به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 مهر 95 [ 14:04]
    تاریخ عضویت
    1395-7-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 15.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    لوس بازی و قهر همسرم

    سلام 9ماهه تودوران عقدم تواین مدت خیلی ازشوهرم لوس بازی دیدم کوچکترین موضوعی که ناراحتش میکنه باهام قهرمیکنه حتی اگه بامادروخواهرش یه مشکلی پیداکنم که من مقصرباشم فوری باهام قهرمیکنه الانم سه روزه که باهام قهرکرده
    موضوع این بود که من یروزکامل بهش زنگ نزدم ینی چون یروزقبل ترش من بهش زنگ زده بودم فکرکردم که اینباراون بایدزنگ بزنه ومن اگه دوروزپشت سرهم بهش زنگ بزنم شایدخوشش نیاد یافکرکنه من آویزونشم.خلاصه یروزگذشت نه من زنگ زدم بهش نه اون.فرداصبحش زنگ زد بهم گفت ازت خبری نیست منم گفتم خیلی آروم خبری نیست ازم ینی زنگ نمیزنم؟بازم خیلی آروم گفتم بارآخرکه من زنگ زدم اونم گفت بازداری اینطوری حرف بزنی.منم گفتم فکرکردم ناراحتی واسه همین زنگ نزدم بهت آخه هروقت ازچیزی ناراحت باشه یاگوشی جواب نمیده یازنگ نمیزنه بهم منم فک کردم شایدبازم اونطوریه.خلاصه اونجوری که گفتم اونم خیلی بالحن ناراحت جوری که انگارکوچیک شده گفت آهاخیلی خب خداحافظ.گفتم قط نکن قط کرد.یبارزنگ زدم جواب نداد.فرادش چندبارزنگ زدم جواب نداد امروزهم دوسه بارزنگ زدم جواب نداد.یبارهم پیام دادم بهش واحساس واقعیموبهش گفتم تابحال اینجوری بهش ابرازعلاقه نکرده بودم خلاصه اینکه فایده نداشت.ببخشید زیادشد.لطفا راهنماییم کنیدخیلی ناراحتم همش دارم گریه میکنم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیلوفرآبی* نمایش پست ها
    سلام 9ماهه تودوران عقدم تواین مدت خیلی ازشوهرم لوس بازی دیدم کوچکترین موضوعی که ناراحتش میکنه باهام قهرمیکنه حتی اگه بامادروخواهرش یه مشکلی پیداکنم که من مقصرباشم فوری باهام قهرمیکنه الانم سه روزه که باهام قهرکرده
    موضوع این بود که من یروزکامل بهش زنگ نزدم ینی چون یروزقبل ترش من بهش زنگ زده بودم فکرکردم که اینباراون بایدزنگ بزنه ومن اگه دوروزپشت سرهم بهش زنگ بزنم شایدخوشش نیاد یافکرکنه من آویزونشم.خلاصه یروزگذشت نه من زنگ زدم بهش نه اون.فرداصبحش زنگ زد بهم گفت ازت خبری نیست منم گفتم خیلی آروم خبری نیست ازم ینی زنگ نمیزنم؟بازم خیلی آروم گفتم بارآخرکه من زنگ زدم اونم گفت بازداری اینطوری حرف بزنی.منم گفتم فکرکردم ناراحتی واسه همین زنگ نزدم بهت آخه هروقت ازچیزی ناراحت باشه یاگوشی جواب نمیده یازنگ نمیزنه بهم منم فک کردم شایدبازم اونطوریه.خلاصه اونجوری که گفتم اونم خیلی بالحن ناراحت جوری که انگارکوچیک شده گفت آهاخیلی خب خداحافظ.گفتم قط نکن قط کرد.یبارزنگ زدم جواب نداد.فرادش چندبارزنگ زدم جواب نداد امروزهم دوسه بارزنگ زدم جواب نداد.یبارهم پیام دادم بهش واحساس واقعیموبهش گفتم تابحال اینجوری بهش ابرازعلاقه نکرده بودم خلاصه اینکه فایده نداشت.ببخشید زیادشد.لطفا راهنماییم کنیدخیلی ناراحتم همش دارم گریه میکنم
    اطلاعات بسی ناقص است. سن شما و همسرتون؟ تحصیلاتت هر جفتتون؟ شغل شما و همسرت؟ چند تا از ویژگی های مثبت ایشون که شما به خاطر اونا همسری ایشونو قبول کردین؟ چند تا از ویژگی های منفی ایشون رو از دید خودتون میشه بگین؟
    رفتاراشون شبیه بچه بازیه بیشتر! اصلا چرا تو باید به شوهرت زنگ بزنی؟ این وظیفه ی شوهرته بهت زنگ بزنه خانم، جویای حالت باشه، کم و کسری تو رو جویا بشه تا برطرفشون کنه، وظیفشه بهت سر بزنه، نازتو بکشه، حمایتت کنه و زمانی که دلخوری و قهری بیاد از دلت دربیاره نه اینکه برات ناز کنه ...
    چرا این همه براش مادری میکنی؟ مگه تو مادرشی که وظیفه داشته باشی مراقبش باشی و مدام بهش زنگ بزنی؟ یا تو مامانشی که داری به صورت افراطی قربون صدقه ش میری و نازشو میکشی؟ تو همسرشی و باید ناز کنی براش، چرا اینهمه آویزونی؟ عزت نفسی نداری؟
    نمیدونم چطوری به این موجود میگی شوهر ولی از دید من یکم بهتره برای خودت ارزش قایل باشی و شان خودتو اینهمه پایین نیاری، الان بیشتر شبیه عروسک خیمه شب بازی هستی تا خانم!!!!
    ویرایش توسط nardil : پنجشنبه 15 مهر 95 در ساعت 23:08

