نوشته اصلی توسط
amf66
من قبلا کاملا توضیح دادم مشکلم رو
بزرگترین مشکل همسرم الان ترس از آینده و بی اعتمادیه
بخاطر یه حرفایی که زده شد و بقول خودش اینکه خونوادم براش ارزش قائل نشدن که اصرار به برگشتش کنن و همینطور خودم(البته من خیلی تلاش کردم اما ایشون بیشتر ازین میخاست)
موضوع دیگه ادعای دروغم توی دادگاه و بردن مامور در خونشون برای حکم تمکین بوده و بقول خودش بردن آبروشون توی محل
البته من به این شدت قبول ندارم حرفشو
مشکلش اینه که دائم حرف گذشته رو میزنه و اشتباهاتمو به روم میاره و ابراز تردید میکنه
بنظر خودم هنوز بینمون وابستگی عاطفی هست و فقط کم رنگ شده
خیلی سخت گیرانه برخورد میکنه با موضوع
یه درخواست دیگه اش اینه که من میخام آزادنه تصمیم بگیرم و نمیخام حس کنم مجبورم به برگشت
گفت طبق حرفای قبلی بهم وکالت طلاق بده در عوض بخشیدن مهریه و حقوقم که من بدونم خودمم میتونم تصمیم بگیرم و نیاز به رضایت تو نیست
راستش نمیدونم چه کنم!
از لحاظ مالی برام چیزی نداره چون کل حقوقش رو میبخشه در عوض طلاق اگرم برگشت که پاره میکنه میریزه دور
چیزی که برام نا خوشاینده اینه که من رسما هیچ اختیاری ندارم دیگه و اون میتونه تمومش کنه به تنهایی
از طرفی هم میگم خب ما که به اینجا رسیدیم منم که خودم پیشنهاد وکالتنامه دادم تا دیگه درگیر رفت آمد دادگاه نشم
میگم بهش بدم که فکر نکنه اجباری در کاره اگر موند که بهتر اگرم نموند که حتما صلاحی بوده
اصلادلیل منطقی نیست یعنی بایدخانوادت ایشون راراضی میکردن که به شوهرش پشت نکنه وبچسبه به زندگی مشترک؟!!!
اگه کسی واقعا عاشق زندگی و همسرش باشه هیچوقت همسرش را رها نمیکنه و نمیگه که خانوادت .....
بهش بگو الان که می خوای برگردی اقدامی از طرف خانوادم برای برگشتت صورت نگرفته آیا خانوادم را همینطوری می پذیری؟
اگه طلاق بگیره باعث افتخار و ابروی خودش و خانوادش تو در وهمسایه و اهل محل میشه ؟!!
این دیگه از اون حرفاست
صرف آمدن مامور که آبرو کسی را نمیبره
مگه ادعای دروغ شما را قاب کردن زدن به دیوار محل ؟
شما فرض کن میخای با یه خانم جدید یه زندگی جدید شروع کنی ببین با این شرایط و احلاقی که از این خانم میشناسی میتونی باهاش در آینده کنار بیای ؟ از اخلاقش راضی هستی ؟ می تونی با کسی که همش می خواد محکومت کنه و اصلا فکر نمیکنه که شاید خودش هم اشتباه دااشته می تونی کنار بیای؟
ببین با کسی که سر یه کم محلی خانوادت تصمیم به جدایی بگیره می تونی کنار بیای ؟ اگه می تونی با همین شرایط ایشون را بپذیری خب باهاش راه بیا
در ضمن الان هم مجبور به برگشت نیست هر زمان که مهریه را بخشید میتونه طلاق بگیره و اصلا هیچ قفل و زنچیری در کار نیست که بخواد ایشون را کنار شما نگه داره
همینطور که در این یک سال و نیم ایشون کاملا آزاد بودن و بدون شما زندگی کردن
یادمه که چقدر تلاش کردی با پدرش صحبت کردی و حتی گل و کادو براش فرستادی ولی هیچ توجهی نکرد و الان هم از جنبه و دید مثبت وارد نشده
اخه خانمی که می خواد زندگی اش را حفظ و می خواد با شوهرش در مورد زندگی مشترک و آینده صحبت کنه که نباید این همه دنبال باج گرفتن باشه
در مورد خیلی چیزای مهمتری هست که باید در موردشون به توافق برسید اما ایشون می خواد در مورد حق طلاق با شما به توافق برسه!!! انگار آمده که در مورد طلاق حرف بزنه
من دید مثبتی به حرفای ایشون ندارم
اما شما باید سیاست به خرج بدی و سعی کنی با ظرافت ایشون را از موضع اش دور کنی و یه جوری ایشون را وادار کنی مهارت های همسر داری را یاد بگیره
ایشون باید یاد بگیره که قویتر و محکم تر باشه و نمیشه که همش مرکز توجه باشه
خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد
علاقه مندی ها (Bookmarks)