به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 بهمن 95 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1395-8-01
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    353
    سطح
    7
    Points: 353, Level: 7
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چطوری خودمو رها کنم

    سلام تا حالا شده زندگیتون یکنواخت بشه؟شادی توی زندگی نباشه؟اگه هم باشه شما اون حس شادیو درک نمیکنین وخیلی معمولیه.تمام تلاشتونو میکردین به ارزوتون برسین یا به چیزی که دوست دارین به کاری که دوست دارین برسین اما وقتی بهش رسیدین دیگه حسی به اون نداشته باشین؟
    کسی که همش توذهنش مشکلاتش ریکاوری میشه باید چیکار کنه؟رفتم پیش مشاور دانشگاهمون بخاطر مظطرب بودنم داشت ریشه یابی میکرد،تمام خاطرهایی که داشتم فراموششون میکردم اومد توذهنم.تا چند روز حالم بد بود ودیگه پیشش نرفتم چون حالمو بد کرد قرار بود اروم بشم.میخوام همه چیو رها کنم گذشته آینده،نمیدونم چرا ازمن جدا نمیشه؟
    من تمام خاطرهای بدم،تجربهای بدم،بدی هایی که دیگران در حقم کردن،توذهنم مونده،پاک نمیشه،میخوام خالی کنم مغزمو اما نمیدونم چطوری؟مثل خوره داره زندگیمو نابود میکنه
    باکوچیکترین مساله،یا یه چیزی که مشابهش توذهنم باشه یاد گذشتهام میفتم وحالمو بد میکنه
    نمیدونم چطوری میتونم دیگران ببخشم؟خودمو ببخشم؟چند بار بخشیدم دیگرانو اما با اشتباه دوبارشون ببخششمو پس گرفتم وپشیمون میشم.
    هیچکسی حرفامو متوجه نمیشه ،منظورمو درک نمیکنه،حالمو نمیفهمه،فقط یه چیزیو خوب میدونم که میدونن اگه هم کار بدی کنن من باهشون خوب میمونم وبه روی خودشون هم نمیارن
    من به کسی بدی نمیکنم ،تا هرجایی که کاری از دستم بربیاد واسه بقیه انجام میدم که کارشون راه بیفته،همیشه باهاشون خوبم نمیدونم چرا هیچ دوستی ندارم که این حرفارو بهش بزنم؟که یکم به حرفام گوش بده واروم بشم
    وقتی کوچیک بودم هیچ وقت فکر نمیکردم ایندم این شکلی باشه،این روزا فقط دلم میخواد واسه خودم گریه کنم.واقعا فک میکنم زندگی که من میکنم اسمش زندگی نیست مردگیه

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 02:35]
    تاریخ عضویت
    1395-8-09
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,393
    سطح
    29
    Points: 2,393, Level: 29
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 38 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چند سالتونه؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آذر 95 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1395-9-12
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    58
    سطح
    1
    Points: 58, Level: 1
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 58.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مزیم جان
    تمام حرف هایی که زدیو درک میکنم فقط مودندم چرا خدا ادم هایی که مثل تو یا دیگر دوستان خوبی که در این مکان هستن تو واقعیت جلمون نمیزاره یا چرا پیدا نمیشن .
    این دنیا دلیل و منطق سرش نمیشه . درکت میکنم مریم جان اگه میتونستم کمکت کنم دریغ نمیکردم دوست خوبم خودت اومدیی دیدیی داستانه زندگیمو واضع خودم خرابه . حاضر بودم همه کار بکنم حالت خوب بشه چه از نزدیک چه همین جا تو صفحه مجازی چون واقعا حق ماها نیست که انقدر عذاب بکشیم چه من چه شما و کسانی دیگریی که مثل ما هستن حق ما نیست که انقدر زرج بکشیم . مریم جان فقط اینو میتونم بهت بگم دوس خوبم نا امید نشو نا امید نشو

  4. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    وقایع بد زندگیتون بنویسید بعد بهش فکر کنید که آیا نقطه مثبتی هم میتوانید در این جریانات ببینید .به نقاط مثبت فکر کنید و تقویتش کنید.
    البته بعضی اتفاقاتی هست که هیچ نقطه مثبتی ندارد مثل این که فردی دستش چاقو خورده تجزیه و تحلیلش کنیم و نکات مثبت پیدا کنیم .
    تنها نکته مثبت اینه که چاقو خورده ولی خوب شد دستش قطع نشده که البته مواظب زخمش باید باشه والا دستشم قطع میشود.

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 بهمن 95 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1395-8-01
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    353
    سطح
    7
    Points: 353, Level: 7
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 6 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان.ببخشید دیر اومدم مریض شدم افتادم توخونه الان که اینجام هنوز بهبودی کاملو ندارم اما اینجا که اومدم دلم گرفته بود بخدا حالم خوب نیست.همه ارزوهایی که داشتم ودارم بهشون نمیرسم.چرا؟من چه گناهی کردم خدا؟شاید بخاطر اینه که زیادی خوب بودم.الان هرک که خودخواه باشه ،بد باشه زندگیشو برده،باید الان خواب باشم ولی خوابم نمیبره صورتم خیس شده انقد گریه کردم .اومدم اینجا دلم گرم شد ، پیش همدردای خودم.تودنیای واقعی کسی نیست که همدرد باشه ،فقط درداتو بیشترمیکنن.بااینکه پستم موضوعش جذاب نیست ، واسه خیلیا مهم نیست که من چمه اما همین شما دوستایی که نظر دادین یه دنیا ممنونم.

