سلام بچه ها
عزاداری هاتون قبول باشه
امیدوارم که همگی زندگی شاد و خوشی رو داشته باشید در کنار عزیزانتون

بچه ها من دو تا مسئله رو میخوام تو این تاپیک مطرح کنم
1- اینکه با شوهرم در مورد مستقل شدن حرف میزنم خیلی اروم و متین میگم نمیخوام احتراما از بین بره با خانواده ات
ولی میگه ما که اونارو نمی بینیم احتراما هم حفظن
درحالیکه که تو یک خونه ایم و هر روز هم رو می بینیم
نمی دونم چه جوری بهش بگم تا قبول کنه لطفا کمکم کنید تا بتونم حرفم رو ثابت کنم بهش و قبول کنه

2- و دوم اینکه من از وقتی ازدواج کردم از سمت برادرشوهرام و خواهرشوهرم هیچ موقع مخاطب نبودم یعنی بودم اما به اسم نبودم
وقتی میخوان باهام حرف بزنن من خودم باید متوجه شم که با من ان
یه بار برادرشوهرم همون اولا بهم گف این همسرم ناراحت شد گفت زنداداش بگو
که براادر شوهرم هم با ناراحتی گفت خودم میدونم چی صداش بزنم اما تا به امروز نبوده همچین چیزی
مثلا همون دیروز بود که با زندایی اش همش بگو و بخند همش زندایی زندایی میکرد
به ما که میرسه هیچی
منم واقعا ناراحت میشم
در برابر این اداما چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه جوری درست رفتار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