به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 95 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1395-6-25
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    52
    سطح
    1
    Points: 52, Level: 1
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تاثیر بیش از حد این دروغ بر زندگیم

    سلام و عرض احترام خدمت تمام دوستان عزیز
    بی مقدمه برم سر اصل مطلب
    من الان 24 سالمه و از مهر 94 دانشجوی رشته پزشکی یکی از دانشگاه های خوب کشور هستم
    مشکل از اونجایی شروع شد که وقتی اولین کنکورم رو دادم رتبم به پزشکی نمیخورد درصورتی که من از بچگی واقعا عاشق این رشته بودم
    با اصرار زیاد خانواده رفتم دانشگاه اما هیچوقت به رشتم علاقه نداشتم و درنهایت انصراف دادم از رشتم و مجددا کنکور دادم که خداروشکر بالاخره به هدفم که رشته پزشکی بود تو یکی از بهترین دانشگاه های کشور رسیدم
    سال اولی که کنکور دادم من به همه دوستام دروغ گفتم پزشکی یه شهر دیگه قبول شدم (چون اکثر دوستام پزشکی و دندونپزشکی قبول شده بودن) این دروغ ساده کم کم کل زندگی منو تحت الشعاع قرار داد
    به حدی که دیگه جرئت نمیکردم دوستان دوران دبیرستانم رو تو خیابون ببینم و اگرم میدیدم واقعا بهم میریختم
    دوستان من الان یکساله که دانشجوی پزشکی هستم ولی همیشه یه سری افکار به حد ویران کننده ای آزارم دادن :(
    همیشه خودم رو سرزنش میکنم میگم چرا سال اول درست درس نخوندی که تو هم مثه بقیه دوستات تو سن 25-6 سالگی پزشکی عمومیت رو تموم کنی نه اینکه بره واسه 30 سالگی
    هنوز بعد از گذشت این همه زمان وقتی دوستای دبیرستانم رو میبینم تا چندین روز ناامیدی و بی انگیزگی میاد سراغم
    چون با دیدنشون سریعا حالت مقایسه ای بین خودم و اونا ایجاد میشه
    آخه من دقیقا 5 سال از بقیه دوستاییم که پزشکی خوندن عقبم

    نمیدونم چیکار کنم ، تو این زمینه ذهنم بسیار حساس و تاثیرپذیر شده
    همش خوشی های فعلی زندگیم بابت فکر کردن به این چیزا نابود میشه

    از دوستان بزرگوار خواهش میکنم من رو تو این زمینه راهنمایی کنن که چیکار کنم؟

    - - - Updated - - -

    پستم رو نمیتونم ویرایش کنم ، "5 سال از بقیه دوستام که پزشکی میخونن عقبم"

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    ایا حسرت خوردن و غبطه خوردن و خودتو سرزنش کردن شما رو به 5 سال جلو افتادن کمک میکنه؟؟

    ناخوداگاه ادم دچار این ناامیدی میشه و من بهتون حق میدم ولی جای خوب قضیه اونجاست که شما از علاقتون دست نکشید و دوباره برگشتید .. با این افکار منفی نیش ترمز نزنین به پیشرفتتون..

  3. 3 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    Reza.M (پنجشنبه 25 شهریور 95), میشل (پنجشنبه 25 شهریور 95), بانوی آفتاب (شنبه 27 شهریور 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 95 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1395-6-25
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    52
    سطح
    1
    Points: 52, Level: 1
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط جوادیان نمایش پست ها
    سلام

    ایا حسرت خوردن و غبطه خوردن و خودتو سرزنش کردن شما رو به 5 سال جلو افتادن کمک میکنه؟؟

    ناخوداگاه ادم دچار این ناامیدی میشه و من بهتون حق میدم ولی جای خوب قضیه اونجاست که شما از علاقتون دست نکشید و دوباره برگشتید .. با این افکار منفی نیش ترمز نزنین به پیشرفتتون..
    فرمایش شما کاملا متین
    اما درواقع سوال من اینجاست چطوری از این افکاری که خودمم میدونم صرفا نقش بازدارندگی دارن جلوگیری کنم ؟

    همین افکار به ظاهر ساده زندگی رو برای من زهرمار کردن

    ناخوداگاه همه چیز زندگیم رو به این مسئله ربط میدم حتی قضیه ازدواجم در آینده رو

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 95 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1395-6-25
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    52
    سطح
    1
    Points: 52, Level: 1
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان کسی نظری نداری ؟
    در مورد این مساله کاملا درمانده شدم

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام..

    درسته شما 5 سال عقب افتادین ولی در واقع در مسیر درستی دارین حرکت میکنین.. و افکار منفی به ظاهر ساده تونو اگه زیادی بهش انرژی بدین در قالب وسواس در خواهد اومد و خلاصی ازش بعدا خیلی سخت خواهد شد..

    این مسئله نسبت به ازدواج شما ربطی نداره مگر اینکه خودتون ربطش بدید.. چون دو تا مورد مجزاس.. هر کدوم فضای مخصوص به خودشونو دارن..

    ذهنتونو درگیر چیزهای دیگه بکنید تا حساسیتش از این موضوع کم بشه..

