به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 09:34]
    تاریخ عضویت
    1395-10-05
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تردید شدید برای ادامه یا متارکه بعد از گذشت فقط 6 ماه از آشنایی و 3 ماه از عقد

    سلام به همه دوستان عزیز
    موقعیت خیلی خوبی در یک شرکت بزرگ دارم که بعد از سال ها زحمت به این موقعیت رسیدم. پس از سال ها تجرد با معرفی یکی از آشنایان مشترک با دختر مدیریت شرکت آشنا شدم. من ایشون رو قبل از جلسه خواستگاری حتی یک بار هم ندیدم. شیوه ای کاملا سنتی. البته پدر ایشون و من همدیگر رو کاملا میشناسیم. اختلاف طبقاتی زیادی بین ما هست. اما خود من شخصا چیزی کم ندارم توی زندگی.
    نمیدونم چرا برای رفتن به این جلسه زبونم بسته شد چون تا قبل از اون همیشه مقاومت میکردم در برابر ازدواج.
    بعد از جلسه اول خواستگاری ازم پرسیده شد نظرت چیه در مورد خانم؟ خیلی فکر کردم و گفتم اوکی هستم هر چند مطمئن نبودم. با چند نفر مشورت کردم و گفتن اگر حست 100 درصد نیست گذشت زمان اون رو حل میکنه.
    دغدغه اصلی من از روز اول مسئله کاری و آشنایی از این طریق بود. جلسات آشنایی خانواده ها هم صورت گرفت. من تقاضای ضمنی برای دیدن دختر خانم خارج از محیط خونه کردم که به سختی هر چه تمام تر مورد قبول پدر خانمم قرار گرفت! بعد از 3 جلسه دیدار زمزمه نشون خریدن با اصرار! شروع شد به این دلیل که مادر خانم و خانمم میگفتن رسم ما نیست دختر این جوری با پسر بیرون بره! (لازم به یادآوری که خانمم و خونوادشون سالی حداقل چند سفر خارجی رو داشتن)
    نشون خریدن و جلسه بله برون به سرعت هر چه تمام تر انجام شد و بعد از اون مجددا اصرار به نامزدی از سمت خونواده خانمم و خودش شروع شد و نهایتا 2 ماه بعد از اولین دیدار نامزدی برگزار شد.
    من مدام (تاکید میکنم مدام) از خانومم و خونوادش میخواستم که حداقل چند ماه آشنایی (بعد از این نشون گذاری و بله برون ونامزدی) بگذره بعد بریم سراغ عقد و ...
    اما همیشه با گفتن این که رسم ما نیست و معنی نداره و نیازی نیست اصلا، رسیدیم به عقد.
    یعنی به بهانه یک سفر خارجی اجباری و این که در سفر نمیشه بدون عقد باشیم در محضر عقد کردیم.

    در تمام این مدت تمام فکر و ذکر من (با وجود مشغله فوق العاده زیاد کاری با توجه به سمتم) این بود که من دارم کار درستی انجام میدم یا نه؟ زود نیست آیا برای این امر به این مهمی؟

    حرفم رو به هیچ کس نزدم تا قبل عقد و مدام با خودم کلنجار میرفتم و میرم که من آیا همسرم رو از ته دل دوست دارم یا نه. بعدش پیش 2 تا مشاور رفتم و گفتم نسبت به حسم و علاقم به همسرم مطمئن نیستم. اونها ازم خواستن دست نگه دارم اما من واقعا برام سخت بود وقتی مطمئن نیستم بگم مثلا مراسم رو عقب بندازیم.
    الان خرید خونه و وسایل جهازیه و حتی تاریخ عروسی و محلش مشخص شده.
    من بدی از خونواده همسرم و خودش ندیدم . حساسیت شدید خانومم به خواهرم و مادرم رو هم چیز عجیبی نمیدونم چون خانوم ها رو خوب میشناسم .
    تعریف از خود نباشه تو محیط کار و دوستان به عنوان یه فرد با اخلاق و مستقل و ... شناخته میشم.
    تمام فکر و ذکر این روزام شده که چه طور میتونم به هم بزنم این موضوع رو.
    مدام خانومم رو از نظر ظاهر با دیگران که اطرافم هستند مقایسه میکنم. خوب اندام ایشون با و بدون لباس کاملا متفاوت هست و فرهنگ سنتی و نحوه آشنایی هم اجازه این تمیز رو به من نمیداد از ابتدا.

    مفصل نوشتم که در جریان کامل باشید.
    میدونم برای همسرم ، خونوادش و آینده کاری خودم یه فاجعه خواهد بود اما میگم الان شاید بهتر از بعد عروسی و ازدواج باشه. صبح که از خواب پا میشم همش تصور بعد طلاق و مهریه و دعوا و ... رو میکنم. نمیدونم واقعا. همچنان سوار بر موج دارم میرم ...

