به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 35
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array

    آیا فقط شوهر من تو خودشه؟

    همسرم دایم یک دفتر دستشه و اهداف و برنامه هاشو توش مینویسه... از هر فرصتی استفاده میکنه تا بره توی اتاق و تنها باشه... اصلا حرف نمیزنه هیچ چیزی تعریف نمیکنه همه چیزو من باید از زبون بقیه بشنوم
    با هیچکس ارتباط نداریم چون به هیچ وجه اهل ارتباط نیست... منو پسر یک سالم همش تو خونه تنهاییم و اون همش تو اتاقشه...
    خیلی زجر آوره...
    برنامه هاشم خیلی مزخرفه مثلا از 4_6باشگاه از 6تا:30بازی با بچه!!! از 6:30تا هشت فکر کردن از هشت تا 10 درس خوندن (بی هدف درس میخونه بدون اینکه دانشجو باشه یا آزمونی در کار باشه،تست میزنه!!)) 10تا11 آماده شدن برای خواب
    منم هیچ جایی ندارم تو برنامش.... کسیو ندارم باهاش حرف بزنم
    باهام مهربونه احساس میکنم برای اینکه در آرامش تو تنهایی خودش باشه اینجوریه که صدای من درنیاد....
    واقعاً خسته شدم
    چند روزیه همکلاسی پسر دوره دانشگاهم از طریق تلگرام در ارتباطم... احساس بدی دارم ولی بهم آرامش میده... باعث میشه حرص نخورم و بهش گیر ندم چون با حرف زدن و جارو جنجال این مساله حل نشد و منم از تلاش خسته شدم
    فقط لطفاً بگین برای آرامش خودم و اینکه زندگیم سخت نشه و بتونم حس خوشبختی داشته باشم چیکار کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 فروردین 97 [ 01:24]
    تاریخ عضویت
    1394-6-01
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    2,127
    سطح
    27
    Points: 2,127, Level: 27
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما کار خودتون هم مشکل داره و یکی باید به خودتون در مورد کارتون مشاوره بده...شما مشکل رو با مشکل دارین حل میکنین....بجای حل مشکل دارین بهش خیانت میکنین...هم کلاسی دوران دانشگاهتون از کجا پیداش شد...تحت هر شرایطی و در بدترین حالت هم نباید خیانت کرد....متاسفانه خیانت راهیه پر طرفدار مخصوصا بین خانم ها برای رهایی ار مشکلات زندگیشون.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    جالبه وقتی داشتم درباره مشکلم مینوشتم یک لحظه خواستم قضیه هم کلاسیمو ننویسم چون میدونستم همه از موضوع اصلی منحرف میشن ولی باز گفتم باید صادقانه همه چیزو بنویسم
    ببینید من با همکلاسیم حرف عاشقانه که نمیزنم فقط حرف میزنم درد دل میکنم کاری که توی خونه نمیتونم بکنم و شدیدا بهش احتیاج دارم
    فکر میکنید تا حالا به همسرم نگفتم به حرف زدن و درد دل کردن احتیاج دارم؟ فکر میکنید نگفتم چقدر ناراحتم؟ فکر میکنید تلاش نکردم؟
    متأسفانه شما بعضی از شما هیچ‌وقت دنبال ریشه مشکل نیستید و اینکه چی شد که طرف خیانت کرد چی شد که طلاق گرفت و یا هر چیز،، فقط به ظاهر ماجرا توجه میکنید
    من 27سالمه سه سال پیش دختری بودم که به روحیه خوب و شاد بودن معروف بود در فامیل ولی الان به خاطر شوهرم دو ساله مادر بزرگمو ندیدم خاله ها و دایی ها و عمو و عمه هامو ندیدم هیچ عروسی یا جشنی نمیرم... حبس شدم گیر کردم
    اینا فهمیدنش اینقدر سخته!؟؟

  4. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,820 در 2,405 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام


    چند وقته همسرتون این عادت را داره ؟ ( تو خودشه )

