به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آبان 96 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1395-7-05
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 دعواهای من و همسرم حریم بین ما رو از بین برده

    من 3 ساله که ازدواج کردم...دعواهای ما باعث شده حریم بینمون از بین بره اون میگه و من میگم....مدام به من برچسب بدبینی و توهم رو میزنه مدام پای زندگی پدر و مادرم رو میاره وسط و من هم این اواخر از خانواده اون میگم دوست ندارم این طور باشه ...و این اواخر دستشم روم بلند شده...نه خیلی زیاد ولی در حد یه کوبیدن محکم روی پا و دستم و این برای من یه توهینه بزرگه ....چی کار باید بکنم این رابطه ترمیم پیدا کنه؟چی کار کنم که از دست تهمت هاش رها شم؟کمکم کنید...

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    هیچی ، کار خاصی نمیخاد کنی ، موقع دعوا فقط سکوت کن و وایسا نگاش کن ، بزار هرچقد میخاد حرف بزنه و داد بکشه ، ولی سکوتت رو ببینه ،چنان از رو میره و شرمندگی واسش میمونه

  3. 2 کاربر از پست مفید maral569 تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (دوشنبه 08 آذر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 01 آذر 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آبان 96 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1395-7-05
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سخته ساکت بودن...ولی سعی خودم رو میکنم...هیچ راه کاری نیست که کمک کنه به ساکت بودن؟
    بعد چطور این حرف رو که مدام به من میگه توهمیه بدبین از دهنش بندازم...طوری شده که از ترس این حرفش من دیگه خواسته های طبیعی ام رو هم نمیگم

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 24 فروردین 03 [ 05:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,564
    امتیاز
    44,676
    سطح
    100
    Points: 44,676, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,967

    تشکرشده 6,441 در 1,459 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام
    میشه بگیدسرچه موضوعاتی دعوامیکنید؟
    توهمی یعنی چی؟چرااینومیگه؟
    توی دعوایکی بایدآب باشه روآتیش اون یکی...نمیشه یکی توبگی یکی اون...میدون جنگ که نیست...زندگیه!
    بایدکمی هم کوتاه اومد...وقتی طرف مقابل ببینه کوتاه نمیای وروی موضع خودت ایستادی اونم بیشترمیخوادلج کنه...

    باخوبی ومحبت حرف بزنیدچرابحث وجدل؟
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  6. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (دوشنبه 08 آذر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 01 آذر 95), شیدا. (دوشنبه 01 آذر 95)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    مشکل شما همینیه که خودتون اشاره کردید.. (
    دعواهای ما باعث شده حریم بینمون از بین بره اون میگه و من میگم.)

    زمانیکه میخواید شروع به بحث بکنید باید لحنتون آرام و درجه صداتون پائین باشه و اگه میبینید کار داره به مشاجره میکشه ادامه نباید بدید و اگه نمیتونید ساکت بشینید برید یه اتاق دگ..

    تداوم جر و بحث باعث میشه طرفین برای اینکه کم نیارن دست ببرن به ارشیو و هر انچه از بد و کاستی طرف میدونند رو کنند تا بلکه پیروز بشن ..

  8. 3 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (دوشنبه 08 آذر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 01 آذر 95), شیدا. (دوشنبه 01 آذر 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آبان 96 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1395-7-05
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون که جواب دادین...
    این که تو چه مواردی میگه توهمی؟الان تقریبا تو هر موضوعی که نظر من باهاش مخالف باشه میشم توهمی...و مشکل اینجاست که به طور کل چون فن سخنوری رو بلده من از پسش بر نمیام و خیلی خوب می تونه دلایل غلطش رو دنبال هم بچینه و نتیجه ایی به نفع خودش بگیره ولی من بلد نیستم این طوری حرف بزنم...از سمت دیگه من از اول زندگی با سادگی تمام از همه چی خودم وخانوادم گفتم از دعواهای مامان و بابام و اشتباه کردم چون اگر من نمی گفتم نمی فهمید چون مامان و بابا جلو دیگران خیلی مواظبن کسی چیزی نفهمه ولی من ساده همه چی رو گفتم و حالا تا حرف میزنم میگه تو الگوی غلط خانواده داشتی میگه تو توهم داری تو هم مثل مامانتی من گول خوردم فکر کردم باید با همسر صاف و ساده بود....حالا اون که میگه منم بعد از 3 سال تو جوابش از بدی های خانوادش میگم و دوست ندارم که این حرفا رو بزنم
    یه چیز دیگه که خیلی اذیتم میکنه مقایسه است مدام خودم رو با خواهرام مقایسه میکنم...اونا هم از روز اول به شوهراشون حقیقت رابطه مامان و بتبا رو گفتن ولی تا به حال هیچ کدوم از دامادا این رفتار رو تداشتن....یادش که می افتم دست روی من بلند کرده حس تحقیر بدی به من دست میده این رو حتی نتونستم به خواهرام بگم چون اونا این قدر واسه خودشون و من شخصیت قایلن که شوهراشون وقتی اونا هستن حتی به کس دیگه ایی هم بد و بیراه نمیگن...همین باعث شده منزوی بشم...تو این دنیا تمام دارایی من خواهرامن دوستم خانوادم علاقه ام همه کسم اونا هستن ولی دلم نمی خواد دیگه زیاد با اونا حرف بزنم دلم نمی خواد اونا بفهمن زندگی من چه جوریه و بیچاره ها حرص من رو بخورن....در کل حالم خوب نیست

  10. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    شما اشتباه می کنی مشکلات خانواده ات را ( خودت و همسرت) برای خواهرهات می گی.

    مسائل شخصی شما دو نفر به خواهرهات ربطی نداره.
    شاید اونا هم با همسراشون مشکلی دارند ولی لزومی نمی بینن به شما بگن.

    اول یاد بگیر حرف خانواده ات را بیرون از خونه نبری.
    اشتباهی که در مورد مشکلات پدر و مادرت کردی و به همسرت گفتی، تکرار نکن. مشکلاتت را باید با مشاور و متخصص در میون بذاری.

    آیا تا به حال خواهرهات کمکی برای حل مشکلاتت کردن؟
    تا یه حدیش برای آروم شدن و درد و دل طبیعیه. ولی زیادیش فقط باعث می شه حس بدی به خودت و همسرت پیدا کنی.

    بعد از سه سال غر زدن و اشتباه کردن و بحث کردن، همسرت با دست زده روی پات .... ادامه بدی می شه کتکاری جدی !!
    رفتارت را درست کن. راهش را پیدا کن.

    هیچ مردی با غر زدن و امر و نهی کردن درست نشده که همسر شما درست بشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  11. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    نیلوفر. (پنجشنبه 04 آذر 95), نیلوفر:-) (دوشنبه 08 آذر 95), جوادیان (چهارشنبه 03 آذر 95)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 آبان 96 [ 23:34]
    تاریخ عضویت
    1395-7-05
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی شیدا جان که جواب دادی....من حس میکنم مشکل اصلی به این بر میگرده که همسرم اون ضمانت اصلی و اعتماد به دوست داشتن رو در وجودم از بین برده اون اوایل ازدواج دفترچه ایی پیدا کردم که از ترسم فقط دو خطش رو خوندم و باقی اش رو نخوندم و اون دو خط هم این بود که چند بار پشت هم نوشته بود باید من رو ول کنه!
    و خیلی موردای دیگه ...هر زمان که بحثی میشه یاد همه ی این چیزا می افتم نمیدونم واقعا واقعا میشه به این زندگی ادامه داد یا نه؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  3. دعواهای همیشگی وحل نشدنی
    توسط ghamar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 00:32
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.