نوشته اصلی توسط
دیاموند123
سلام منم همین مشکلو داشتم
یکسال اول عروسیمون که شوهرم نذاشت برم خونه مادرم اینا، من صبرکردم، اون موقع عاشق خونواده خودش بود و همیشه دوروبر اونا بود
ولی الان ورق برگشته و شوهرم همیشه خودش واسه مادرو پدرم کادو میخره، یا میاد خونشون و کیک، شیرینی، میوه و ... میخره، مدام برنامه میریزه که باهم بریم بیرون، همیشه میگه بهترین غذارو براشون درست کن وقتی مهمون ما هستن، ولی درعوض رابطش با خونواده خودش کمتر شده
همه اینا هم بخاطر حرفای من و محبت خانوادمه، من سعی کردم کارهایی که خونوادم انجام میدن رو بزرگ کنم و بهش یاداوری کنم که میبینی چطور هستن و با خونواده خودش مقایسه کردم و الان فهمیده که خونوادش اصلا محبتی ندارن و خیلی کم باهاشون رفت و امد میکنه، البته خودشم انصاف داره و میبینه که خونوادش همیشه ازش طلبکارن و میخوان به نحوی ازش پول بگیرن یا ازش استفاده کنن ولی خونواده من همیشه کمکش کردن اونم بی شائبه، باعث شدن خونه بخریم، ماشین بخریم، ضامن شدن، ولی خونواده خودش همیشه طلبکارن و گله و شکایت دارن از ما
حرفهای شما توی تاپیک خودتون برعکس ایناست که !!
مشکلات من با همسرم (لطفا راهنمایی کنید)
یکی از اشتباهات کمک مالی خانواده ی دختر به داماد هست. هر موردی که توی این تالار من دیدم داماد با خوشحالی پذیرفته، بعدها طلبکار هم شده و این لطف تبدیل به وظیفه شده
اثرش هم این بوده که بخاطر حس بی عرضه بودنی که به مرد می ده، باعث می شه از خانواده همسرش بدش هم بیاد و ازشون دوری کنه و فقط برای پول سراغشون بره.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)