به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آبان 95 [ 08:47]
    تاریخ عضویت
    1395-7-09
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    89
    سطح
    1
    Points: 89, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چطوری بگم به همکارم علاقه دارم وقتی هیچکس موافق نیست

    سلام.
    یه دختر 32 ساله هستم که نزدیک به 2 سال جایی مشغول به کار شدم. کمتر از 1 یا 2 ماه از وارد شدنم نمیگذشت که همکار خانومی من رو به فکر کردن در مورد ازدواج با همکاری تشویق کرد. من گفتم باشه و دیگه هر چی تا الان هست سکوت من بوده و هیچوقت مستقیم صحبتی نشد. من بهش علاقه پیدا کردم و اون اقا هم غیر مستقیم نشون میداد. اون خانوم همکارهم انگار یجورایی حواسش بود.
    اما بعد یه مدت اون خانوم گفت. من اشتباه کردم. تو حیفی. تو باید دکترا بخونی. اون اصلا درک مهربونی های تو رو نمیدونه. من باز ساکت بودم. لجم دراومده بود. بی انصافی بود.
    رییس و همه هم مخالف هستن. فهمیدم این رو. بهش جرات ندادن یبار بیاد و بگه. چند بار هم یه چیزاییرو شروع میکرد اما نمیشد.
    حالا همکار خانوم جدیدی اومده که همه بسیج شدن واسه این آقا . خودش هم با هر بهونه ای میره اتاقش. درست یک هفته قبل از اومدنش هنوز در مورد من صحبت میشد و من امیدوار بودم یبار بیرون از کار با من حرف بزنه تا بگم چه حسی دارم.
    حالا همه چی دیر شده. به خدا سخته هر روز دیدن کسی رو که دوسش داری با یه خانوم دیگه در حال حرف زدن.
    به خدا سخته پچ پچ همکارا تا تو نفهمی.
    به خدا سخته قورت دادن حرفایی که میخواستی بزنی اما دیره.
    نمیدونم چکار کنم؟
    اون آقا کمی قدش از من بلند تره. مرد قد بلندی نیست. تحصیلاتش هم فوق هست. خانوم جدید از همه جهت بهش میخوره. پوشش چادرش. قدش. تحصیلاتش. حتی سنش.
    اما من یه چالش هستم. داخل و خارج ایران تحصیل کردم. باهوشم. پوشش معمولی دارم. بی حجاب نیستم. آدم ساده ای هستم. همه فکر میکنن من ازش سرترم.
    من فقط یه زندگی ساده با یه ادم ساده میخوام. حالم از ادامه تحصیل بهم میخوره. واسم قد مهم نیست.
    هیچوقت به خواسته های سادم نرسیدم.
    ویرایش توسط چتر : سه شنبه 20 مهر 95 در ساعت 14:33

  2. کاربر روبرو از پست مفید چتر تشکرکرده است .

    danger (سه شنبه 20 مهر 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 مهر 98 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    6,968
    سطح
    55
    Points: 6,968, Level: 55
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 182
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 145 در 78 پست

    Rep Power
    27
    Array
    عزیزم اشتباه شماپروبال دادن به احساس نسبت به این آقا بوده ایشون که به شما پیشنهاد ازدواج نداده بوده .
    منتظر بودن برای آدمی که بعددوسال جرات ابراز علاقه نداره کار عاقلانه ای نیست.
    اگه عشق وعلاقه اش به شما واقعی بود احتیاج به هل دادنش نبود رئیس وهمکارا باید موافق ازدواج ایشون باشن تا پا پیش بزاره یعنی چی؟
    در ضمن خیلی راحت شمارو به یه تازه وارد فروخته این دیگه چه علاقه ایه؟
    میفهمم عزیزشما مدتها بااین احساسات وافکار درگیر بودی بنابراین سحته فراموش کردنش تو سنی هم هستی که و.اقعا احتیاج به یه همدم داری اما بهتره این آقارو رها کنی.

  4. 4 کاربر از پست مفید danger تشکرکرده اند .