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 مهر 95 [ 14:04]
    تاریخ عضویت
    1395-7-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 15.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nardil نمایش پست ها
    اول اینکه نباید تو تاپیک فرد دیگه ای موضوع خودتونو مطرح کنین ثانیا اطلاعات بسی ناقص است. سن شما و همسرتون؟ تحصیلاتت هر جفتتون؟ شغل شما و همسرت؟ چند تا از ویژگی های مثبت ایشون که شما به خاطر اونا همسری ایشونو قبول کردین؟ چند تا از ویژگی های منفی ایشون رو از دید خودتون میشه بگین؟
    رفتاراشون شبیه بچه بازیه بیشتر! اصلا چرا تو باید به شوهرت زنگ بزنی؟ این وظیفه ی شوهرته بهت زنگ بزنه خانم، جویای حالت باشه، کم و کسری تو رو جویا بشه تا برطرفشون کنه، وظیفشه بهت سر بزنه، نازتو بکشه، حمایتت کنه و زمانی که دلخوری و قهری بیاد از دلت دربیاره نه اینکه برات ناز کنه ...
    چرا این همه براش مادری میکنی؟ مگه تو مادرشی که وظیفه داشته باشی مراقبش باشی و مدام بهش زنگ بزنی؟ یا تو مامانشی که داری به صورت افراطی قربون صدقه ش میری و نازشو میکشی؟ تو همسرشی و باید ناز کنی براش، چرا اینهمه آویزونی؟ عزت نفسی نداری؟
    نمیدونم چطوری به این موجود میگی شوهر ولی از دید من یکم بهتره برای خودت ارزش قایل باشی و شان خودتو اینهمه پایین نیاری، الان بیشتر شبیه عروسک خیمه شب بازی هستی تا خانم!!!!
    سلام ببخشیدولی فکرکنم شماازجای دیگه ای ناراحت هستین وروسرمن خالی کردینشماباهمین چندتاجمله فهمیدین من عروسک خیمه شب بازی ام ؟کجای کارمن شبیه مادراس؟اینکه بهش ابرازعلاقه کنم رفتاری مادراس؟بهتره برین تاپیکای دیگه روبخونین اونوقت به زنای دیگه چی میگین!