    از شما ناراحته ؟

    بین شما و یا خانواده هایتان کدورتی هست ؟

    از نظر کاری مشکلی داره ؟

    از نظر کاری دنبال ایده ای هست ؟

    دنبال یه ایده بزرگه ؟

    چه کتاب هایی را مطالعه میکنه ؟


    تا حالا باهاش درد و دل کردید و نیازتون را بهش گفتید؟


    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 24 شهریور 95 در ساعت 00:18

  5. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    paiize (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام و ممنون که وقت گذاشتید
    1_از روز اول ازدواجمون هر چند وقت یک بار میره تو خودش ولی اینکه همه چیزو تو یک دفتر بنویسه از اول بوده
    2_نه به هیچ وجه... ما طبقه بالای مادرم اینا زندگی میکنیم و با هم هیچ مشکلی نداریم و با پدرو مادر همسرم هم در رفت و آمد و خوب هستیم. (این ویژگی شوهرم رو مادرشم داره و من دیدم که قرص های اعصاب زیادی میخوره و خیلی کم حرف و غیر احتماعیه به طوری که هیچ دوستی نداره، با پدر شوهرم خیلی رابطه خوبی دارم گاهی وقتها میاد درد دل میکنه میگه زنم اصلا شوهر داری بلد نیست، البته غیر مستقیم میگه)
    3-با کارش مشکل داره با اینکه کار خوبی داره اما اصلا خوب انجامش نمیده همش مرخصی میگیره و یا یکی دو ساعت از روزو پاس میگیره میاد خونه اغلب...دو بارم اخراج شده و باز رفته سر کار
    4_آره ایده میده همیشه اما ته همه ایده هاش اینه که پول از پدرامون بگیره تا کاری کنه و هیچ‌وقت هم دست به کاری نزده فقط حرف میزنه..... مثلا یک روز میاد با شوق درباره ایدش حرف میزنه روز بعد انگار نه انگار...!!
    5_تا حالا هزار بار درباره نیازهام صحبت کردم، در کمال آرامش و با محبت بهش گفتم اما انگار هر چی بیشتر میگم کمتر نتیجه میگیرم
    تجربه ای که دارم اینه که به هیچ وجه نگم فلان کارو نکن یا یک همچنین چیزی چون دقیقا میره و اون کاری که گفتم نکن رو انجام میده... رو هر چیزی زوم کنم بدتر انجامش میده
    یک دیو نیست شوهرم خیلی خوبه مهربونه ولی رمانتیک و عاطفی نیست فقط دنبال جلب توجهه انگار اون زنه من مرد...

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    Tommy عزیز, برای اینکه شوهرتون شما رو همراهی کنه باید یه کم خودتونو به برنامه هاش علاقمند نشون بدین, مثلا یه مدتی شما هم یه دفتر دست بگیرید و بنویسید و در مورد یه جاهاییش برید و ازش نظرخواهی کنید, صرف اینکه نشون بدید به کارای اون علاقمندید باب گفتگو باز میشه, خاطرم هست که عزیزی میگفت همسرم فقط در حال گیم بازی کردنه و اصلا به من توجه نداره, گفتن شما هم یه مدت باهاش بازی کن, خودبخود باهاتون رفیق میشه
    در مورد همکلاسیتونم فقط اینو بگم که شما مگه دوست خانم, خواهر, مادر یا یه خانم قابل اعتماد ندارین؟ عزیزم شما صد در صد الان فقط میخوای درددل کنی ولی بعد یه کم صمیمیت دیگه این تو نیستی که به رابطه جهت میدی, رابطه تو رو با خودش میبره
    براتون ارزوی موفقیت میکنم

  8. 2 کاربر از پست مفید esm تشکرکرده اند .

    paiize (چهارشنبه 24 شهریور 95), نیکیا (پنجشنبه 25 شهریور 95)

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 16:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,565
    امتیاز
    44,711
    سطح
    100
    Points: 44,711, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,972