    نجمه چ (سه شنبه 20 مهر 95), بانوی آفتاب (سه شنبه 20 مهر 95), ستاره زیبا (جمعه 23 مهر 95), شیدا. (پنجشنبه 22 مهر 95)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آبان 95 [ 08:47]
    تاریخ عضویت
    1395-7-09
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    89
    سطح
    1
    Points: 89, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط danger نمایش پست ها
    عزیزم اشتباه شماپروبال دادن به احساس نسبت به این آقا بوده ایشون که به شما پیشنهاد ازدواج نداده بوده .
    منتظر بودن برای آدمی که بعددوسال جرات ابراز علاقه نداره کار عاقلانه ای نیست.
    اگه عشق وعلاقه اش به شما واقعی بود احتیاج به هل دادنش نبود رئیس وهمکارا باید موافق ازدواج ایشون باشن تا پا پیش بزاره یعنی چی؟
    در ضمن خیلی راحت شمارو به یه تازه وارد فروخته این دیگه چه علاقه ایه؟
    میفهمم عزیزشما مدتها بااین احساسات وافکار درگیر بودی بنابراین سحته فراموش کردنش تو سنی هم هستی که و.اقعا احتیاج به یه همدم داری اما بهتره این آقارو رها کنی.
    آخه این همه ی قصه نیست. یه روز کلا ریختم بهم. یه اتفاق بد شخصی افتاده بود . همکارا اصرار کردن چی شده با کسی حرف نزدم. اون اقا اومد و از دری وارد شد که من بهش مشکلم رو گفتم. لا به لای حرفام این بخش علاقه اما خیلی کلی رو هم گفتم. حالا قرار شده یه روز بریم بیرون . اون هم بابت تشکر برای همفکریش. متاسفانه نباید بخش علاقه رو میگفتم. فهمیده اما چیزی نگفت. نمیدونم چی باید بگم. من خودم رو تو این 2 سال مقصر میدونم که هر بار که غیر مستقیم چیزی میگفت من مستقیم نپرسیدم.
    از همکارا لجم درمیومد و شده بودم یه ضد مرد. به گوش اون هم میرسیده و لابد ترسیده. گند زدم به چیزایی که دلم میخواست بهش برسم. حالا هم البته بازم میره تو اتاق اون خانوم و پچ پچ ها هم هست و هنوزم تو اتاق من میاد و مشخص نیست چه خبره.
    من امکان کم کردن ساعت کاری دارم. میگم از محل کار فاصله بگیرم. این دیدار بیرون محل کار رو چه کنم که پیشنهاد خودش بود ومن قبول کردم. چی بگم ؟
    مشکل همکار بودن ماست. فردا روزی نشه که منو مسبب بدبختی هاش بدونه. اگر ازدواج کنه و من هر روز بعنوان همکار جلوی چشماش باشم منو میکشه. آش شله قلمکار شده.

  6. کاربر روبرو از پست مفید چتر تشکرکرده است .

    danger (سه شنبه 20 مهر 95)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 مهر 98 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    6,968
    سطح
    55
    Points: 6,968, Level: 55
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 182
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 145 در 78 پست

    Rep Power
    27
    Array
    چه فکرهایی میکنید شما!!! ازد واج کنه وشما هنوز همکارش باشید وشمارو مسبب بدبختیاش بدونه؟؟؟
    عجب! شما به خودت فکر کن.
    اول میگی که اشتباه کردم علاقمو گفتم بعد دوباره میگی که باید مستقیم میپرسیدم؟
    با توجه به علاقه ای که به ایشون داری برای اینکه بعدها خودت رو سرزنش نکنی اگه ایشون به شما پیشنهاد بیرون رفتن داد ودعوتتون کرد برای نهاری چیزی میتونید قبول کنین ایشون اگه بخوان چیزی به شما بگن از همون فرصت استفاده میکنن ومیگن اگر نگفتن بهتره دیگه به ایشون فکر نکنیدهرچند به نظر من این همه دست دست کردن طبیعی نیست.

  8. 2 کاربر از پست مفید danger تشکرکرده اند .

    ستاره زیبا (جمعه 23 مهر 95), شیدا. (پنجشنبه 22 مهر 95)

  9. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 آبان 95 [ 20:25]
    تاریخ عضویت
    1395-6-03
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    400
    سطح
    7
    Points: 400, Level: 7
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کلا خانم ها با پسر قد کوتاه کنار نمیان اخه قد بلندی افتخاری هست که بعضیا با تلاش شبانه روزی بدست اوردن .شما هم بعید میدونم ایشون دوست داشته باشید به احتمال زیاد همین الان اگر یه پسر قد بلند بیاد خواستگاریتون به راحتی به بهانه به دل نشستن ایشون ترک میکنید .

