به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array

    تردید و ترس همسرم برای برگشت

    با سلام
    من علی هستم
    الان حدود یکسال نیم همسرم قهر کرده که قبلا توی پستهای قبلم گفتم
    توی این مدت کارمون به شکایت کشید و کلی حرفمون پخش شد خونواده همسرم خیلی تودار هستن این بدترین اتفاق بوده براشون
    بعد از تلاشام بالاخره همسرم یک هفته پیش پیام داد و گفت میخاد چند ماه فکر کنه و محکم بزنه ببینه میتونه برگرده یا نه شروطی گذاشت که مشکل من اینجاست
    اولا اگه طلاق خاست بی حرف قبول کنم
    دوما توی این مدت اقساط مهرشو بدم و بعد طلاق یه مقدارشو بدم بهش ناگفته نماند که اول میخاستن مهریه بگیرن و طلاق که نتونستن و حاضر شدن به بخشش تا طلاق بدم اما ندادم و حالا به اینجا کشیده
    واقعیت اینه که من میترسم که اینا بازی باشه که یه چیزی بگیره و جدا بشه
    حرف همسرم اینه که من بهت اعتماد ندارم و میترسم باهات عروسی کنم و بیام سر زندگی
    میگه از کجا معلوم اذیتم نکنی یا بعدا با یه بچه باز به مشکل نخوریم
    در کل که بیشتر حرفش بی اعتمادی و ترس از آیندست
    با اصرار پریشب رفتیم بیرون یه دسته گل و هدیه براش خریدم و باهم حرف زدیم و خیلی عادی رفتار کردیم حتی گفتیم و خندیدیم و انگار نه انگار
    نمیدونم چه کنم
    هم دلم میخاد ازین موقعیت استفاده کنم برای برگشت و آشتی هم نمیخام یوقت بازیچه بشم و اینا فقط برای گرفتن چندرقاز مهریه باشه و آخرش بگه طبق قولت طلاقم بده...
    نا گفته نماند که همسرم از اول خواهان طلاق بوده و طبق قانون میتونم بگم در عوض بخشش مهریه طلاق میدم اما انصافا علیرغم عدم پرداخت اقساط همسرم حکم جلبم رو نگرفت گفت دلم نیومد...
    من بهش گفتم باید برگردی تا مهرتو بدم حتی گفتم خونه ام رو میزنم به نامت‌‌..
    واقعا سردرگمم...
    ویرایش توسط amf66 : چهارشنبه 19 آبان 95 در ساعت 22:35

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام جناب خداروشکر من قبلا هم پیگر شما بودم اما درست بیان نکردین علت اون قهر و دعوا چه بود لطفا علت رو با شرح کامل بیان کنید تا همسرتون رو بیشتر بشناسیم من یادم هست شما خیلی اصرار میکردین و ابشون فقط طلاق خوب مگه چیکار کرده بودینکه به شمااطمینان نداره ؟؟؟؟؟ ومیخاد محکتون بزنه باید قضیه شما ریشه ای بررسی بشه

  3. 3 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    amf66 (جمعه 21 آبان 95), یاصاحب زمان ادرکنی (چهارشنبه 26 آبان 95), نیلوفر:-) (پنجشنبه 20 آبان 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 دی 96 [ 18:47]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    5,847
    سطح
    49
    Points: 5,847, Level: 49
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 23 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    واقعا مشخص نیست قصد ونیت همسر شما چیه؟؟؟
    اما چون شرایطی کاملا مشابه شما دارم توصیه میکنم احساسات را کنار بگذار و کاملا عاقلانه تصمیم بگیر

  5. کاربر روبرو از پست مفید یه بنده خدا تشکرکرده است .

