به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1395-3-17
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,861
    سطح
    25
    Points: 1,861, Level: 25
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بی اعتمادی همسر در اثر اشتباه من 2(ادامه ماجرا)

    با سلام خدمت دوستان همدردی و همه عزیزانی که قبلا باراهنمایی ها و همدردی هاشون به من آرامش دادند.دوستان که تاپیک منو قبلا مطالعه کردین دوست داشتم اطلاعی از شرایط فعلی خودم بدم.9ماه از اون اتفاق شوم گذشت رابطه من و شوهرم در حال حاضر خوبه و مشکل خاصی نداریم .فقط روحم مریضه و خیلی اوقات در تنهایی اشک میریزم .من با اشتباه خود تیشه به ریشه زندگیم زدم.البته دارو استفاده میکنم و حق استفاده از دنیای مجازی هم ندارم ولی در کل زندگیمون آرومه .سعی کردیم با هم زندگیمون را بازسازی کنیم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم .به هم محبت میکنیم و بدون هم جایی نمیریم .گاهی فرزندم را پیش مادرم میزارم و دو تایی میریم بیرون و روز خوبی را با هم میگذرونیم.میدونیم گاهی که تو تلویزیون یا برنامه ها اسمی از خیانت به هر نوعی برده میشه یه حال بدی میشم که نگو .میگم حتما دوباره شوهرم یاد اون اتفاق میوفته و دلم میلرزه.به هر حال اتفاق بدی بود که خیلی به خاطرش ضرر مالی و روحی دادم .امیدوارم هیچ وقت کسی اشتباهات منو نکنه و قدر زندگیشو بدونه .اگه شوهرم منو کنار میذاشت و فرصت جبران به من نمیداد نمیدونم آیا میتونستم با این درد عذاب وجدان بیچاره کردن بچه و شوهرم زنده بمونم یا نه.دوستان عزیز التماس دعا

  2. 3 کاربر از پست مفید ترانه بهاری تشکرکرده اند .

    alireza198 (یکشنبه 05 دی 95), tavalode arezoo (جمعه 13 اسفند 95), شیدا. (سه شنبه 14 دی 95)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1395-3-17
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,861
    سطح
    25
    Points: 1,861, Level: 25
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میدونید روزی نیست که یاداون اتفاق نیوفتم همیشه با خودم میگم چقدر من احمق بودم چرا اینقدر خریت کردم حیف این بچه و زندگی نبود به خاطر یه آدم عوضی نزدیک بود خراب بشه .از خدا میخوام بالاخره یه روزی اعتماد و باور شوهرم بهم جلب بشه . این افکار از نظر روحی خیلی خسته و داغونم کرده .باور کنید من به خاطر کارم با مردها زیاد روبرو میشم و برخورد دارم هیچ وقت توجهی به هیچ کدوم نداشتم ولی دنیای مجازی اینجور فریب خوردم و هم خودم و خانوادم را به دردسر انداختم .کاش همه مردا و زنا دور افراد متاهل را یه خط قرمز بکشن و سعی نکنن با زبون بازی خانه و کاشونه اونها را خراب کنن و یک بچه را آواره کنن.

  4. 2 کاربر از پست مفید ترانه بهاری تشکرکرده اند .

    alireza198 (یکشنبه 05 دی 95), شیدا. (سه شنبه 14 دی 95)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    زمان همه چیز رو درست میکنه
    خیلی عالیه که پشیمونی.
    به شوهرت و فرزندت تا میتونی عشق بورز.

  6. کاربر روبرو از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 14 دی 95)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام.افرین عالیه کیف کردم وقتی شنیدم زندگیتون خوب شده.همینجور ادامه بدید

  8. کاربر روبرو از پست مفید samanft تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 14 دی 95)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1395-3-17
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,861
    سطح
    25
    Points: 1,861, Level: 25
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و تشکر زیاد از سوشیانت و سامان که جواب منو دادند .من همه تلاشم را میکنم تا اعتماد و آرامش را به زندگیم برگردونم .امیدوارم خدا هم تو این راه تنهام نزاره و توبه منو قبول کنه .آمین

  10. 2 کاربر از پست مفید ترانه بهاری تشکرکرده اند .

