به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 آبان 95 [ 03:49]
    تاریخ عضویت
    1395-6-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات من و راه حل هایی شما

    سلام دوستان خیلی خوشحالم که همچین انجمنی رو با سرچ تو‌گوگل (آدم بدبخت) پیدا کردم.
    اول خودمو معرفی میکنم.
    سن : ۲۰
    قد : ۱۷۵
    وزن : ۶۰
    خجالتی : وحشتناک
    اعتماد به نفس : صفر
    درجه چشم : دو یا سه
    فرم عینک : معمولی قدیمی
    وضعیت مالی : صفر
    احساسات : خیلی زیاد

    نمیدونم از کجا شروع کنم
    خیلی آدم خشک و ساکتی هستم و با کسی به راحتی ارتباط بر قرار نمیکنم
    اصلا شوخ نیستم و خیلی گوشه گیر
    واقعیت از روشنایی متنفرم علاقه زیادی به تاریکی دارم اتاق تاریکمو خیلی دوست دارم مثلا شاید مسخره به نظر برسه ولی وقتی یکی میاد تو اتاقم لامپ روشن میکنه اعصبانی میشم و از نو مهتابی اذیت میشم
    تو زندگیم تو این ۲۰ سال یه کامپیوتر مال ۱۰ سال پیش برادرم رو دارم
    گوشی و خیلی از چیزایی که میخوام ندارم.

    تویی خلوت خودم همش فکر میکنم حتی شب تو رختخواب که فکر میکنم علت بی خوابی هام هست ، مثلا نصف شب بلند میشم و ترس برم میدار ترس از جن روح و...

    همیشه درباره یه دختر که دوستش دارم و زندگی دو نفر با اون فکر میکنم
    درباره آینده فکر میکنم که خودمو تو اینده خیلی موفق میبینم ولی هر سالی که میگذره نگران تر میشم برای اینده و نرسیدن به طرف مقابل

    بابام به علت مریضی قلبی زیاد نمیتونه کار کنه در حدی که خرج خودشو در بیاره مادرم میره سر کار و هر سال بیشتر از بیش داره از بین میره و این مسئله هم خیلی ناراحتم
    و خودمم از ۱۵ سالگی کمک خرج بودم تابستونا وضعیت مالیم جوری هست که مثلا بعضی اوقات خرج رفتن به دانشگاه مو ندارم و مثلا بیشتر وقتا پیاده روی میکنم

    یا مثلا با دوستام که میرم بیرون همیشه جیبم خالی و بر عکس رفقام همشون کیف پولشپن پر هست با اینکه سر کار نمیرن و این مسئله ناراحتم میکنه که رفقام وقتی میریم ساندویچی حسابم کنن

    از بس کم حرف هستم وقتی مثلا دو دقیقه حرف میزنم یا از رو کتاب میخونم صدام حالت گرفتگی پیدا میکنه و حس میکنم که حنجرم خسته شدن

    وخیلی از مشکلات دیگه که بهتر گفته نشه در واقع نمیخوام مورد تمسخر قرار بگیرم

    امید وارم مشکلاتم و مشکلات دوستان رفع بشه

    ممنون میشم راهنمایی کنید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 تیر 96 [ 00:25]
    تاریخ عضویت
    1395-4-28
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    برادر خوبم اگه میتونی کتاب نیمه ی تاریک وجود از دبی فورد رو مطالعه کن.
    اگرم امکان خریدش نیست این لینک شاید مفید باشه

    http://bayanbox.ir/info/887530878560...یک-وجود

    من چون از این سن گذر کردم میدونم که اینا گذراست. به خودت زمان بده و برنامه ریزی کن.
    فعلا دانشجویی و دانشگاه فرصت خوبی برای گسترده کردن روابط اجتماعیه.
    بهش فکر کن. انجمن ها. مسابقات اردوها... کلاس ها...شرکت کن حتی اگر برات سخته.
    من که دیگه دانشجو نیستم حسرت میخورم چرا بیشتر فعال نبودم.
    در کنارش یه کار دانشجویی یا بهتر از اون کسب یه مهارت جدید برای آیندت خیلی میتونه مفید باشه.
    چون کار کردن و پول در آوردن که خصوصا برای مرد ها اهمیت داره تنها با مدرک بدست نمیاد. مهارت میخواد.
    مطالعه کن. هزینه ای هم نداره. کتابخونه عضو شو یا کتابخونه دانشگاه. دید آدم رو به مسائل خیلی خیلی تغییر میده و آدمی میشی که همه از مصاحبتت لذت میبرن.
    من خودم مطالعم تو سن شما صفر بود. و کم حرف و کم رو هم بودم.
    اما الان انقدر خوندم که دیگران میان بم میگن این کتاب خونه. چی بخونم؟ کدوم کتاب بهتره؟ یا طرز صحبتم بهتر شده.
    اینا فقط گوشه ای از کارهاییه که میتونی انجام بدی. لیستش خیلی بزرگتر از این حرفاست...

  3. 3 کاربر از پست مفید تولددوباره تشکرکرده اند .

