شاید این یک حس حسادت است

[miami]

سلام . بهم ریخته م و به جای اینکه درس بخونم توی این روزای امتحانات دارم غصه های بیخود میخورم

دااستان اینه که توی کلاسمون یکی از دخترا بدجوری همه رو جذب کرده.و من که خیلی حسود نیستم و به این جیزها امیت نمیدم رو هم حساس و غمگین کرده. دلیل حساس شدنم اینه که هرجا میرم یکی سراغشو میگیره یکی دوتا از بچه ها هنوز هیجی نشده اللگوشون قرار دادنش .داریم راه میریم اونو صدا میزنن که کنارشون باشه انگار من نیستم.من حرف میزنم گوش نمیدن و منتظر حرف اون هستن.حتی پسرها هم که اول از من بیشتر خوششون میومد الان سعی در جلب توحهش دارن.ممطئنم ساست خوبی در جذب دیگران و خوب نشون دادن خودش داره

یه چیزی که مطممنم اینه که از غیبت گردن و تهمت زدن دور نیست و راحت پشت سر بقیه حرف میزنه
حتی ظاهرش رو هم تحلیل کردم شاید جذابیتش از من کمتز باشه ولی ارایشش نه چندان.از زنک مو وابرو گرفته تا ارایش صورتش که کمتر از من نیست.اما دخترا با من رفتار خوبی ندارن یکی از دوستام میگه بیشتر هم به خاطر حسادتشون هست
راستش از چیزی میترسم رفتار پسرها کمی باهام بد شده فکر میکنم حرف پشت سرم میزنن حرف بد.

چیکار کنم؟ هم ناراحتم هم حس حسادت و کوچیکی دارم دلم نمیخاد دیگران ضعیف علمی حسابم کنن یا حرف د پشت سرم بزنن بخصوص پسرها.
رسایت یه سوال دیگه :فرق بین راحت بودن و صمیمی معموللی بودن با جلف بودن و سبک بودن چیه؟منظورم در رفتار با پسرهاستوفکرکنم یکمی دارم راه رو عوضی میرم

منتظر نظراتتونم

[omidvaar]

ساده باش یا بی توجه به دیگران
همیشه موقع برخوردهات فکر کن، جنبه هرکس،روبشناس
سعی کن تا میتونی،با پسرها مراوده نداشته باسی مگه اینکه مجبور باشی
دانشگاه روالش اینه که همه به فکر منافعشون واسه همین دنبال یکین که ازش چیزی یاد بگیرن
شمام با همکلاسیات خوب باش ولی توقع خوبی دیدن نداشته باش،بیشتر هم با دوستای خودت بگرد تا ناراحت نشی

[miami]

انگاری موضوع رو کامل نگفتم بحث فقط من نیستم همونطور که گفتم سیاست خیلی خوبی داره با اینکه خودش اهل همه کاری هست خودشو خوب جلوه میده و با استفاده کردن از حس هاییکه توی خانم ها هست داره اونها رو علیه من و سمت خودش میکشونه
با این جریان که دست من نیست نمیدونم باید چکار کنم هیندیرز جلوی خودم که توی کلاس بودم شنیدم که پشت سرم حرف زد پیداست که علیه من با بقیه هماهنگ شده چیزایی رو پشت سرم میگه و بعد بقیه برای اطمینان از حرفاش میان تا از زیر زبون من حرف بکشن و مطمئن بشن.از همون هفته اول ترم هم اینرو فهمیدم و توجه نکردم الان همه رو بر ضد من کرده
من از محبوب بودن اون ناراحت نیستم اون از سیاست و رفتارای دروغیشه از اینکه منو بد و هرجور دلش خواسته نشون داده ناراحتم. نیم ساعت دیگم باهاش کلاس دارم

[miami]

میبینید چقدر سیاست ندارم؟اگه اینحام به جای این حرفا میومدم با لحن دسگه ای میگفتم یکی از همکلاسی هام با دروف و حیله قصد تخریب شخصیت منو داره و کاملا همموفق بوده و از این حرفا بیشتر نطر میدادید

[the boy]

به نظر من ذهنتو مشغول چیزای مضخرفی کردی!

[miami]

با اینکه حرف شما بی احترامیه جوابت رو میدم تا فکرنکنی مریض روانیم. این ادم و رقیق صمیمیش انقدر ازروی حسادت پشت سر من دروغ بافتن که الان یکنفر رو ندارم که توکارهام ازش کمک بگیرم.30درصدش هم تقصیر خودم ولی هفتاد درصدش به خاطر حرفای اونهاست.

[the boy]

با اینکه حرف شما بی احترامیه جوابت رو میدم تا فکرنکنی مریض روانیم. این ادم و رقیق صمیمیش انقدر ازروی حسادت پشت سر من دروغ بافتن که الان یکنفر رو ندارم که توکارهام ازش کمک بگیرم.30درصدش هم تقصیر خودم ولی هفتاد درصدش به خاطر حرفای اونهاست.

سلام
من نه قصد توهین داشتم و نه فکر کردم که شما بیمار روانی هستی
بازم معتقدم ذهنتو مشغول چیزای مضخرف کردی!
حسادت میکنن بهت ؟ به درک ارزش داره خودتو درگیرش کنی ؟
باور کن توی این زندگی لعنتی اینقدر چیزای مهم هست که کل وقتتم بذاری براش بازم کم میاد