مشکلات مالی زندگیم را از مسیر اصلی خارج کرده.

[زن خوشبخت]

با سلام.
تقریبا دو سالی میشه که ازدواج کردم.زندگی خوبی دارم اما مشکلات مالی دیگه ارامش رو از خودم و همسرم گرفته.همسرم سال قبل شغلی راه انداختند و بخاطر همین وام با درصد بالا گرفتن .اما بدلیل سود نگرفتن مجبور شدن از اون شغل دست بکشن.در حال حاضر بیکار هستن و با کلی بدهی.برای کمک کلی طلا فروختم اما از انجا که درامدی نداریم دوباره وضعیت بدتر شده.نه خانواده همسرم و نه خانواده خودم بهمون کمک نکردن.ایا با این شرایط کار درستی هست که به پدرم بگم کمکمون کنه؟میدونم پدر هم در حال حاضر نداره ولی قراره چند ماه دیگه یه مبلغی دستش بیاد.

[فرشته اردیبهشت]

سلام
به نطر من اگر قراره کمکی از کسی بگیرین بهتره همسرتون خودش اقدام کنه
یعنی خودتون نرین از پدر پول قرض کنین
بذارین افسار مسایل مالی دست شوهر باشه
و خودش مسولیت قرض هایی که گرفته به گردن بگیره
ولی اگر شما این کارو بکنین قضیه فرق میکنه.

[زن خوشبخت]

سلام
به نطر من اگر قراره کمکی از کسی بگیرین بهتره همسرتون خودش اقدام کنه
یعنی خودتون نرین از پدر پول قرض کنین
بذارین افسار مسایل مالی دست شوهر باشه
و خودش مسولیت قرض هایی که گرفته به گردن بگیره
ولی اگر شما این کارو بکنین قضیه فرق میکنه.

سلام فرشته اردیبهشت عزیز.ممنونم بابت پاسخی که گذاشتین.(متاسفانه بدلیل مسایلی نمیتونم خودمو با نام قبلی معرفی کنم اخه مجبور شدم با نام جدید بیام خیلی خوشحالم که زندگی خوبی رو اغاز کردید/.)


از لحاظ منطقی حرف شما کاملا درسته .خودم هم همین نظر رو داشتم ولی گاهی وقتا توی زندگی به یه بن بست میرسی که نه راه پس داری و نه راه پیش.همسرم دقیقا زمانیکه زندگیمون رو اغاز کردیم تمام سرمایه ی زندگیش رو که از دوران نوجوانی پس انداز کرده بود از دست داد .

در حال حاضر سعی میکنم که دخالتی نداشته باشم و نمیخوام تبدیل به یه مرد تنبل بشه که نیاز به حمایت بقیه داره .اما اینقدر از طرف بانک تحت فشار هستیم که ناچارا به ذهنم خطور کرد که یا از خانواده خودم کمک بگیریم یا خانواده خودش.با خوانواده خودش صحبت کرد اما پدر ومادرش درامدی ندارند ولی برادرانش از لحاظ مالی موقعیت خیلی خوبی دارن ولی حاضر نشدن به ما کمک کنند.

نمیدونم چکار کنم؟خیلی شرایط سختی گیر کردیم.