    Mohammad75s (پنجشنبه 25 شهریور 95), Wishbone (چهارشنبه 24 شهریور 95), زندگی خوب (پنجشنبه 25 شهریور 95)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 آبان 95 [ 03:49]
    تاریخ عضویت
    1395-6-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نظر دیگه ای نداره ؟ برای راه برد زندگی بهتر من ؟
    تازیگا‌ از اعصاب خوردی سیگار هم میکشم که اصلا حال نمیکنم باهاش

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 آذر 97 [ 02:41]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    2,487
    سطح
    30
    Points: 2,487, Level: 30
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 43 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اول باید نگرش خودتونو نسبت به خودتون تغییر بدید.افکار منفی تو بدن آدم سم تولید میکنه وشماهم معلومه که یکسره فکروذکرتون غم وغصه ومنفی بافیه.
    هرچقدر شما تاکید کنید رواینکه من بدبختم من هیچی ندارم من ترسوام من خجالتی ام و...مطمئن باشید این تلقین هاکه باتاکید همراهه این صفات رودرشما تقویت میکنه وبه این باور میرسونتتون که شما به هیچ دردی نمیخوریدوگوشه گیر منزوی وافسرده میشین.
    اینکه دانشجواید وکمک خرج خونه هم هستید خیلی خوبه.معلومه که نسبت به خیلی چیزها بی تفاوت نیستید.امااینکه رو آوردید به سیگار رو درک نمیکنم!!اینطوری باکوچکترین مشکلی همه باید سیگاری بشن چون هیچکس تو این دنیا نیست که غم وغصه وناراحتی نداشته باشه.
    یکی از آشناهای ما تقریبا میشه گفت مثل شما بود،کمک خرج خانواده بود وروابط اجتماعی ومعاشرت خوبی هم نداشت.ایشون کامپیوتر داشتن گوشی هم داشتن اما همه رو گذاشتن کنارو درسشونو خوندن وبهترین دانشگاه روزانه قبول شدن تورشته مهندسی مکانیک.بدون هیچ کلاس رفتن وآزمون دادنی.فقط تواتاقشون درس میخوندن.
    حتی برای کارشناسی ارشد هم یه دانشگاه روزانه خوب قبول شدن والان وارد یه شغل بادرآمدعالی وشان اجتماعی خوب شدن وپدرومادرشون بهشون افتخارمیکنن.حتی اعتماد به نفسشون خیلی تقویت شده وآدم از معاشرت باهاشون لذت میبره.
    چرا؟؟چون ایشون خودشونو دست کم نگرفتن وبایه اراده ی قوی سعی کردن آیندشونو خوب بسازن.پدرومادرشون هم الان خیلی به فکر ازدواج پسرشون هستن.
    مطمئن باشید اگه شما بااین روحیه واعتماد به نفس به قول خودتون صفر به زندگیتون ادامه بدید بعدها شاید برای ازدواج هم خدایی نکرده به مشکل بربخورید.چون صدرصد خانوم ها از آقایونی ضعیف النفس وکم اراده که تاچیزی میشه سریع میره سراغ سیگار به شدت فراری ان.
    اولین قدم خودتون باید به خودتون کمک کنید ،خودتونو باورکنید وبه خودتون بگید من ترسو نیستم من بدبخت نیستم من خجالتی ومنزوی نیستم وبااعتماد به نفس درستونو بخونیدوامیدداشته باشید که درآینده میتونید به وجه اجتماعی خوبی برسید.همیشه به پدرومادرتون احترام بذارید وبه خدا توکل کنید وبعد از تلاشتون همه چی رو بسپارید دست خداتا به بهترین صورت جوابتونوبده.مطالعه فراموش نشه.
    امیدوارم بقیه دوستان بهتر راهنماییتون کنن .

  6. کاربر روبرو از پست مفید yalda.n تشکرکرده است .

    Mohammad75s (جمعه 26 شهریور 95)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 آبان 95 [ 03:49]
    تاریخ عضویت
    1395-6-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    134
    سطح
    2
    Points: 134, Level: 2
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون که وقت میزارین و لطف میکنید جواب میدیند .

    واقعیت امروز اولین روزیه که پاکت سیگار مو یواشکی اوردم خونه
    به قول یکی از رفقای ناباب قدیم (وقتی هیشکی درکم نکرد سیگار درکم کرد)
    مشکل من اینه که همه نیاز هام با پول بر طرف میشه و یکی از ارث هایی که بهم رسیده بی پولیه در واقع نسل ان در نسل فامیلی بی پول و تنگدست هستیم
    در واقع جایگاه یه ادم که با پول باباش بزرگ شده (مرفح) با یه ادمی که بی پولی کشیده و...‌ رو تو جامعه نمیشه یکی دونست و همیشه اونی که مرفح بوده موفق تر بوده به غیر از خیلی موارد نایاب که نخبه بودن و معروف شدن
    مشکلات زیاده و تویی یه تاپیک حل نمیشه
    ممنونم ازتون


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.