  7. 4 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    Reza.M (یکشنبه 28 شهریور 95), نیکیا (شنبه 27 شهریور 95), بانوی آفتاب (شنبه 27 شهریور 95), شیدا. (شنبه 27 شهریور 95)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    من کاملا شما رو درک میکنم، اما به عنوان کسی که تجربه ی مشابه شما رو تقریبا دارم عرض میکنم که این افکار واقعا دردی از شما رو درمان نمیکنن، با افتخار زندگی کنین و اصلا افسوس اون موارد رو نخورین، مهم اینه که شما الان موفقید، رشته ی تحصیلی و مقطع و ... درسته برای ماهایی که تو جو علمی کشور هستیم مهمیم اما هر رشته و هر مقطعی اگر یاد بگیرین که به خودتون احترام بزارین و برای خودتون ارزش قایل بشین اونموقع هویت پیدا میکنه، من الان میبینم کسایی که مثلا کارشناسی علوم ازمایشگاه یا دبیری ریاضی میخونن بیشتر از زمانی که من دانشجوی کارشناسی و بعدش ارشد و الان دکتری رشته ی خودم هستم برا خودشون نوشابه باز میکنن،شما الان تجربیات گرانبهاتری از دوستان خودتون دارید، باور کنین زندگی اون قدر پیچ و خم داره که الان میبینم عجله ی زیاد برا تحصیل و ازدواج و ... بیمورده و تو هر برحه ای باید صرفا نهایت لذت رو از زندگی برد و شاد زیست، 5 سال خیلی زمان جبران ناپذیری نیست اگر حواستونو جمع کنین و من بعد مسیر صحیح رو برید.

  9. 2 کاربر از پست مفید nardil تشکرکرده اند .

    Reza.M (یکشنبه 28 شهریور 95), نیکیا (شنبه 27 شهریور 95)

  10. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,042 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    مشکل اصلی اینه که یا در زمان کودکی برای ما قصه های قشنگ قشنگ را نمی گویند که جزء باورهایمان بشود. یا اینکه می گویند و ما دقت نمی کنیم.
    داستان بز بز قندی به ما یاد می داد که حواسمان جمع باشد چون دشمن خودش را شبیه دوست می کنه و بعد نفوذ می کنه. پس ظاهر بین نباشیم.
    داستان مسابقه خرگوش و لاک پشت هم به ما یاد می داد که زندگی مسابقه دو استقامت هست نه دو سرعت.
    یعنی اینکه شما وقتی 40 یا 50 سالت باشد و در مطب خود نشسته باشید. یا با همسرت مسافرت و مهمانی رفتی و او شما را به عنوان پزشک معرفی می کند نه برای همسرت نه برای مخاطبین و نه برای حتی خودت سال اخذ مدرک مهم نیست.

    زندگی چند عکس نیست. زندگی یک فیلم مستمر هست.
    لذا مهم برایند و معدل کل زندگی هست. نه یک مقطع آن.

    شما متاسفانه دچار یک خطای شناختی هستید یک مقطع از زندگی را برش داده اید و روز و شب را به آن مشغول هستید.
    در حالیکه شما باید همه مسیر زندگی را با هم ببینید.
    به نظرم شما فردی قویتر از سایر دوستان خود هستید.
    کسی در میان مسابقه زمین می خورد ، اما بر می خیزد و مسابقه را ادامه می دهد فردی مصمیم تر و قویتری هست.
    شاید هر کدام از دوستان شما سال اول رتبه نمی آوردند. الان یا ترک تحصیل کرده بودند یا به رشته پایین تری رضایت می دادند.

    نگاهت را باید عوض کنی، چون آنچه از زندگیت گفتی به غایت زیبا و مثال زدنی و مایه افتخار هست نه احساس بد.

    احساس بد را با فکر مکرر و وسواسی و خیالبافی ذهنی به طور مصنوعی و توهم گونه برای خود ایجاد کرده اید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  11. 6 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (پنجشنبه 08 مهر 95), danger (شنبه 27 شهریور 95), fateme_am (دوشنبه 26 مهر 95), Reza.M (یکشنبه 28 شهریور 95), شیدا. (یکشنبه 28 شهریور 95), عشق آفرین (پنجشنبه 26 مرداد 96)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 03 [ 16:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,733
    سطح
    71
    Points: 11,733, Level: 71
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 317
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    می تونی تو این چند سال پیشرو خیلی خوب درس بخونی تا تخصصت رو زودتر شروع کنی و یا چیزهای خوبی یادبگیری که به کارت بیاد این طوری عقب موندگیت هم جبران میشه.

  13. کاربر روبرو از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده است .

    Reza.M (یکشنبه 28 شهریور 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 دی 93, 23:38
  2. دروغ گفتن شوهرم
    توسط شوكا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 20:37
  3. فریب یا دروغ زنم2
    توسط ramin_zamani در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 110
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 تیر 90, 07:22
  4. بلوغ برادر کوچیکم و مشکلی که برام ایجاد کرده
    توسط sara.teh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 فروردین 90, 10:05
  5. فریب یا دروغ زنم
    توسط ramin_zamani در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 فروردین 90, 01:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.