زن که به دو واحد تبدیلش کردن بیان به عنوان مستاچر زندگی کنن یه پولی هم بزارن رو پول مستاجر خودشون بدن مادر زن چون خونشون چند کیلومتر دورتر از شهر هست خلاصه سرتونو درد نیارم منه بد بختم اومدم یک کیلومتر اونورتر خونه پدر زن خونه خریدم از کجا روحم خبر داشت که خونواده زن بیشتر وقتا میومدن خونه ما اونم وقتی من سر کار بودم مگه من میخوردمشون اگه بودم .نه سال دور بودیم گوشم خواب بود ولی تو این چند سال با دخالتاشون مثلا این برنج که خریدی بده فلان برنج خوبه.این بده و اون خوبه کردن تا دنیا رو برام جهنم کردن به هر که میپرستین قسم انواع و اقسام امتحاناتو رو من پیاده کردن تا بشم غلام حلقه به گوش ولی نشدم.خلاصه در جواب دوستمون که گفتن زن الکی بچشو ول نمیکنه من که نگفتم بچه نمیخواد.اخرین کارشون که با سیاست کثیفشون با من و بچه هام کردن زنم با دعوایی که خودش نویسنده و بازیگرش بود بچه ها رو گذاشت پیش منو و رفت خونه پدرش حالا به امید اینکه منم کم بیارم چون سن بچه ها یازده.شش.و دو ساله بودن منم تا چهار ماه هم غذا بپز.هم خونه رو مرتب کن خلاصه بچه دو ساله هم که مشکلات خودشو داره خلاصه دیدن نقششون نگرفت بعد چهار ماه با به اجرا گذاشتن مهریه.نفقه. اجرت المثل منو تو منگنه کردن که یا حضانت بچه هارو بدم به زن تا از این چیزا بگذره یا هر چی قانون گفت منم به خدا قسم به اجبار فعلا بچه ها رو بهش دادم خودمم وقتی یاد بچه هام میوفتم نمیتونم جلو اشکمو بگیرم لعنت به من با این زن گرفتنم اگه من بدم خوب حالا بچه اولی دسته خودت نبود زن چرا دومی چرا سومی چرا؟چرا؟چرا؟

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    اول تصمیم بگیرید حفظ این زندگی چقدر برای شما ارزش دارد؟

    سرنوشت فرزندانتون چقدر براتون مهم هست؟


    به نظر می یاد خانم شما قصد برگشت به زندگی را دارد اما تحت یک سری شروط ، که شما هم در این مدت متاسفانه به گفته خودتون تمام نقشه هاشون را نقش بر آب کردید چه این سال ها که غلام حلقه به گوششون نشدید چه اون چهار ماهی که بچه ها را نگه داشتید و چه اون که خونه را به نام زنتون نزدید.

    اصلا بفرمایید شما برای بازسازی این زندگی فرض را بر این بگیریم خانواده همسر شما صد درصد خاطی، چه اقداماتی انجام داده اید؟ چه قدم هایی برداشتید؟

    البته در این شکی نیست در یک دعوا دو طرف وجود داره ، ونمی شه همه خطا را به عهده یک طرف انداخت گاهی همون سر تو برف کردن ها و بی اطلاع بودن از اطرافمون سنگینی خطاش کمتر از یک تهاجم نیست.

    بعد از 13 سال زندگی و سه فرزند به نظرتون چه کاری درست تر از جمع و جور کردنش و سر و سامان دادن بهش هست؟!!!

    و چه کسی مناسب تر از خود شما به عنوان مرد این زندگی می تونه این کار را مدیریت کنه البته اگر بخواهید.

    هیچ کس دلسوز تر از خود شما بر فرزندانتون و زندگی تون نیست.

    یک مثالی هست معروف می گویند مادر مثل مداد می ماند و پدر مانند خودکار ، اثر سختی های زندگی بر روی زنان کاملا مشخص است یعنی بروز می دهند اما مردها قد خم نمی کنند و همه چیز را درون خودشون می ریزنند واستوار و محکم تا لحظه آخر می ایستند.

    شما هم یک مرد و پدر هستید بهتر می دانید مردانگی به این هست برای حفظ این زندگی جوهر وجودتون را خرج کنید بدون اینکه در ظاهر چیزی مشهود باشه.

