اعتیاد پدر و شک کردن همسرم
سلام دوستای عزیزم
من بازم اومدم اما این بار با حال و روزی بهتر از قبل-
زندگیم خداروشکر اونقدررررر روی رواله که باورم نمیشه .... انگار یه طوفانی اومد همه چی رو خراب کرد و دوباره از نو ساختیم...از اول اول... اما بگذریم چون الان برای یه مشکل دیگه اومدم که خیلی نگرانم کرده
من 24 سالمه و امسال در آستانه دومین سالگرد عقدمون هستم - شوهرم از همون ابتدای ازدواج به واسطه شغل پدرم و راهنمایی ها و کمک هایی که پدرم بهش میکرد واقعا ارزش و احترام خاصی براش قایل بود و هست حتی یکی از دلیل هایی که توی دعوای قبلی زندگیمرو نجات داد همین موضوع بود /
اما مشکل اونجاست که پدر من اعتیاد داره و اینو هییییییییییییچ کس به جز من و مامانم نمیدونه و پدرمم نمیدونه که من در جریان اعتیادشم....
البته شاید یه افرادی ازفامیل شک کرده باشن ولی خب با وجهه ی خوبی که پدرم توفامیل داره کسی باورش نمیشه و خانواده شوهرم هم این قضیه رو نمیدونن.
حتی شوهرم رو بابام قسم میخوره که اهل هیچی نیست و حتی بارها و بارها شده که افراد معتادی رو مثال زده و کلی به کارشون اعتراض کرده که کار چیپیه و چرا یه نفر باید این ظلم رو در حق خانواده ش بکنه و فلانی آدم نیست چون معتاده و اینا.... یعنی منظورم اینه که خیلی بد میدونه ....
منم حسابی حواسم رو جمع کرده بودم که اصلا سوتی ندم و نمیخوام که شوهرم متوجه بشه به هیییچ عنوان ... اما خب یک بار رفتیم دفتر بابام که به ما داده تا توش کار کنیم و در دفتر باز بود و قبل از ما پدرم اونجا بود و بوی شدید تریاک می اومد .... شوهرم روی شوخی و خنده گفت یکتا چه بو تریاکی میاد نکنه بابات کشیده ؟! که البته دوست شوهرم هم با ما بود و خدارو شکر بهش گفت که نه پدر من 30 ساله که تریاکیه و این بویی که میاد بوی تریاک نیست....و در واقع از مخمصه نجاتم داد
چند شب پیش بابام اومد خونه و شدیدا بوی تریاک میداد. شوهرم رفت جلو و دست دادن به هم و بعدش بهم گفت یکتا فکر کنم بابات یه جایی بوده و یکی کنارش تریاک کشیده چون خیلی بو تریاک میداد ... من سعی کردم خونسرد باشم و فقط گفتم نه فکر نکنم ...
اما خیلی میترسم از اینکه لو برم و شوهرم بفهمه .... واقعا تنها نقطه ضعفم الان همینه ...
امروزم دوباره حرفش رو تکرار کرد و من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم چون مطمینم یه روزی لو میرم....
مرسی که کمکم میکنید
با هیچکس بر سر باورش نمى جنگم؛
خداى هر کس همان است که؛
درون او با وی سخن مى گوید ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)