به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 95 [ 10:35]
    تاریخ عضویت
    1395-6-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    39
    سطح
    1
    Points: 39, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس میکنم همسرم به زنان دیگر توجه دارد و دیگر مثل قبل مرا دوست ندارد!

    سلام.من هشت ماهه که ازدواج کردم.منو شوهرم چهار سال پیش توی دانشگاه عاشق هم شدیم بعد از سه سال با کلی سختی و عذاب ازدواج کردیم.واسه ی اینکه بهتر بتونید کمکم کنید بیشتر وارد جزئیات میشم.سه سال دوستیمون به من خیلی سخت گذشت هفت هشت ماهه اول خیلی خوب بود باهم بیرون میرفتیم واقعا عاشق هم بودیم بهترین روزای عمرم بود خیلی بهمون خوش میگذشت تا اینکه اومد خاستگاریم و خونوادم مخالفت کردن بخاطر شغل و تحقیقایی که در مورد خونوادش و پدرش کردن جواب رد دادن.و به منم گفتن دورشو خط بکش.ولی واسه من خیلی سخت بود آخه خیلی دوسش داشتم و اونم بینهایت دوسم داشت همش گریه میکردیمو نمیتونستیم از هم جدا شیم و اگرم من میخواستم جدا شم اون نمیذاشت.ارتباط ما ادامه پیدا کرد ولی روز به روز همه چیز بدتر میشد خیلی اذیتم میکرد غیر از کلاسای دانشگام واسه هیچ چیز دیگه اجازه نداشتم تنهایی از خونه برم بیرون،بیرون رفتن با دوست رو که دورشو خط کشیده بودم در مورد همه چیز باید ازش اجازه میگرفتم روانیم کرده بود از بس تعقیبم میکرد از بس یکسره با ماشین تو کوچمون بود و بهم شک داشت.بلاخره بعد سه سال مامانم فهمید و گوشیمو گرفت.بخاطر همین دوباره اومد خواستگاری و با اصرار زیاد خونوادم راضی شدن و قرار شد تو یه تاریخ معین عقد کنیم.(اینو بگم که شوهرم به قدری اون زمان وابسته ی من شده بود که دیگه مثه دیوانه ها شده بود چون خونوادم سخت راضی شدن.و اصلا رفتارش با من خوب نبود و سر هرچیزی سرم داد میزد و در شانم باهام رفتار نمیکرد ولی مجبور بودم تحمل کنم)روزای قبل عقد بود.که واسه اینکه اونو امتحان کنم بعد از سه سال واسه اولین بار گوشیشو ازش گرفتم که ببینم توش چه خبره.دنیا رو سرم خراب شد.گوشیش پر بود از عکسای سکسی..حالم خیلی خراب شد باورم نمیشد کسی که ادعای دوس داشتنمو داشت تو مدتی که به من تهمت میزد خودش همچین چیزایی تو گوشیش باشه.باهاش دعوا کردم مثه عوضیا انکار میکرد میگفت من نریختم.بعد از کلی دعوا و زمانی که یه زخم بزرگ روی قلبم بود و کاملا تو شوک بودم و با یه دل شکسته سر سفره عقد نشستم.همه خاطرات خوب از اول ازدواجشون دارن ولی من حالم بهم میخوره از اون روزا.با ازدواجمون خیلی از دروغاش رو شد.اینکه زمانیکه نمیذاشت من با دوستام تا سر کوچه برم خودش با دوستاش خوش میگذروند و با یه خط مخفی تلگرام میرفت زمانیکه به من میگفت حق نداری تو شبکه های اجتماعی باشی.از وقتی ازدواج کردیم خیلی وقتا اشکمو واسه مسائل مالی درآورده.ولی هرچی بیشتر میگذره یک کمی داره بهتر میشه.من همه ی این سختی هارو تحمل کردمو حالا هنوز کمی داره بهتر میشه با گذر زمان.و درحال حاضر مشکلی که من باهاش دارم اینه که احساس میکنم به زنای دیگه توجه داره مثلا یکیش دختر عمومه و من شدیدا حساس شدم.اینم بگم که من قیافه ی خوبی دارم و هیکلم معمولیه.شوهرم قیافش معمولیه و هیکلش خوبه.احساس میکنم دیگع مثه زمان دوستی براش جذاب نیستم و حالا بقیه براش جذابن

