سلام. مشکل شما بیشتر به نظر میاد به خاطر عدم تمرکز و حضور ذهن کافی باشه. بهتره دل مشغولی هاتون رو کمتر کنید و سعی کنید شرایط تمرکز و آرامش رو فراهم کنید. اضطراب و دلهره و دغدغه و نگرانی به این مساله دامن میزنه و بیشتر از اینکه بشه بهش آلزایمر گفت، میشه گفت حواس پرتی هست که قابل حله.
البته من خودم به شکل حاد تری این مشکل رو دارم. خدارو شکر کن شما. من اسم، یوزرنیم، پسورد، ایمیل، قیافه، حتی قرار هامو فراموش میکنم. مشکل مغز و اعصاب ندارم، اما دو دلیل عمده داره:
1. اینکه خیلی فکرم مشغوله و البته دقت و ریز بینی ندارم. یادم نمیمونه چیو کی بهم گفت، اگه کسی دیروز ماجرایی رو واسم تعریف کرده، فردا میرم واسه خودش تعریف میکنم. یا مثلا میگن قاشق بیار، میرم آشپزخونه یادم میره گفتن چی بیار، بعد میپرسم، میگن قاشق، منم نهایتا نمکدون رو میبرم.
2. واکنش ذهنم به عذاب وجدان و یا خاطرات تلخ فراموشی هست. من مقاطعی از زندگیم رو اصلا به یاد ندارم جوری که انگار وجود نداشتم و ممکنه کاراکتر ها و عناصر اون دوره رو به کل فراموش کنم و بدتر اینکه وقتی یکی از اون دوره خاطره ای از خودم تعریف میکنه یا حرفی رو نقل میکنه حتی برام آشنا هم نیستد. مثلا دانشگاه قبلی توام بود با دوره سختی از زندگیم، اینه که حتی دانشگامو، دوستامو، اساتیدمو، فراموش کردم یا به سختی به یاد میارم کی بودن، چه درسی باهاشون داشتم، اسمشون چی بود و غیره. یا هرچی مربوطب اون دوره است. مثلا همیشه حس میکنم یه زمانی همدردی یا سایت مشابهی عضو بودم، ولی اینکه کی بود، نام کاربرم چی بود و این ها اصلا. شاید چند سال یا یه دوره کوتاه..... خب شاید خیلی ها اظهار تعجب کنند و قابل هضم نباشه ولی واقعا آلزایمر ندارم و یک عمد هست از طرف ذهنم برای کنار اومدن با مسایل غیر قابل هضم. یعنی ناخودآگاه خواستم که فراموش بشه و اگه یه جرقه تو ذهنم بیاد همه چی با هم یادم میاد واسه همین ازش فراری بودم. چون شاید از ابتدا هم روشی برای فرار از مشکلات بوده و نه حلشون. در این صورت اگر شما مشکل مشابه منو دارید و ازش ناراحتید یه روانکاو بهتر مشکلتون رو حل میکنه تا متخصص مغز و اعصاب. هرچند اگر مراجعه کنید و یه آزمایش بدید کار از محکم کاری عیب نمیکنه.
تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)