سلام شدیدا به راهنماییتون نیازمندم
من21سالمه ونامزدم22سال از 3سال قبل هم دیگرو میشناسیم و امسال نامزدیمون رسمی شد اما بخاطر سربازی همسرم تا2سال دیگه قصد نداریم و اجازه هم نداریم که زندگی مشترک و شروع کنیم.من توی مدت 3سال کاملا از گذشته ی همسرم باخبر بودم متاسفانه دوتا از دخترای فامیل همسرم که یکی دختر عموشه چندسال دنبال شوهر بودن نه فقط همسر من بلکه با همه ی پسرای فامیل هم ارتباط داشتن این ارتباط به یه رابطه ختم شده که من بخاطر جرو بحث و کنکاش زیاد از همه ی جزییاتش باخبر شدم هیچ معاشقه یا علاقه ای درکار نبوده ولی بالاخره رابطه ی جنسی بوده دیگه!حتی وقتی درجریان کل ماجرا قرار گرفتم اون لحظه خیلی آروم شدم چون هیچ چیزه مثبتی تورابطشون ندیدم ولی بعد از یه مدت باز این فکرا اومده تو سرم حدودا 2ساله هرهفته اینو میزنم توسر نامزدم خیللللی دوسش دارم و اونم منو دوست داره خیلی باهام راه میاد کلی واسه این موضوع هم عذرخواهی کرد و گفت اشتباه کرده حتی بخاطره من دیگه جواب سلام اونارو هم نمیده کلا بدون اجازه ی من آبم نمیخوره بخدا هیچ خیانتی هم نکرده و ازش مطمئنم ولی اینققققدرررررر واسه این جریان اذیتش کردم که هین چندشب پیش گفت میترسم باهات ازدواج کنم...
خب من چیکار کنم؟به هیچ وجه نمیخوام جدا شیم فقط میخوام باخودم کنار بیام واقعا افسرده شدم هرشب با قرص آرام بخش میخوابم لطفا کمکم کنید