    amf66 (جمعه 21 آبان 95)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    من قبلا کاملا توضیح دادم مشکلم رو
    بزرگترین مشکل همسرم الان ترس از آینده و بی اعتمادیه
    بخاطر یه حرفایی که زده شد و بقول خودش اینکه خونوادم براش ارزش قائل نشدن که اصرار به برگشتش کنن و همینطور خودم(البته من خیلی تلاش کردم اما ایشون بیشتر ازین میخاست)
    موضوع دیگه ادعای در‌وغم توی دادگاه و بردن مامور در خونشون برای حکم تمکین بوده و بقول خودش بردن آبروشون توی محل
    البته من به این شدت قبول ندارم حرفشو
    مشکلش اینه که دائم حرف گذشته رو میزنه و اشتباهاتمو به روم میاره و ابراز تردید میکنه
    بنظر خودم هنوز بینمون وابستگی عاطفی هست و فقط کم رنگ شده
    خیلی سخت گیرانه برخورد میکنه با موضوع
    یه درخواست دیگه اش اینه که من میخام آزادنه تصمیم بگیرم و نمیخام حس کنم مجبورم به برگشت
    گفت طبق حرفای قبلی بهم وکالت طلاق بده در عوض بخشیدن مهریه و حقوقم که من بدونم خودمم میتونم تصمیم بگیرم و نیاز به رضایت تو نیست
    راستش نمیدونم چه کنم!
    از لحاظ مالی برام چیزی نداره چون کل حقوقش رو میبخشه در عوض طلاق اگرم برگشت که پاره میکنه میریزه دور
    چیزی که برام نا خوشاینده اینه که من رسما هیچ اختیاری ندارم دیگه و اون میتونه تمومش کنه به تنهایی
    از طرفی هم میگم خب ما که به اینجا رسیدیم منم که خودم پیشنهاد وکالتنامه دادم تا دیگه درگیر رفت آمد دادگاه نشم
    میگم بهش بدم که فکر نکنه اجباری در کاره اگر موند که بهتر اگرم نموند که حتما صلاحی بوده

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    115
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amf66 نمایش پست ها
    چیزی که برام نا خوشاینده اینه که من رسما هیچ اختیاری ندارم دیگه و اون میتونه تمومش کنه به تنهایی
    از طرفی هم میگم خب ما که به اینجا رسیدیم منم که خودم پیشنهاد وکالتنامه دادم تا دیگه درگیر رفت آمد دادگاه نشم
    میگم بهش بدم که فکر نکنه اجباری در کاره اگر موند که بهتر اگرم نموند که حتما صلاحی بوده
    دوست عزیز

    همانطور که گفتی اگه حق طلاق بدی هیچ اختیاری نداری؟!

    ولی واقعا و منصفانه بگو حالا که داری چه گلی به سر این زندگی زده شده؟!

    جز لج و لجبازی و تلف کردن یکسال و نیم عمر خودت و همسرت و آسیبهای روانی که اثراتش در تمام

    طول عمر چه با زندگی باهم و چه با زندگی مجزای هرکدومتون اثرات مخربش هست.

    همسرت که حق گرفتن مهریه داشته باهاش چیکار کرده؟!

    خیلی از این حق استفاده کرده جز در جهت دشمنی و افزایش کینه و خصومت.

    ای کاش هرکدوم از ما این قید و بندها را رها میکردیم و نمیخواستیم به زور حق طلاق و مهریه و ....

    همدیگر را تحمل کنیم و یاد می گرفتیم باهم زندگی کنیم.

    دوستانی را میشناسم که برای ازدواجشون همه حقوق را به همسرشون دادند مثل حق طلاق- حق خروج

    کشور - حق حضانت فرزند و ..... و هیچ مهریه هم معین نکردند، تا هر وقت این رابطه سوهان اعصابشون شد

    محترمانه از هم جداشند و گروکشی و لجبازی در کار نباشه.

    مطمینا برای زنان و دخترانی که پشتیبان و منبع درامدی ندارند و یا مردان دمدمی و بوالهوس و یا گروههای

    خاصی که نیاز به بحث کارشناسی بیشتر هست

    و همچنین سلیقه و دانش افراد مختلف نداشتن مهریه و یا دادن

    حقوق فردی مثل طلاق و خروج کشور و ....

    میتونه ضررهایی داشته باشه ولی برای دونفر فرد عاقل - بالغ- سالم و متکی به خود ( مستقل )

    و یا امثال شما دونفری که طمع تلخ داشتن این حقوق را چشیدند و جز دشمنی- کینه و ... چیزی عایدشون

    نشده کنار گذاشتن این قید و بندها می تونه دریچه جدیدی را باز کنه و شاید به لطف خدا طمع عشق واقعی و

    حقیقی و دور از همه این چارچوبها و محدودیتها.