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 مهر 95 [ 14:04]
    تاریخ عضویت
    1395-7-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 15.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    خودتون قضاوت کنین الان این حرف شمادرسته که میگین من چرابایدبه شوهرم زنگ بزنم؟یااینکه شوهرم فقط بایدبهم زنگ بزنه؟مگه محبت نباید دوطرفه باشه؟شماخودتون نامزدبودین به نامزدتون زنگ نمیزدین؟ کجای رفتارمن مادرانس؟من نبایدبه نامزدم ابرازعلاقه کنم یاقربون صدقش برم؟ینی فقط مادربایدقربون صدقه بچش بره زن نبایدقربون صدقه شوهرش بره؟شماخودت به شوهرت محبت نمیکنی یابراش زبون نمیریزی؟من الان گفتم که مدام بهش زنگ میزنم؟یا اینکه من مدام قربون صدقش میرم؟من اینحرفارونزدم اصلا.من خودم اصولاآدم مغروریم تواین مدت خیلی کم بهش ابرازعلاقه کردم بعدش من آویزونش نیستم من واسه کسی میمیرم که برام تب کنه.ازش محبت دیدم ازش گریه دیدم که بخاطردعوامون چندباردیدم که گریه کرده.ازش خوبی دیدم هرچی لازم داشتم برام تهیه کرده.مردمهربونیه ولی بدیش اینه که زودرنجه چونکه یدونه پسره بهش هیچی نگفتن که ناراحت شه.الانم که تواین دوسه روزمن بهش زنگ زدم چونکه فکرکردم که باهاش بدحرف زدم نبایدمیگفتم بارآخرمن زنگ زدم اونم ناراحت شدوگفت که منظورت اینه که نوبتیه.ینی حتماپیش خودش فکرکرده من دلم براش تنگ نشده که بهش زنگ بزنم.میخواستم براش توضیح بدم که منظورمواشتباه متوجه شده.وگرنه من آدمی نیستم که نازشوهربکشم من آدم منطقی هستم ببینم من مقصرم حتماعذرخواهی میکنم.یااگه نامزدم مقصرباشه منتظرمیمونم که بیادنازموبکشه وعذرخواهی کنه.من نمیگم آدم کاملیم منم پیش خواهرومادرش چنبارتحقیرش کردم پیش خواهرومادرش ازاخلاقش گلایه کردم.مادرشم یباربهم گفت که نامزدم خونه وماشین نداره وزمینی که گذاشته واسه فروش که فروش نمیره اعصابش بهم ریختس بهم گفت که باهاش راه بیام وقتی عصبانی شدجوابشوندم خودش آروم میشه.من مطمعنم که نامزدم منودوس داره ینی باکاراش نشون میدونه چونکه کلا ادم مغروریه بلدنیست برام زبون بریزه ونازموبکشه یابهم بگه دوستتدارم باکاراش نشون میده یاحتی دیدم که خواهرش چندبارباحسادت بهمون نگاه کرده.یبارتومهمونی اومدتواتاقی که زنای فامیل نشسته بودن اومدپیشم ازم پرسیدنوشابه میخوری یادوغ همش میگفت واسه خودت غذابکش یلحظه به خواهرش نگاه کردم دیدم که چقدباحسادت بهمون نگاه میکرد.باخودم میگم هرکی یه رفتارخوب وبد داره شوهرم خیلی سادس وقتی من میام خونه بابام مادروخواهراش پرش میکنن.وقتی من خونه پدرشوهرمم اصلاباهام قهرنمیکنه ولی خونه بابام که میام قهرکردناش شرومیشه.اینم بگم که خونوادشم ازدستش خسته شدن به همه چی گیرمیده نمیشه بهش گفت بالای چشت ابرویه
    اگه اطلاعات دقیق ترمیخواین اینکه ماهنوزعروسی نگرفتیم وتودوران عقدیم.من ونامزدم همسنیم 25سالمونه.من لیسانسموبیکار.نامزدم دیپلم وشغلش آزاده.ازدواجمون سنتی بود.مادرش منوپسندید وبه پسرش معرفی کرد فامیل دورهستیم.اولش هیچ علاقه بهش نداشتم ولی اون منودیدوخیلی خوشش اومد زنگ میزد بهم گریه میکرد ومیگفت خیلی دوستت دارم.من بخاطرخانوادم قبول کردم که گفتن آدم قابل اعتمادیه وفامیله کارداشت سنمون بهم میخورد فقط تحصیلاتمون بهم نمیخوردکه من چشم پوشی کردم ولی خودش اون موقع گفت که ادامه تحصیل میده.اگه الان دقیق تونستم منظورموبرسونم لطفامنوراهنمایی کنین