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آبان 95 [ 08:47]
    تاریخ عضویت
    1395-7-09
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    89
    سطح
    1
    Points: 89, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط danger نمایش پست ها
    چه فکرهایی میکنید شما!!! ازد واج کنه وشما هنوز همکارش باشید وشمارو مسبب بدبختیاش بدونه؟؟؟
    عجب! شما به خودت فکر کن.
    اول میگی که اشتباه کردم علاقمو گفتم بعد دوباره میگی که باید مستقیم میپرسیدم؟
    با توجه به علاقه ای که به ایشون داری برای اینکه بعدها خودت رو سرزنش نکنی اگه ایشون به شما پیشنهاد بیرون رفتن داد ودعوتتون کرد برای نهاری چیزی میتونید قبول کنین ایشون اگه بخوان چیزی به شما بگن از همون فرصت استفاده میکنن ومیگن اگر نگفتن بهتره دیگه به ایشون فکر نکنیدهرچند به نظر من این همه دست دست کردن طبیعی نیست.
    من که میگم همه چی ریخته بهم. جایی که باید مستقیم یه چیزایی رو میگفتم ساکت شدم. جایی که نباید بگم احساس میکنم باید بگم.
    الان که قرار هست یک بار بریم بیرون. ولی نمیدونم چی میشه. شاید محل کارم رو عوض کردم. ساعت کاری رو کم کردم. کمتر ببینم. کمتر دیده بشم. اصرار من بیشتر همه چی رو خراب میکنه. یه چیزایی انصاف نبود و خیلی دلگیرم.
    انصاف نیست که دائم همکارا تو محیط کار من رو اینقدر بالا ببرن که کسی نزدیک من نشه. آقای دکتر میخوام چیکار. تعریف من از زندگی ساده چیزای دیگست که هر وقت میگم همه فقط میگن دیوونه ای.



    فرهاد تنها : کلا خانم ها با پسر قد کوتاه کنار نمیان اخه قد بلندی افتخاری هست که بعضیا با تلاش شبانه روزی بدست اوردن .شما هم بعید میدونم ایشون دوست داشته باشید به احتمال زیاد همین الان اگر یه پسر قد بلند بیاد خواستگاریتون به راحتی به بهانه به دل نشستن ایشون ترک میکنید .




    من با قد چیکار دارم. این چیزیه که تو این مدت بیخودی همکارا کنار چیزای دیگه میگن. من هیچوقت تو ازدواج به این خزعبلات قد و قیافه و مادیات کاری نداشتم. من دلم یه زندگی ساده میخواست. این آقا رو هم دوست دارم که میحوام محل کارم رو هم عوض کنم . دوسش دارم که دارم به یه دری میزنم این گرفتاری رو حل کنم. اگر بهم رک بگه این دو دلی واسه چیه. میرم و کاری باهاش ندارم. من بد زمانی تو این دنیای خراب شده بدنیا اومدم. زندگی ساده ای که من میخوام برای همه شعاره. 32 سالمه و اصلا عذاب وجدان رد کردن خواستگار های قبلی رو نداشتم. چون واسه این چیزای ظاهری جواب رد ندادم. ترسم از آینده و تنهایی و حسرته.
    ویرایش توسط چتر : سه شنبه 20 مهر 95 در ساعت 22:33

  11. کاربر روبرو از پست مفید چتر تشکرکرده است .

    danger (سه شنبه 20 مهر 95)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    2,403
    سطح
    29
    Points: 2,403, Level: 29
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سانسور کردن خودت کاري انسان بالغ و خودکفا نيست.
    شما منتظر شدي ديگران برات تصميم بگيرن.
    پس خودت چي؟
    نميدونم نمي تونم يعني عدم اعتمادبنفس

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آبان 95 [ 08:47]
    تاریخ عضویت
    1395-7-09
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    89
    سطح
    1
    Points: 89, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maziyarhosaini نمایش پست ها
    سانسور کردن خودت کاري انسان بالغ و خودکفا نيست.
    شما منتظر شدي ديگران برات تصميم بگيرن.
    پس خودت چي؟
    نميدونم نمي تونم يعني عدم اعتمادبنفس
    چه سانسوری؟
    مجبورم حضورم تو محیط کار رو کم کنم. به خدا سخته. وقتی یکی دائما جلوی چشماته. بقیه پچ پج میکنن. چکار کنم . هر روز 8 ساعت تو یه محیط کار هستیم. میخوام روز های کاریم رو تو یه شعبه ی دیگه محل کار انتقال بدم. ولی بازم تو هفته چشمم بهش میفته. کار هام هم همش کار فکریه و باید تمرکز داشته باشم. از لحاظ جسمی هم ضعیف شدم و فشارم پایینه.
    برام دعا کنید به جای برچسب زدن.

  14. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    شما از یکی توی محیط کار خوشت می اومده و بهش هم گفتی (پست شماره سه) و ایشون هم توجهی نکرده.
    حالا هم نهار دعوتش کردی و اون اصلا به روی خودش نمی آره و نمی خواد بیاد ... تشکر برای همفکری چیه؟ دست بردار دختر !
    چطوری باید بگه نمی خواد؟


    توصیفی که شما از شرایط کردید به نظر من بسیار دافعه آوره برای اون آقا.
    شاید قبلا هیچ نظری روی شما نداشته، اما با رفتارهای عجیبتون احتمالا الان براش دافعه هم دارید. یه قدم هلش دادید عقب!


