سلام به همه
من تازه عضو شدم ببخشید پست قبلیم رو به انگلیسی تایپ کردم به تایپ فارسی زیاد خوب نیستم
من ۲۴ سالمه شوهرم (ساحل) ۳۱ سالشه من و شوهرم اواخر سال ۲۰۰۸ با هم آشنا شدیم از یک وبسایت من انگلیس بودم شوهرم نروژ اون زمان از روی بچگی بی عقلی با یه نفر دیگه هم دوست شدم ۵ ماه اون انگلیس بود میدونم کارم اشتباه بوده خیلی پشیمونم من و اون پسر فقط یه بار با هم ملاقات کردیم و توی اون یک ملاقات اون منو بوسید و عکس گرفت لطفا سرزنشم نکنید من خودم میدونم کارم اشتباه بوده. یروز با اون پسره حرف میزدم تو گوشی که بابام فهمید بعد از کلی دعوا بابام به یکی از خاستگارام (احمد) جواب مصبت داد و ما عقد شدیم. من و احمد فقط تو روز عقد جلوی همه کنار هم بودیم غیر اون نه و هیچ اتفاقی بین ما نیفتاد چون بابام خیلی سختگیره تا عروسی نشه دومادو نمیزاره خونه. نه بابام از من پرسید که احمد رو قبول داری یا ته و نه من چیزی گفتم خودمم یجوری گیچ بودم گفتم هر چه باد آ باد. منم اصلا نمیدونستم عقلم کار نمیکرد نه به شوهرم ساحل این موضورو گفتم که عقد شدم نه به اون پسره با هر ۲ شون قطع رابطه کرده بودم. خیلی طول نکشید اون پسره فهمید که من عقد شدم با یکی از قوم خویش اونا و اون منو تهدید کرد ازم درخواست بیجا کرد گفت اگه قبول نکنم عکستو فاش میکنم همه جا و رسوات میکنم گفتم هر کاری میخوای بکن من هیچوقت این حرفو که تو گفتی نمیتونم قبول کنم و اون دقیقا همون کارو کرد عکسو که باهم گرفته بودیم فرستاد خونمون ولی کسی ندید به چندتا از دوستامون هم فرستاده بود به ساحل شوهرم هم فرستاده بود. بعد از ۱ ماه عقدم تقریبا با ساحل دوباره ارتباط بر قرار کردیم ولی از موضوعی اون پسرو که ملاقاتش رفته بودم نگفتم از موضوع عقدم با احمد گفتم ساحل گفت من هنوز دوستت دارم بیا دوباره باهم ادامه بدیم یجوری پلانسازی میکنیم که تو از احمد جاشی یعنی طلاق بگیری. ساحل شوهرم از موضوع اون پسره خبر شده بود ولی هر چی حرف از خیانت و اینچیزا میگفت من جرعت نمیکردم بهش بگم. ساحل هر چند ماه بعد میومد دیدنم تا اینکه سال ۲۰۱۳ وقتی اومد گفت من رابطه تو و اون پسره باخبر شدم و اوم عکسو فیلمو نشون داد من نمیدونستم چه بگم خیلی احساس پشیمونی بدی داشتم خلاصه من و ساحل پارسال ازدواج کردیم بعد از چند سال چون بابام راضی نمیشد. الانم یه دختر ۷ ماهه داریم
مشکلی که الان پیش اومده اینه من ۳ روز پیش چندتا میموری عکس پیدا کردم شوهرم اونو یجا مونده بود فکر نمیکرد من ببینم. من قبلا دیده بودم که اونجاست ولی عکساشو ندیده بودم فک میکردم عکسای منه اینجا گذاشته که کسی نبینه یا دست کسی نیفته. ۳ روزیش وقتی اون عکسارو دیدم دنیا سرم خراب شد عکسای شوهرم بود با یه دختر دیگه تو هتل و بیرون از همون عکسا،،،،، خودتون بفهمید
خیلی گریه کردم نمیدونم انگار همه جا سیاه شد جلوی چشام من اصلا هیچ وقتی فکر نمیکردم شوهرم همچین آدمی باشه اون کارارو کرده باشه با یه دختر دیگه اصلا ۱ فیصد به شوهرم اون فکرو نمیکردم اون عکسا مال سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ بود شوهرم از بیرون اومد گفت چرا چشات ایحوریه گفتم هیچچی دلم گرفته بعد فهمید که من اون عکسارو دیدم چون روز قبلش دوربین ازش پرسیدم اون عکسا تو دکربین دیده میشه نه موبایل گفت حالا فهمیدی خیانت چه حسی داره؟ من همش گریه میکردم از یقش گرفتم گفتم چرا اون کارارو با اون دختره کردی چرا؟ گفت کارای تو خیانت که تو اول به حقم کردی عقده شده بود برام گفتم انتقام گرفتی گفت نه یا اری همونو که تو میگی. بعد از کلی حرف اومد گفت غلط کردم اشتباه کردم ببخش منو دیگه قول میدم تو زن خوبشو من اون کارو نمیکنم من اون سال بهت گفتم منو سمت کارای بد تشویق نکن اونروز آشتی کردیم گفت از دلت درمیارم همین حرفت کارا همینجا تمومشه از نو شروع کنیم ولی از فردای اونروز دوباره اون عکسا تو ذهنمه نمیتونم قبول کنم کارایی (زناشویی) که بین منو شوهرم اتفاق افتاده با یه دختر دیگه هم اون کارارو کرده :((((( اونروز گریه میکردم شوهرم اومد گفت چته من که گفتم ببخشید معذرت میخام باز چته گفتم اگه میخای اون عکسا از جلوی چشام پاکشه شماره اون دخترو بده همونجوری که اون دل منو سوختوند منم میخام یه عکس هموجوری از منو تورو بهش بفرستم گفت نه من ندارم اون ازدواج کرده گفتم از کجا میدونی حتما باهاش در ارطباتی گفت نه اون منتظر کسی یه عمر نمیشینه ازین حرفا گفت بعد از کلی حرفا دوباره آشتی کردیم چون پای دخترم در میونه باید فراموش کنم ولی حالا که آشتی کردیم هم اون عکسا جلوی چشام میاد لطفا راهنماییم کنین دوستان چطوری با این موضوع کنار بیام؟؟چطوری اون عکسارو فراموش کنم؟؟؟
ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)