سلام، من حدود چند روزه که عقد کردم..
چیزی که همیشه ذهن منو درگیر خودش می کنه، آینده ی شغلیمه. من توی یکی از بهترین دانشگاه های تهران درس خوندم و دفاعم چند روز دیگه ست ولی بعدش باید برگردم توی شهر کوچیکی که نامزدم اینجاست فعلا و کار برام نیست، مجبورم درس بخونم برای دکتری تا توی دانشگاه اینجا مشغول شم ولی واقعا حوصله ندارم. سر این قضیه بهونه گیر شدم و دارم روزای شیرینمون رو خراب می کنم. از طرفی امروز غیر مستقیم احساس کردم نامزدم دوس داره منم خیلی درآمد داشته باشم چون خواهراش هیئت علمی و پزشکن و گفت ماهی بالای 20 درآمد دارن. کلافه ام. چیکار کنم؟ اهل مقایسه نیستم ولی حتی هیئت علمی مهندسی هم بشه آدم، انقد درآمد نداره!
چرا ما آدما نمی تونیم راحت زندگیمونو کنیم و لذت ببریم از داشته هامون؟