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 95 [ 10:35]
    تاریخ عضویت
    1395-6-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    39
    سطح
    1
    Points: 39, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دلم گرفته.الانم باهم قهریم.از دیشب قهر کردیم.برعکس زمان دوستیمون که اگه قهر میکردم نازمو میکشید الان بی محلی میکنه.دیشب خونمون خوابید صبح رفت خونشون.احساس میکنم خ بهش وابستم احساس خفگی میکنم میدونه الان تنهام چون خونوادم نیستن اگه تا شب نیاد پیشم واقعا عوضیه.من خ تنهام

    - - - Updated - - -

    دوس دارم ازش جدا شدم ولش کنم دیگه از این حسای بد راحت شم.لطفا یکی کمکم کنه

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 95 [ 10:35]
    تاریخ عضویت
    1395-6-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    39
    سطح
    1
    Points: 39, Level: 1
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هیشکی نیس باهاش درد ودل کنم کمکم کنه؟؟؟

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1394-12-14
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    2,463
    سطح
    30
    Points: 2,463, Level: 30
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.
    میشه بگی اولش خانوادت واسه چی مخالفت کردن؟یعنی ایرادی تو همسرتون بود یا فقط خانوادش؟؟
    شایدمخالفت های خانوادت باعث عصبی شدن اون تواون دوره بوده.وحساسیت زیادشم واسه ترس از دست دادنت باوجود اینکه خاموادتم بااون مخالف بودن،یاتودانشگاهو دوران دوستیت چیزی ازت ندیده که اشتباها نسبت بهت بی اعتماد شه و سوتفاهم پیش بیاد؟؟امادرمورد عکس ها و فیلم های گوشیش؛فک نکن فقط اون اینجوریه.خیلی پسرهاو مردها و حتی مردای بچه دار و سن بالا حتی واسه یک بار محاله نگاه نکرده باشن.حالایکی بیشتر یکی کمتر.دربارش مطالعه کن.این یه بیماری رفتاری تو مردا س.اگر حساسیت نشون بدی و علنا و مستقیم بهش انتقاد کنی بدتر میشه و شاید حرمت توروهم نگه نداره و جلوت تماشاکنه.پس اون احترامو ازبین نبر.عیرمستقیم از این کارا دورش کن.مثلا سرشو گرم. کن.نیازهایی که به خاطرش سمت اون عکس هامیررو خودت براورده کن.و یه پیشنهاد که واقعا توصیه میکنم::از تجسس تو گوشیش دوری کن.قران این جملرو میگه که:لاتجسسوا
    .حساسیت خودتو رواین مورد کم کن.فک نکن فقط اون اینطوره یابااین کار بهت خیانت میکنه.این فقط یه عادته رفتاریه که بامرور زمان باید دمان شه.دموردش سرچ کن.
    امااینکه فک میکنی به زنای دیگه توجه میکنه،شاید به خاطر مشکلات رابطتون اینطور فک میکنی و حساس شدی.میشه بگی مثلا چی ازش دیدی که اینطور فک میکنی؟؟

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام دوست عزیز

    اگر می تونید یه مقدار بیشتر در مورد وضعیت خودتون و همسرتون توضیح بدهید. چند سالتونه؟ عروسی کردین یا نه؟ شاغلید یا نه؟ وضعیت خانوادگیتون چطوره؟ از نظر مذهبی شما و همسرتون و خانواده ها تون چطورید؟

    این آقا چه ویژگی هایی داشت که به نظر شما همسر مناسبی براتون بود؟ چی شد که با وجود رفتارهایی که نزدیکی عقد ازش دیدید باهاش ازدواج کردید؟

    برای این احساسی که نوشتید چه دلایلی دارید؟ چه چیزی دیدید که این احساستون رو تایید می کنه؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید Amina تشکرکرده است .

    باغبان (جمعه 26 شهریور 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم را دوست دارم، اما به من خیلی بی توجه شده!
    توسط maryam_sh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 آبان 93, 19:32
  2. شوهری که منو دوست داشت حالا به من بی توجه شده!!
    توسط مژگان 2 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 31 شهریور 91, 08:33
  3. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  4. ناتواني در بيان دوست داشتن
    توسط ايدا هاشمي در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 07 دی 86, 01:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.