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیلوفرآبی* نمایش پست ها
    خودتون قضاوت کنین الان این حرف شمادرسته که میگین من چرابایدبه شوهرم زنگ بزنم؟یااینکه شوهرم فقط بایدبهم زنگ بزنه؟مگه محبت نباید دوطرفه باشه؟شماخودتون نامزدبودین به نامزدتون زنگ نمیزدین؟ کجای رفتارمن مادرانس؟من نبایدبه نامزدم ابرازعلاقه کنم یاقربون صدقش برم؟ینی فقط مادربایدقربون صدقه بچش بره زن نبایدقربون صدقه شوهرش بره؟شماخودت به شوهرت محبت نمیکنی یابراش زبون نمیریزی؟من الان گفتم که مدام بهش زنگ میزنم؟یا اینکه من مدام قربون صدقش میرم؟من اینحرفارونزدم اصلا.من خودم اصولاآدم مغروریم تواین مدت خیلی کم بهش ابرازعلاقه کردم بعدش من آویزونش نیستم من واسه کسی میمیرم که برام تب کنه.ازش محبت دیدم ازش گریه دیدم که بخاطردعوامون چندباردیدم که گریه کرده.ازش خوبی دیدم هرچی لازم داشتم برام تهیه کرده.مردمهربونیه ولی بدیش اینه که زودرنجه چونکه یدونه پسره بهش هیچی نگفتن که ناراحت شه.الانم که تواین دوسه روزمن بهش زنگ زدم چونکه فکرکردم که باهاش بدحرف زدم نبایدمیگفتم بارآخرمن زنگ زدم اونم ناراحت شدوگفت که منظورت اینه که نوبتیه.ینی حتماپیش خودش فکرکرده من دلم براش تنگ نشده که بهش زنگ بزنم.میخواستم براش توضیح بدم که منظورمواشتباه متوجه شده.وگرنه من آدمی نیستم که نازشوهربکشم من آدم منطقی هستم ببینم من مقصرم حتماعذرخواهی میکنم.یااگه نامزدم مقصرباشه منتظرمیمونم که بیادنازموبکشه وعذرخواهی کنه.من نمیگم آدم کاملیم منم پیش خواهرومادرش چنبارتحقیرش کردم پیش خواهرومادرش ازاخلاقش گلایه کردم.مادرشم یباربهم گفت که نامزدم خونه وماشین نداره وزمینی که گذاشته واسه فروش که فروش نمیره اعصابش بهم ریختس بهم گفت که باهاش راه بیام وقتی عصبانی شدجوابشوندم خودش آروم میشه.من مطمعنم که نامزدم منودوس داره ینی باکاراش نشون میدونه چونکه کلا ادم مغروریه بلدنیست برام زبون بریزه ونازموبکشه یابهم بگه دوستتدارم باکاراش نشون میده یاحتی دیدم که خواهرش چندبارباحسادت بهمون نگاه کرده.یبارتومهمونی اومدتواتاقی که زنای فامیل نشسته بودن اومدپیشم ازم پرسیدنوشابه میخوری یادوغ همش میگفت واسه خودت غذابکش یلحظه به خواهرش نگاه کردم دیدم که چقدباحسادت بهمون نگاه میکرد.باخودم میگم هرکی یه رفتارخوب وبد داره شوهرم خیلی سادس وقتی من میام خونه بابام مادروخواهراش پرش میکنن.وقتی من خونه پدرشوهرمم اصلاباهام قهرنمیکنه ولی خونه بابام که میام قهرکردناش شرومیشه.اینم بگم که خونوادشم ازدستش خسته شدن به همه چی گیرمیده نمیشه بهش گفت بالای چشت ابرویه
    اگه اطلاعات دقیق ترمیخواین اینکه ماهنوزعروسی نگرفتیم وتودوران عقدیم.من ونامزدم همسنیم 25سالمونه.من لیسانسموبیکار.نامزدم دیپلم وشغلش آزاده.ازدواجمون سنتی بود.مادرش منوپسندید وبه پسرش معرفی کرد فامیل دورهستیم.اولش هیچ علاقه بهش نداشتم ولی اون منودیدوخیلی خوشش اومد زنگ میزد بهم گریه میکرد ومیگفت خیلی دوستت دارم.من بخاطرخانوادم قبول کردم که گفتن آدم قابل اعتمادیه وفامیله کارداشت سنمون بهم میخورد فقط تحصیلاتمون بهم نمیخوردکه من چشم پوشی کردم ولی خودش اون موقع گفت که ادامه تحصیل میده.اگه الان دقیق تونستم منظورموبرسونم لطفامنوراهنمایی کنین
    "سلام عزیزم این که تو تاپیک فرد دیگه ای مشکلتو مطرح کنی باعث میشه نتونی درست راهنمایی بگیری یه تاپیک جدید باز کن عنوان متناسب با مشکلت واسش انتخاب کن اونوقت دوستان خیلی راحتتر میتونن تجربیاتشونو در اختیارت بذارن.مطالبو پشت هم و بدون فاصله ننویس که ساده تر بشه به مشکلت پی برد."