    موفق و خوشبخت باشید.
    ویرایش توسط sanjab : جمعه 21 آبان 95 در ساعت 14:22

  8. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .

    amf66 (جمعه 21 آبان 95)

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام جناب سنجاب
    حرفاتون کاملن درسته و روشنفکرانه
    و واقعا بقول شما ما طعم تلخ این حقوق رو چشیدیم
    شاید اگر این حق و حقوق نبود کارمون به شکایات مختلف و لجبازی و به اینجا نمیکشید
    و الانم گره مشکل ما بخاطر همین خودخاهی هاست
    دو طرفه
    من دقیقا وقتی که خودمو آماده هر اتفاقی کردم و برای همسرم حق انتخاب قائل شدم تونستم که اولین قدم مثبت رو بردارم
    الانم هدفم اعتماد سازیه شاید دادن این حق یه روزنه ای امیدی باشه
    چون با شناختی که از همسرم دارم خیلی به عزت نفس و احترام و داشتن حق انتخاب اهمیت میده
    خیلی کارمون سخت شده اما توکل به خدا از روزای سخت گذشتیم و آینده روشنه....
    از کارشناسها و دوستان میخام که تخصصی کمکم کن
    ممنون میشم
    ویرایش توسط amf66 : جمعه 21 آبان 95 در ساعت 21:25

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amf66 نمایش پست ها
    من قبلا کاملا توضیح دادم مشکلم رو
    بزرگترین مشکل همسرم الان ترس از آینده و بی اعتمادیه
    بخاطر یه حرفایی که زده شد و بقول خودش اینکه خونوادم براش ارزش قائل نشدن که اصرار به برگشتش کنن و همینطور خودم(البته من خیلی تلاش کردم اما ایشون بیشتر ازین میخاست)
    موضوع دیگه ادعای در‌وغم توی دادگاه و بردن مامور در خونشون برای حکم تمکین بوده و بقول خودش بردن آبروشون توی محل
    البته من به این شدت قبول ندارم حرفشو
    مشکلش اینه که دائم حرف گذشته رو میزنه و اشتباهاتمو به روم میاره و ابراز تردید میکنه
    بنظر خودم هنوز بینمون وابستگی عاطفی هست و فقط کم رنگ شده
    خیلی سخت گیرانه برخورد میکنه با موضوع
    یه درخواست دیگه اش اینه که من میخام آزادنه تصمیم بگیرم و نمیخام حس کنم مجبورم به برگشت
    گفت طبق حرفای قبلی بهم وکالت طلاق بده در عوض بخشیدن مهریه و حقوقم که من بدونم خودمم میتونم تصمیم بگیرم و نیاز به رضایت تو نیست
    راستش نمیدونم چه کنم!
    از لحاظ مالی برام چیزی نداره چون کل حقوقش رو میبخشه در عوض طلاق اگرم برگشت که پاره میکنه میریزه دور
    چیزی که برام نا خوشاینده اینه که من رسما هیچ اختیاری ندارم دیگه و اون میتونه تمومش کنه به تنهایی
    از طرفی هم میگم خب ما که به اینجا رسیدیم منم که خودم پیشنهاد وکالتنامه دادم تا دیگه درگیر رفت آمد دادگاه نشم
    میگم بهش بدم که فکر نکنه اجباری در کاره اگر موند که بهتر اگرم نموند که حتما صلاحی بوده

    اصلادلیل منطقی نیست یعنی بایدخانوادت ایشون راراضی میکردن که به شوهرش پشت نکنه وبچسبه به زندگی مشترک؟!!!
    اگه کسی واقعا عاشق زندگی و همسرش باشه هیچوقت همسرش را رها نمیکنه و نمیگه که خانوادت .....

    بهش بگو الان که می خوای برگردی اقدامی از طرف خانوادم برای برگشتت صورت نگرفته آیا خانوادم را همینطوری می پذیری؟


    اگه طلاق بگیره باعث افتخار و ابروی خودش و خانوادش تو در وهمسایه و اهل محل میشه ؟!!
    این دیگه از اون حرفاست
    صرف آمدن مامور که آبرو کسی را نمیبره
    مگه ادعای دروغ شما را قاب کردن زدن به دیوار محل ؟

    شما فرض کن میخای با یه خانم جدید یه زندگی جدید شروع کنی ببین با این شرایط و احلاقی که از این خانم میشناسی میتونی باهاش در آینده کنار بیای ؟ از اخلاقش راضی هستی ؟ می تونی با کسی که همش می خواد محکومت کنه و اصلا فکر نمیکنه که شاید خودش هم اشتباه دااشته می تونی کنار بیای؟
    ببین با کسی که سر یه کم محلی خانوادت تصمیم به جدایی بگیره می تونی کنار بیای ؟ اگه می تونی با همین شرایط ایشون را بپذیری خب باهاش راه بیا
    در ضمن الان هم مجبور به برگشت نیست هر زمان که مهریه را بخشید میتونه طلاق بگیره و اصلا هیچ قفل و زنچیری در کار نیست که بخواد ایشون را کنار شما نگه داره
    همینطور که در این یک سال و نیم ایشون کاملا آزاد بودن و بدون شما زندگی کردن

