سلام به دوستان عزیزم .
من 25 سالمه و حدود 2.5 ساله عقد کردم. همسرم به دلایلی مجبور شد از دانشگاهش انصراف بده و رفت سربازی و به خاطر همین عقدمون طولانی شده.الان مدت کمیه سربازیش تموم شده و منتظریم شغلشو پیدا کنه تا بتونیم به فکر رفتن به خونه خودمون باشیم. اما مساله ای که من با همسرم از حدود 6 ماه بعد عقد دارم ارتباط زیادش با دوستان مجردش هست. بیشتر از من با اوناس. غلاقه زیادی به قلیون داره و گاهی فکر میکنم یک دلیلی که به سمت اونا کشش داره قلیونه. با اصرارهای من با هم قرار میگذاریم تا بجز اخر هفته هت با هم باشیم با اینکه از لحاظ خانواده ها و رفت و امد کاملا راحتیم. گاهی کلی با خودم مبارزه میکنم تا بهش زنگ نزنم یا پیام ندم تا اون به سمتم بیاد ولی ولی تا شب منتظر میشم و خبری نمیشه. کم حرفه و جوابهای کوتاه بهم میده و خیلی کم توضیح میده کجا میره و چکار میکنه. وقتی اعتراض میکنم میگه تو حساسی. الانم بر خلاف رضایت من با دوستش مسافرت رفته و بهم میگه با تو هم میرم بعدا... اینم بگم ما الان اختلاف تحصیلات و مذهبی داریم که قبل ازدواج اینطور نبود و به علاوه من با قلیون مخالفم اما من خیلی سازگارم و هیچ وقت ابراز برتزی نکردم.
خیلی حالم از کم توجهیاش خراب میشه و دایم در حال خوذازاری هستم و اونم خودشو تغییر نمیده.مشاور هم نمیاد. با پدرش که روش نفوذ ذاره صحبت کردم تا مقدمات کارشو زودتر درست کنن شاید دست برداره و مرد زندگی بشه... گاهی راهی جز جدایی نمیبینم. لطفا کمکم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)