    alireza198 (پنجشنبه 16 دی 95), شیدا. (چهارشنبه 15 دی 95)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ترانه بهاری نمایش پست ها
    سلام و تشکر زیاد از سوشیانت و سامان که جواب منو دادند .من همه تلاشم را میکنم تا اعتماد و آرامش را به زندگیم برگردونم .امیدوارم خدا هم تو این راه تنهام نزاره و توبه منو قبول کنه .آمین
    سلام
    خیلی خوشحال شدم که مشکلتون کم کم داره برطرف میشه بعضی وقتا ماها قدر چیزهایی رو که داریم ندونیم و با یه اتفاق وقتی که از دستشون بدیم اون موقع متوجه میشیم که چقدر با ارزش هستن، این اتفاق باعث شد که متوجه بشید که همسرتون واقعا دوستت داره باعث شد که متوجه بشید خودتون هم این زندگی و هسرتون رو دوست داری
    مطمئن باش خدا هیچوقت بنده هاش رو تنها نمیزاره بخصوص اونایی که توبه میکنن و از اشتباهات گذشتشون درس میگیرن، چند ماه پیش رو با الان مقایسه کن تا متوجه بشی که خدا چقدر کمکت کرده
    ان شاالله زدگیتون از اولش هم بهتر بشه
    موفق باشید
    یاعلی...

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1395-3-17
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,861
    سطح
    25
    Points: 1,861, Level: 25
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم آقای علیرضا از شما .حرفاتون کاملا درسته من اصلا قدر زندگیمو که کمبودی نداشتم توش را نمیدونستم و مدام ناشکری میکردم .ناشکری خیلی بده .بعد هم تحت تاثیر تلیقینات اون آقا که حیف تو که حروم شدی و ای وای بر تو با این ازدواج کردنت و من شرایطم اینجوری و اونجوریه وزودتر طلاق بگیرخیلی خیلی دیگه دلسرد شدم از زندگیم .دیگه بچه طفل معصوم را هم نمی دیدم چه برسه به شوهرم .غرق غرور بودم و بس .این اتفاق با همه تلخی هاش با همه اشکا و اینکه آبروم جلوی شوهرم ریخت یه حسن بزرگ داشت منو به خودم آورد .آدم شدم و انسانیت و مادر بودن را یادم آورد.باورتون شاید نشه حاصل این اتفاق برام مشکل قلبی و درد های اونه .دیشب یاد اون اتفاق افتادم و تو تاریکی شب زیر پتو کلی اشک ریختم که ای کاش عاقل بودم و خودم را گرفتار نمی کردم .شوهرم هوامو داره و اصلا چیزی به روم نمیاره خیلی تلاش میکنه از هر لحاظی کمبودی نداشته باشم منم دیگه تموم اخلاقای بد گذشتم را کنار گذاشتم و همه جوره بهشون میرسم تا خدا چی بخواد.

  13. کاربر روبرو از پست مفید ترانه بهاری تشکرکرده است .

    alireza198 (پنجشنبه 16 دی 95)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 مهر 02 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-9-07
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    10,405
    سطح
    67
    Points: 10,405, Level: 67
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,535

    تشکرشده 308 در 154 پست

    Rep Power
    44
    Array

    Thumbs up

    دوست عزیز شما یه اشتباه کردی و تاوانش رو هم پس دادی ... همه اشتباه میکنن! مهم اینه که ازش درس گرفتی و دیگه تکرارش نمیکنی! چرا خوتو نمیبخشی؟تو یه همسر متعهد و پاک و یه مادر مهریون هستی یکبار برای همیشه خودتو ببخش و اینقدر گذشته رو جلوی چشمت نیار...ذهنت رو کنترل کن هروقت اون اتفاق یادت اومد سریع فکرت رو به یه سمت خوب متمایل کن!همسر و فرزندت به یه مادر شاد و پرانژی و با انگیزه تو خونه نیا دارن.فقط کافیه بی خیال اون قضیه بشی اون وقت میبینی که همه این مشکلات روحی برطرف میشن!
    با خودت مهربون باش عزیزم! همه ما اشنباه میکنیم چون ادمیم و جایزالخطا ....تو لیاقتشو داری که به ارامش برسی و یه خانواده خوشحال و شاد داشته باشی
    ویرایش توسط میس بیوتی : جمعه 13 اسفند 95 در ساعت 02:05


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.