    لطفا راهنمایی کنید و بهم بگید چی کار کنم.
    ویرایش توسط kalb : یکشنبه 05 دی 95 در ساعت 15:12

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    دوست عزیز شرایط شما عینه شرایط من بود.. میتونید تاپیک منو پیدا کنید و بخونید.. من الان مشکلی با تیپ و قیافه همسرم ندارم و برام عادی شده و الان دوسش دارم با اینکه سال قبل اصلا برام خوشایند نبود و دچار اضطراب و استرس بودم
    و دوستان در جریان هستند..

    اما به شما توصیه میکنم برای اینکه بهتر تصمیم بگیرید ( البته خیلی دیر کردین ) به دور از همه هیجانات و احساسات و رویا ها خانمتونو سبک سنگین کنید و بهش نمره بدین چون شما از روز اول حس بی میلی رو در پیش گرفتین و

    اصلا خودتونو در جریان زیبا بینی نگذاشتین و میدونم که الان ریز ترین نقطه منفی نامزدتونو انقد برا خودتون بزرگش کردین که جای مثبتی براش نمونده ( البته حدسه )

    نامزدتون چه ایرادی دارن که به دلتون ننشسته ؟ و وقتی با دیگر دخترها مقایسه میکنیدش در چه موردیه؟

    فعلا هم تا دیدتون عوض نشده از گرفتن عروسی و زیر سقف رفتن جدا خودداری کنید.. و به خونواده ایشون هم اطلاع بدین و بهانه ای بیارید ..
    ویرایش توسط جوادیان : یکشنبه 05 دی 95 در ساعت 21:11

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 09:34]
    تاریخ عضویت
    1395-10-05
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون جناب جوادیان بابت پاسختون
    راستش همسرم (در عرض 6 ماه باید بگم همسرم متاسفانه) از نظر تیپ مشکلی ندارن
    مشکل من با اندام ایشون و نداشتن ظرافت زنانه چه در اندام چه در رفتار هست که اذیت میکنه منو.
    الان 3 روزه ندیدمش و اصلا کششی ندارم و برام سخت نیست اما میدونم برای اون چه قدر سخت هست.
    یه بیماری ضعف بدنی هم داره که میگه چند ماهه بهش دچاره و دچار ضعف و حالت تهوع میشه که نیاز به دکتر پیدا میکنه و من ازین بابت بهش گفتم ناراحتم که چرا با من شفاف نیست
    اصلا نمیتونم بهش رک بگم که چی تو دلم میگذره چه خودش چه خونوادش چه خونواده خودم

    تو بد مخمصه ای افتادم

    به نظرتون از چه طریق دغدغم رو مطرح کنم که کمترین خسارت روحی به دو طرف به خصوص خانومم وارد شه؟
    ما حتی تاریخ و محل عروسی رو هم مشخص کردیم :(

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    ان شاالله که خوشبخت بشین
    بنده خدا حالا یادت افتاده ؟
    خداییش پس رو چه حسابی رفتی خواستگاری !!!!!!!!!!!دختر رییس و .....
    یه بنده خدایی میره خواستگاری مامانش بهش میگه تو تز دختره خیلی خوشگلتریا ( دختر خانوم خیلی سبزه و قد خیلی بلندی داره ) پسره میگه مغازه باباشو که میزارم رو صورتش خوشگل میشه .....حالا بعد 4 سال همش میاد خونه مامانش میگه دلمو زده و...
    ان شالله که شما اینجوری نباشی

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    اکثر خانمهای ایرانی اندام بدنیشون مثله همه و اگه شما ایشونو با اندام بازیگرهای هالیوودی مقایسه میکنید باید بگم که در اشتباهید و بیشتر اونها هم حتی با فوتوشاپ و جلوه های ویژه درست میشه.. اما در هر صورت اگه واقعا مثله من
    با دیدن اندامشون سرخورده میشید و احساس پشیمانی بهتون دست میده جدی با خانمتون مطرحش کنید ..ولی قبلش یه جلسه مشاور برید تنهائی و با ایشون هم مشورت کنید تا راه درستیرو انتخاب کرده باشید..

    خیلی حرکاتتون شبیهه من هستش ولی با این تفاوت که من این راهو انتخاب کردم , با اینکه واقعا زجر اور بود و هنوز هم بعضی وقتا که میخواد حس بی میلی بیاد سراغم زود سرکوبش میکنم تا بال و پر نگیره ..

    من اصلا نمیگم برین سراغه جدائی ولی اتمام کردن تو این مرحله بسیار کم خرج تر و ضربه روحی کمتری نسبت به بعدها خواهد داشت .. تصمیمه اخرو خودتون باید با خودتون بگیرید..

    ولی اینو بدونید همه چی اندام و ظاهر نیست و واقعا جای اخلاق و رفتار و هیچ کدوم پر نمیکنه .. چون اگه خانمتون اخلاق خوبی نداشته باشه حتی اندام فوق العاده ای هم داشته باشه شما تمایل به نزدیک شدن بهش نخواهی داشت..

    همین امروز به مشاور مراجعه کنید تا بهتر راهنمائی بشید

  6. 4 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    kalb (دوشنبه 06 دی 95), tavalode arezoo (دوشنبه 06 دی 95), نازنین2010 (دوشنبه 06 دی 95), بارن (دوشنبه 06 دی 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.