    یادمه که چقدر تلاش کردی با پدرش صحبت کردی و حتی گل و کادو براش فرستادی ولی هیچ توجهی نکرد و الان هم از جنبه و دید مثبت وارد نشده
    اخه خانمی که می خواد زندگی اش را حفظ و می خواد با شوهرش در مورد زندگی مشترک و آینده صحبت کنه که نباید این همه دنبال باج گرفتن باشه
    در مورد خیلی چیزای مهمتری هست که باید در موردشون به توافق برسید اما ایشون می خواد در مورد حق طلاق با شما به توافق برسه!!! انگار آمده که در مورد طلاق حرف بزنه

    من دید مثبتی به حرفای ایشون ندارم
    اما شما باید سیاست به خرج بدی و سعی کنی با ظرافت ایشون را از موضع اش دور کنی و یه جوری ایشون را وادار کنی مهارت های همسر داری را یاد بگیره
    ایشون باید یاد بگیره که قویتر و محکم تر باشه و نمیشه که همش مرکز توجه باشه
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  11. 2 کاربر از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده اند .

    amf66 (شنبه 22 آبان 95), ZENDEGIBEHTAR (شنبه 22 آبان 95)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    2,403
    سطح
    29
    Points: 2,403, Level: 29
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آفرين
    حداقل روراست حرفهاتون رو زديد.
    دورويي و ريا بين ما فراگيره.
    حق و حقوق متقابل رو بخشيدن کار اروپايي هاست نه ما.
    با صداقت پيش بريد شايد زندگيتون پيش بره.

  13. 2 کاربر از پست مفید maziyarhosaini تشکرکرده اند .

    amf66 (شنبه 22 آبان 95), یاصاحب زمان ادرکنی (چهارشنبه 26 آبان 95)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amf66 نمایش پست ها
    من قبلا کاملا توضیح دادم مشکلم رو
    بزرگترین مشکل همسرم الان ترس از آینده و بی اعتمادیه
    بخاطر یه حرفایی که زده شد و بقول خودش اینکه خونوادم براش ارزش قائل نشدن که اصرار به برگشتش کنن و همینطور خودم(البته من خیلی تلاش کردم اما ایشون بیشتر ازین میخاست)
    موضوع دیگه ادعای در‌وغم توی دادگاه و بردن مامور در خونشون برای حکم تمکین بوده و بقول خودش بردن آبروشون توی محل
    البته من به این شدت قبول ندارم حرفشو
    مشکلش اینه که دائم حرف گذشته رو میزنه و اشتباهاتمو به روم میاره و ابراز تردید میکنه
    بنظر خودم هنوز بینمون وابستگی عاطفی هست و فقط کم رنگ شده
    خیلی سخت گیرانه برخورد میکنه با موضوع
    یه درخواست دیگه اش اینه که من میخام آزادنه تصمیم بگیرم و نمیخام حس کنم مجبورم به برگشت
    گفت طبق حرفای قبلی بهم وکالت طلاق بده در عوض بخشیدن مهریه و حقوقم که من بدونم خودمم میتونم تصمیم بگیرم و نیاز به رضایت تو نیست
    راستش نمیدونم چه کنم!
    از لحاظ مالی برام چیزی نداره چون کل حقوقش رو میبخشه در عوض طلاق اگرم برگشت که پاره میکنه میریزه دور
    چیزی که برام نا خوشاینده اینه که من رسما هیچ اختیاری ندارم دیگه و اون میتونه تمومش کنه به تنهایی
    از طرفی هم میگم خب ما که به اینجا رسیدیم منم که خودم پیشنهاد وکالتنامه دادم تا دیگه درگیر رفت آمد دادگاه نشم
    میگم بهش بدم که فکر نکنه اجباری در کاره اگر موند که بهتر اگرم نموند که حتما صلاحی بوده
    اما کاش میتونستین دقیقا بگین چه حرفهایی
    اما در کل من کمی حق میدم به ایشون بخاطر مامور بردن شما و دروغ دردادگاه این چیزها کم نیستن برای خود من شخصا بسیار سنگینه
    اما برای برگشت
    شما دیگه الان اخلاقیات ایشون رو میشناسی ایا ایشون رو همینطوری که هست میپذیری؟
    ببنید در زندگی هردو طرف باید گذشت کنند به نقش هم در خانه احترام بذارن یعنی ایشون به مرد بودن شما و شما به زن بودن ایشون
    من از شما میخام در صورت برگشت حتماحتما حتما برین پیش مشاوره خوب چون هردو تا مهارتها رو یادنگیرین هیچ تغییری رخ نخاهد داد اگر میتونی بهش بگو بیاد تو سایت تا مشکلات رواز زبون ایشون بشنویم و بهتر کمکتون کنیم تشویقش کن که اصلا میخای دیگران بگن ایارفتار شما غلط بوده کلا بیارش اینجا
    ببنید مرد و زنی که بخان زندگی کنن با اینکه باهم گاهی دعوا هم کنند با گذشت همه چی تموم میشه اما اگه فکرشون طلاق باشه تقی به توقی میرن پای طلاق و این زندگی ارزش نگه داشتن نداره
    اما حتما حتما برین پیش مشاوره تا راهکار بده بهتون مهارتها رو یادبگیرین بعد برین سر خونتون
    شما معلومه که دوستش داری اما کاش از خونوادت هم بخای یکم مراعاتش رو بکنن البته فقط بخاطر شما
    راستی عمل وعکس العمل هرد تو دعواها چی بود؟؟؟داد کتک فحش ؟؟؟؟کاش بگین هر کدام چه برخوردی میکردین لطفا شفاف توضیح بدین مثال بزنید
    بخاطر شناخت از هردومیپرسم
    ویرایش توسط ستاره زیبا : شنبه 22 آبان 95 در ساعت 08:56