    کاملا مشخصه به شما علاقه ای نداره و گزینه مورد بررسی براش نیستید.
    بقیه این وسط چی کاره ان؟


    کاش می تونستی اصولی تر روی خودت کار کنی
    سوای این موضوع و این آقا
    به نظر می آد یه ایرادهای اساسی توی روابطت داری

    از یه خانم 32 ساله انتظار رفتارهایی با پختگی و جذابیت بیشتری می ره.
    همکارها پچ پچ می کنن و یکی منو برای ازدواج باهاش تشویق کرد !! چطوری؟ اینا چیه می گین؟

    اون اصلا به شما فکر نمی کنه ... شما می گی منو مسبب بدبختیاش بدونه؟ واسه چی؟
    چه ربطی داره؟

    اگه می تونی از اون شعبه برو.
    قراری هم که گذاشتی و دعوتش کردی را اصلا به روی خودت دیگه نیار و بذار کنسل بشه.
    نقش عاشقهای بدبخت و مظلوم را هم دیگه بازی نکن و کاری به کارش نداشته باش.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : پنجشنبه 22 مهر 95 در ساعت 20:21

  15. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Mr DaNi (جمعه 23 مهر 95), نیلوفر. (شنبه 24 مهر 95)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 آبان 95 [ 08:47]
    تاریخ عضویت
    1395-7-09
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    89
    سطح
    1
    Points: 89, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    سلام

    شما از یکی توی محیط کار خوشت می اومده و بهش هم گفتی (پست شماره سه) و ایشون هم توجهی نکرده.
    حالا هم نهار دعوتش کردی و اون اصلا به روی خودش نمی آره و نمی خواد بیاد ... تشکر برای همفکری چیه؟ دست بردار دختر !
    چطوری باید بگه نمی خواد؟


    توصیفی که شما از شرایط کردید به نظر من بسیار دافعه آوره برای اون آقا.
    شاید قبلا هیچ نظری روی شما نداشته، اما با رفتارهای عجیبتون احتمالا الان براش دافعه هم دارید. یه قدم هلش دادید عقب!


    کاملا مشخصه به شما علاقه ای نداره و گزینه مورد بررسی براش نیستید.
    بقیه این وسط چی کاره ان؟


    کاش می تونستی اصولی تر روی خودت کار کنی
    سوای این موضوع و این آقا
    به نظر می آد یه ایرادهای اساسی توی روابطت داری

    از یه خانم 32 ساله انتظار رفتارهایی با پختگی و جذابیت بیشتری می ره.
    همکارها پچ پچ می کنن و یکی منو برای ازدواج باهاش تشویق کرد !! چطوری؟ اینا چیه می گین؟

    اون اصلا به شما فکر نمی کنه ... شما می گی منو مسبب بدبختیاش بدونه؟ واسه چی؟
    چه ربطی داره؟

    اگه می تونی از اون شعبه برو.
    قراری هم که گذاشتی و دعوتش کردی را اصلا به روی خودت دیگه نیار و بذار کنسل بشه.
    نقش عاشقهای بدبخت و مظلوم را هم دیگه بازی نکن و کاری به کارش نداشته باش.

    سلام. من فکر کنم کلا چه تو دنیای واقعی یا مجازی کسی حرف منو نمبفهمه. وقتی اولین بار همکار خانوم منو تشویق به شناخت کرد .بخاطر اصرار اون اقا بوده.مگر نه من تو حال و هوای خودم بودم. بعد هم اینقدر من رو تحلیل و بررسی کردن که یک بار نشد مستقیم با من حرف بزنه. اینقدر من رو یه چالش بزرگ نشون دادن که نهایت من وابسته شدم و اون هم ساکت. هنوز هم پرس و جوی منو میکرد و من فکر میکردم هنوز میشه امیدوار بود.
    دیر شده. علاقه و یا هر چی به اون خانوم همکار پیدا کرده اما رفتار هایی از خودش نشون میده که من رو گیج و امیدوار میکنه.
    بچه نیستم که. در ضمن دعوت ناهار قضیش چیز دیگست/ میدونم من دارم بعد مشکلم رو تعریف میکنم.
    شاید باید از دنیای مجازی بیام بیرون و مشکلاتم رو با شیوه ی خودم حل کنم. تنهام که اومدم اینجا. به کسی اعتماد ندارم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حتی اینجا هم هیچکس نیست که به حرفام گوش بده
    توسط yasaman12 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 اردیبهشت 97, 16:43
  2. این دیگه آخرشه و دیگه راه برگشتی برام نیست...
    توسط سیما59 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 05 بهمن 92, 00:45
  3. وقتی شرایط ازدواج مهیا نیست داشتن دوست دختر چه مشکلی داره؟
    توسط drake در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 آذر 91, 03:00
  4. خوشبختی چیست ؟ شما می دانید؟
    توسط پندار در انجمن انجمن افراد خوشبخت
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 دی 88, 09:13
  5. خوشبختی وام بانکی نیست!!
    توسط دلداده در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آذر 88, 06:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.