    با توجه به رفتارهای همسرتون واقداماتی که کرده کاملا مشهوده ایشان هم قصد طلاق ندارند و همین موجب می شود کار شما برای ساختن این زندگی راحت تر باشد .

    اول فکراتون را بکنید و تصمیم بگیرید چه می خواهید بکنید ؟
    ویرایش توسط بی نهایت : یکشنبه 12 دی 95 در ساعت 09:04

  9. #7
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به بچه ها فکر کنید اونا یک محیط آرام برای رشد ذهنی و رو حیشون لازم دارن
    خانواده ای رو میشناسم که همشون دچار مشکل روحی هستند چرا چون پدری داشتن که یا نبود یا وقتی بود همش فریاد و زدن بود. مادری رو میشناسم که صبح تا شب توی آشپزخونه بود نه بچه ها

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 مرداد 01 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1394-9-14
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    6,098
    سطح
    50
    Points: 6,098, Level: 50
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 87 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    امکان این هست که از شهری که هستید بروید ؟

    چرا این قدر جدل وکشمکش چرا ؟مگه زندگی زناشویی صحنه برد وباخته

    چرا برای رضای خدا وآرامش بچه ها کمی کوتاه نمی آیید

    به نظرم کمی روی خوش کمی نادیده گرفتن این مسایل را حل میکند

    سه تابچه آینده وچشم امیدشان به شما ومادریست که دایم با هم قهر دعوا دارند


    نطرم کارشناسی نیست اما می توانید با یک شاخه گل به دیدار همسرت بروی وآغوشت را به رویش باز کنی وخیلی محجوب بگویی برگرد زندگی بدون تو بی معناست

    کار به هیچ کس دنیا نداشته باش چه مادر زن چه هر کس دیگری !دست از دشمنی بردار که اول کمر خودت خم خواهد شد !

    رابطه ات را باز سازی کن واز همسرت بخواه که زندگی را آرام نگه دارد


    قلبا دوستش بدار تا این را در وجودت ورفتارت ببیند با ابراز کردن با کمک کردن با محبت با لبخند با نگاه کردن ودیدن وتعریف کردن میبینی که معجزه خواهد شد

    بچه ها بچه ها بچه ها گناهی ندارند به فکر آنها باشید طلاق بیشتر از این که برای شما دردناک باشه بچه هایتان را از بین می برد
    ویرایش توسط دیده : یکشنبه 12 دی 95 در ساعت 14:43

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 دی 95 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1395-10-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    113
    سطح
    2
    Points: 113, Level: 2
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 85.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بزار یه مثال برات بزنم سال گذشته دو ماه قبل از عید نوروز من سه دونگ خونه رو البته چون برادرم قاضی هست با توجه به اینکه اگه تو قولنامه فقط شرط گذاشته باشی ولی حتی مبلغی حتی صد تا یه تومنی هم نزنی تا حد امکان فاقد اعتباره ولی به جان خودم نه اینکه بخوام سرش کلاه پزارم خواستم هدفشو پدونم به شرط سازش تو زندگی به نامش کردم خلاصه نیم ساعت قبل از سال تحویل به پهونه اینکه سال اول رحلت پدرمه مادرم تنهاس رفت انجا. رفتنش همینو نه روز بعدش برگشت منم گفتم حالا هم نمیومدی با حالت پر رویی جواب داد س دنگ خونه مال خودمه هر وقت دلم میخواد میرم هر وقت دلم بخواد میام خودتونو پزارید جای من چرا اینقدر ب جنبه جواب داد.منم زدم تو برجکش گفتم پرو قولنامتو به چند تا ادم فهمیده نشون پده بعد پر رو بازی در بیار اولش که پاورش نشد که تا رفت و از داییش که دفتر اسناد رسمی داشت پرسید تا باور کرد جواب بی حرمتی چیه خدا وکیل اگه این کاو نمیکردم تا هدفشو پدونم پدرمو در میاورد والا من کل عمر و زندگیم فدای بچه هام ولی با این زن باید حق اونا رو هم بدم به اون .مادر از خدا نترسش تو مراسم خواستگاری پسرش گذاشت شوهر خدا بیامرزش حرف بزنه با وجود اینکه خونه مال خودش بود ولی برا وام صوری به نام زنش زده بود گفت هوایی خونم به نام پسرم بیاط بسازه زندگی کنه خلاصه بعد عروسی مادر زنم زبونش باز شد گفت شوهرم برا خودش گفته نزاشت که لا اقل حرمت شوهرش سر جاش بمونه این کار همانا جدا شدن پسر از خونواده همان الان دوازده ساله رفته یه شهر دیگه خونه گرفته اصلا خونواده زنم هیچ براشون مهم نیس حالا خودتون قضاوت کنین به ولای علی هر چی نوشتم عین واقعیته به جوونیم قسم