  15. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام ستاره زیبای عزیز
    از پیگیریتون ممنونم
    اگر حوصله داشته باشید این تایپیک رو بخونید کاملا در جریان مشکلاتم قرار میگیرید
    http://www.hamdardi.net/thread-41600.html
    متاسفانه همسرم الان توی فاز محکوم کردن من و یادآوری اشتباهاتمه
    خیلی بهش میگم که اولین قدم برای آشتی و ساختن زندگی فراموش کردن گذشته و دلخوری هاست اما دائم به روم میاره منم خیلی سعی میکنم که مقابل به مثل نکنم و باهاش یکی به دو نکنم اما میترسم این تصور براش پیش بیاد که من مقصرم کلا و اون بی تقصیره و باز این چرخه معیوب تلاش یکطرفه برای ساختن و حفظ زندگی تکرار بشه
    خودشون میگن خیلی از اشتباهاتشون رو فهمیدن و تغییر کردن منم به همین امیدم چون هردوی ما فقط باهم لجبازی میکردیم و بجای حل دوستانه مشکل بدتر کار رو خراب میکردیم و میدونم که تکرار اون رفتارها باز به بن بست میرسوندمون
    از حرفاش متوجه میشم که هنوز تصمیمی نداره و بقول خودش بهم احساسی نداره و فقط برای گرفتن تصمیم درست رابطه بر قرار کرده
    من هنوز خاسته هامو نگفتم و بیشتر دنبال آب کردن یخ بینمون هستم تا کم کم حرفامو بزنم اما سرسختی و شروط همسرم نمیزاره
    ایشون گفتن رابطه و بیرون اومدنش باهام بدون اطلاع پدرشه و فقط مادرش میدونه و گفت که تا اتخاذ تصمیم بهش نمیگه
    این تایید کننده همه برادشتهامه که پدرش سنگ اندازی میکنه و ازش میترسن
    من و همسرم توی بحثامون فقط جر و بحث و داد فریاد میکردیم و دلیل بیشتر دعواهامون خانواده ها هستن و اختلاف فرهنگیمون با هم
    بنظر خودم به مشاور شدیدد نیاز داریم
    دوست دارم اگر ممکن باشه حضوری پیش مدیر همین سایت بریم چون بنظرم تواناییشون بالاست
    باهاشون تلفنی صحبت کردم قبلا اما آدرس دفتر یا مرکزی که ایشون هستن رو ندارم
    بنظرم ساکن قم هستن
    ار دوستان اگه آدرس دارن لطف کنن بهم بدن
    ویرایش توسط amf66 : شنبه 22 آبان 95 در ساعت 19:51


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.