    من خودم تجربه زیاده ندارم و تازه عقد کردم اما تو رابطه خودم زیاد در قید و بند زنگ زدن نیستم اگرم نامزدم یه روز بهم زنگ نزنه خیلی راحت میگذرم و با یه پیام محبت آمیز مثلا بهش میگم امروز صداتو نشنیدم دلم تنگت شده اینجوری خودش دفعه بعد حواسش هست که تماس بگیره. درمورد زود رنج بودن همسرتم نیاز به صبر و حوصله شما داره که بهتر بشه چون تک پسرم هست شاید بخاطر توجه خونواده حساس تر بار اومده، شما باید خیلی دقت کنی که طوری رفتار کنی ایشون بدونه واست اولویت داره و درعین حال زیاد منفعل نشی.

    واینو یادت باشه تحت هیچ شرایطی اقتدارشو زیر سوال نبر و تحقیرش نکن مخصوصا جلو بقیه هیچوقت نگو تو زودرنجی یاغرورشو بشکنی از حالا هم تمرین کن پیش هیچکس مشکلات زندگیتو نگی و از همسرت گلایه نکنی چون خونوادش ممکنه چند بار طرفتو بگیرن اما در نهایت ورق بر میگرده و همسرتم ناراحت میشه و باعث رنجش بیشترش میشه.