    سلام فرزانه جان من 21 سالمه هرکی منو میبینه میگه بیشتر از سنت نشون میدی .میدونی که یکی از فاکتورهای اعتماد به نفس خانوما زیبایشونه.من دارم زیباییمو ازدست میدم.موهام ریزش پیدا کرده،پوستم داره داغون میشه انقد دارم غصهمیخورم .چشام هرروز ضعیف تر میشه بخاطر گریهایی که میکنم.اعتماد به نفسم صفر شده .دوستان اینجا پیشنهاد کردن برو مطالب افزایش اعتماد به نفسو بخون من خوندم مطالبو.بیشتر از 10 تا کتاب افزایش اعتماد به نفس خوندم.اما کو نتیجه؟همه چی با مطالعه درست نمیشه.باید عمل هم بکنم ولی وقتی ذهنت درگیره قدرت این عمل کردنا میاد پایین.

    سلام اقا فرشاد .میدونی یکی از امتیازهای مثبت شما نسبت به من چیه؟اینکه تک فرزندی.اینکه برادر نداری که همش ناراحتت کنه خانومش توروناراحت کنه، میدونه ناراحت شدی حتی بخودش اجازه نمیده بیاد بگه ابجی چرا ازم ناراحتی ؟ باور کن من همه کار واسش انجام دادم همه کار ازخودم زدم،بخاطر اون حتی درسامو کم برداشتم دوترم عقب افتادم.همه کارا رو انجام دادم که پس فردا پشیمون نشم که چرا انجم ندادم واسش .اما الانم نمیدونه گه من هرشب دارم بخاطر کارای اونا گریه میکنم .الانم گریهام همینجوری میاد صفحرو خوب نمیتونم ببینم.واقعا این اشکای من زندگیشونو میسازه؟ هیچ وقت واسم برادری نکرده هیچ وقت، برادری به چهارتا صفحه توی دبیرستان درس توضیح دادنه؟که همش منتشم میزاره سرم.دلم میخواد برم بکشم کنار بگم این حق منه؟منی که خواهرتم؟زنداداشمو بکشم کنار بگم من چه بدی بهت کردم ؟من همه کار واست توتوان خودم انجام دادم،چرا اذیتم میکنی؟ازازار دادن من خوشت میاد؟کاراتو واسم توضیح بده.اما نرفتم ،نمیرم،میترسممن باعث بشم زندگیشون بهم بخوره . ادم وقتی دورش خواهر برادر زیاد باشه دلیل براین نیست که حالش خوبه.عاشقشن .باهمبیرون میرن .هواشو دارن.من دوست داشتم تک فرزند بودم برعکس شما.اما درمورد پدر مادرتتوی صفحت گفتی که درکت نمیکنن هرچقدم اونجوری که دلمون بخواد نیستنولی پدرته مادرته گوشتتو بخورن استخونتو دو ر نمیدازن.واسه مامانت گل بخر .قربون صدقش برو.مادرته دلش باهات راه میاد اونم بهت محبت میکنه درکت میکنه .من الان که زنده ام فقط بخاطر پدرمادرمه چون میدونم بلایی سرخودم بیارم دق میکنن ، دوست خوبم پدرمادرت بخدا دوست دارن بیشتر از اونچه فکرشو بکنی بهشون محبت کن اونا هم بهت محبت میکنن

    سلام اقا امید.شما فکر میکنین اینکارو انجام ندادم؟کلی کتاب خوندم درمورد همه مشکلاتی که داشتم اما چه فایده وقتی کاربردی نیستن.درسته یک روش تثبیت شدست که ادم با گذشتش راحتر میتونه کنار بیاداما مشکله منو حل نکرده.مرسی که پیشنهاددادین

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    رها کردن مشاوره ها اشتباه ترین کاری بود که کردی.
    بذار یه چیز بگم خیالتو راحت کنم. من خودم ازون ادمهایی بودم که میگفتم هیچ احدی مشکلاتش شبیه من نیست. ولی شاید تو همین همدردی قصه ی دو تا زندگی به شدت شبیه مال خودم رو خووندم. واقعیت اینه که ما ادمها الگوهای تکرارشونده هستیم. بخاطر همینم هست که پیش روانشناس رفتن معنی داره. چون یه سری رفتار رو میشناسن و برا بهبودش برنامه دارن.
    اینم بخشی از پروسه درمانه که در برهه ای ادم نسبت به همه چیز حالت خشم و یا حتی نفرت پیدا کنه. حتی نسبت به عزیزانش.
    این جمله رو بارها از مشاور خودم شنیدم که چون مشاوره رفتن درد داره اکثر ادمها بعد چند جلسه رهاش میکنن.
    برو و همون جلساتت رو ادامه بده یه روزی که حالت خوب شد به این نتیجه میرسی که هیچ کس٬ هیچ وقت٬ هیچ کجا٬ مسیول شادی تو نیست.

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 96 [ 21:42]
    تاریخ عضویت
    1395-10-07
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    392
    سطح
    7
    Points: 392, Level: 7
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باید اول نگاهتون به زندگی تغییر کنه و بعدش کم کم میبینید چیز هاییی که باعث ناراحتی شما میشه براتون بی اهمیت و حتی شاید خنده دار بشه ..دیدتون را به زندگی عوض کنید در این صورت همه چیز تغییر میکنه .
    شدیدا معتقدم هیچ چیز برای قصه خوردن ارزش نداره . زندگی خیلی کوتاهه که بخواهیم براش قصه بخوریم .


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.