  12. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hossein barzegar نمایش پست ها
    سلام والا به کی قسم بخورم همش کار مادر زنم هست دو تا دوماد بزرگتر از من داره بلایی به سرشون اورده که جفتشون با داشتن خونه مجبور شدن بیان طبقه بالای خونه خدا بیامز پد زن که به دو واحد تبدیلش کردن بیان به عنوان مستاچر زندگی کنن یه پولی هم بزارن رو پول مستاجر خودشون بدن مادر زن چون خونشون چند کیلومتر دورتر از شهر هست خلاصه سرتونو درد نیارم منه بد بختم اومدم یک کیلومتر اونورتر خونه پدر زن خونه خریدم از کجا روحم خبر داشت که خونواده زن بیشتر وقتا میومدن خونه ما اونم وقتی من سر کار بودم مگه من میخوردمشون اگه بودم .نه سال دور بودیم گوشم خواب بود ولی تو این چند سال با دخالتاشون مثلا این برنج که خریدی بده فلان برنج خوبه.این بده و اون خوبه کردن تا دنیا رو برام جهنم کردن به هر که میپرستین قسم انواع و اقسام امتحاناتو رو من پیاده کردن تا بشم غلام حلقه به گوش ولی نشدم.خلاصه در جواب دوستمون که گفتن زن الکی بچشو ول نمیکنه من که نگفتم بچه نمیخواد.اخرین کارشون که با سیاست کثیفشون با من و بچه هام کردن زنم با دعوایی که خودش نویسنده و بازیگرش بود بچه ها رو گذاشت پیش منو و رفت خونه پدرش حالا به امید اینکه منم کم بیارم چون سن بچه ها یازده.شش.و دو ساله بودن منم تا چهار ماه هم غذا بپز.هم خونه رو مرتب کن خلاصه بچه دو ساله هم که مشکلات خودشو داره خلاصه دیدن نقششون نگرفت بعد چهار ماه با به اجرا گذاشتن مهریه.نفقه. اجرت المثل منو تو منگنه کردن که یا حضانت بچه هارو بدم به زن تا از این چیزا بگذره یا هر چی قانون گفت منم به خدا قسم به اجبار فعلا بچه ها رو بهش دادم خودمم وقتی یاد بچه هام میوفتم نمیتونم جلو اشکمو بگیرم لعنت به من با این زن گرفتنم اگه من بدم خوب حالا بچه اولی دسته خودت نبود زن چرا دومی چرا سومی چرا؟چرا؟چرا؟

    اونا مهریه گذاشتن اجرا شما عدم تمکین می گرفتی و همینطور اجازه ازدواج مجدد از دادگاه میگرفتی

    الان هم اگه می خواد بره دنبال طلاق و مهریه تا روال قانونی اش طی شود ومهریه اش را بگیره ضمن اینکه شما اجازه ازدواج مجدد داری

    واقعا خیلی نارحت شدم که یه زنی بچه ها شو بزاره و بره دنبال مهریه و سند خونه چطوری بچه 2 ساله را گذاشت رفت؟!!!

    منم با حرف شما موافقم چرا زنی که شوهرش این همه ظالم و بد هست (اصلا آشغال هست) 3 تا بچه میاره؟!!!
    چرا 3 تا بچه طفل معصوم را میده دست این مرد آشغال و میره ور دل مادرش میشینه ؟ تو زن گنده مادر می خوای این بچه های طفل معصوم مادر نمی خوان؟!!!!

    الهی که خدا عقل بده وجدان بده محبت بده به همه مادرایی که ندارن

    به نظر من کوتاه نیا وکیل بگیر و اگه می خواد با همین شرایط زندگی کنه نمی خواد مهریه ببخشه زودتر طلاق بگیره وگرنه پله های دادگاه را بالا پایین کنه تا 6 ماه یه رب سکه بگیره برا مهریه
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.