    ایشالا تاپیک جدید که باز کردی دوستایی که تجربشون بیشتره بهتر راهنماییت میکنن موفق و خوشبخت باشی
    ویرایش توسط arah : جمعه 16 مهر 95 در ساعت 14:34

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 مهر 95 [ 14:04]
    تاریخ عضویت
    1395-7-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 15.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط arah نمایش پست ها
    "سلام عزیزم این که تو تاپیک فرد دیگه ای مشکلتو مطرح کنی باعث میشه نتونی درست راهنمایی بگیری یه تاپیک جدید باز کن عنوان متناسب با مشکلت واسش انتخاب کن اونوقت دوستان خیلی راحتتر میتونن تجربیاتشونو در اختیارت بذارن.مطالبو پشت هم و بدون فاصله ننویس که ساده تر بشه به مشکلت پی برد."

    من خودم تجربه زیاده ندارم و تازه عقد کردم اما تو رابطه خودم زیاد در قید و بند زنگ زدن نیستم اگرم نامزدم یه روز بهم زنگ نزنه خیلی راحت میگذرم و با یه پیام محبت آمیز مثلا بهش میگم امروز صداتو نشنیدم دلم تنگت شده اینجوری خودش دفعه بعد حواسش هست که تماس بگیره. درمورد زود رنج بودن همسرتم نیاز به صبر و حوصله شما داره که بهتر بشه چون تک پسرم هست شاید بخاطر توجه خونواده حساس تر بار اومده، شما باید خیلی دقت کنی که طوری رفتار کنی ایشون بدونه واست اولویت داره و درعین حال زیاد منفعل نشی.

    واینو یادت باشه تحت هیچ شرایطی اقتدارشو زیر سوال نبر و تحقیرش نکن مخصوصا جلو بقیه هیچوقت نگو تو زودرنجی یاغرورشو بشکنی از حالا هم تمرین کن پیش هیچکس مشکلات زندگیتو نگی و از همسرت گلایه نکنی چون خونوادش ممکنه چند بار طرفتو بگیرن اما در نهایت ورق بر میگرده و همسرتم ناراحت میشه و باعث رنجش بیشترش میشه.

    ایشالا تاپیک جدید که باز کردی دوستایی که تجربشون بیشتره بهتر راهنماییت میکنن موفق و خوشبخت باشی
    ازصاحب این تاپیک معذرت میخوام حتمادراسرع وقت یه تاپیک جداگونه درست میکنم
    ببخشیدخانم آرا شماوقتی میگین که یروزنامزدتون زنگ نمیزنه شمابهش پیام میدین که بعدن حواسش باشه زنگ بزنه ینی شماهیچ تلاشی واسه زنگ زدن به ایشون نمیکنین؟وانتظاردارین که نامزدتون همش بهتون زنگ بزنه.ینی تابحال نشده که شماتماسی باایشون بگیرین؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید نیلوفرآبی* تشکرکرده است .

    arah (یکشنبه 25 مهر 95)

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام نیلوفر جان
    الان تاپیکتو دیدم امیدوارم مشکلت حل شده باشه و با همسرت به نتیجه خوبی رسیده باشی

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    نامزد شما بد ازدواج بهتر نمی شه بدتر هم خواهد شد ، این ها همه علائمی هست برای آینده ، سبک و سنگین بکن ببین می تونی با این اخلاقش کنار بیایی و حساسیت زیادش رو تحمل کنی یا نه .
    خوبی و بدی هاشو بزار کنار هم .
    تک فرزند ها و به خصوص تک پسرها ( معمولا ) اینطور بار می یان به خصوص خانواده های ایرانی که طرف 50 سالشه ولی هنوز بچه ننه مونده

  10. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    danger (یکشنبه 25 مهر 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. هوس بازی های نامزدم و ترس من از تنهایی
    توسط مرضیه-ف در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 خرداد 92, 21:07
  2. با این دل هوس بازی که دارم اجازه بدم بیان خواستگاری ؟
    توسط forever alone در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 آذر 91, 23:13
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. بازی با موس و
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 شهریور 88, 22:49
  5. دوست مجازی ! احساس مجازی !
    توسط lord.hamed در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 87, 16:54

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.