    تشکرشده 6,443 در 1,460 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام دوست عزیز
    شوهرتون منظمه؟بااین چیزهایی که نوشتی به نظربیادنظم وبرنامه داره
    این خیلی خوبه...چراهمراهیش نمیکنی...یامثلا پیشش نمیشینی موقع نوشتن..بعدهم کم کم باشوخی دخالت کن تودفترچه اش مثلا بهش بگو عزیزم فلان ساعت هم بنویس واسه من..میخوام باهات حرف بزنم..یامیخوام باهات شوخی کنم بازی کنم یاهیلی ازمسایل زناشویی دیگه
    ببین چه جوری دوست داره یه مدت همراهش باش تاازت لذت ببره
    کم کم میبینی که جذب تومیشه
    پیش پدرومادرت میرید؟
    اگه نه ازش دلیلشو بپرس.بامهربونی
    بهش بگو دیدوبازدیدهم توی دفترچه ات جابده...مثلا این هفته خونه یکی ازفامیل
    شایداینجوری دوست داره جلوبره
    یامثلا یه بارکه پیشش نشستی بهش بگو توبرنامه ریزیت عالیه یه برنامه بریزکه مسافرت بریم یابیرون...

    ببین چی میشه
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  10. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    tommy (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط esm نمایش پست ها
    Tommy عزیز, برای اینکه شوهرتون شما رو همراهی کنه باید یه کم خودتونو به برنامه هاش علاقمند نشون بدین, مثلا یه مدتی شما هم یه دفتر دست بگیرید و بنویسید و در مورد یه جاهاییش برید و ازش نظرخواهی کنید, صرف اینکه نشون بدید به کارای اون علاقمندید باب گفتگو باز میشه, خاطرم هست که عزیزی میگفت همسرم فقط در حال گیم بازی کردنه و اصلا به من توجه نداره, گفتن شما هم یه مدت باهاش بازی کن, خودبخود باهاتون رفیق میشه
    در مورد همکلاسیتونم فقط اینو بگم که شما مگه دوست خانم, خواهر, مادر یا یه خانم قابل اعتماد ندارین؟ عزیزم شما صد در صد الان فقط میخوای درددل کنی ولی بعد یه کم صمیمیت دیگه این تو نیستی که به رابطه جهت میدی, رابطه تو رو با خودش میبره
    براتون ارزوی موفقیت میکنم
    راه حل خوبی به نظر میا سعی میکنم انجام بدم...فقط فکر نکنه تقلید میکنم چون معمولا خوشش نمیاد کاری که مردها انجام میدنو زن ها انجام بدن یا باالعکس...سرنوشت منو باش
    به هر حال خواهر که ندارم مادرمم پر مشغله ست و سرش همیشه شلوغ..دوستامم که یک جوری جلشون رفتار کردم که انگار با شاهزاده سوار بر اسب سفید ازدواج کردم...همه فکر میکنن خیلی خوشبختم...
    ولی خب ارتباطم با همکلاسیم رو هم توجه نمیکنه این چیزا میدونم

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    یاد فیلم "ذهن زیبا" افتادم ...
    شاید شوهر شما هم نشانه های ضعیفی از اسکیزوفرنی دارن ؟ راجعبهش مطالعه کن ببین چقدر به ویژگی های شوهرت نزدیکه بیا اینجا بگو .

  13. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 95 [ 18:53]
    تاریخ عضویت
    1395-6-06
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    125
    سطح
    2
    Points: 125, Level: 2
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود و ادب

    بنده حرف های شما را خوندم و مشکلات شوهرتون رو هم مشاهده کردم ، درخواستی که از شما دارم اینه که فعلا مداخله نکنید و در کارهایش دخالت نکنید.
    برای مثال پست جناب paiize را فعلا اجرا نکنید.
    ویژگی هایی که در مورد کار شوهرتان بیان کردید و اخلاقشان و همینطور وجود انزوا گزینی در مادرشان ، باعث شد بنده تشخیصی در مورد بیماری شوهرتان بدهم. تشخیصی که بنده در مورد بیماری شوهرتان می دهم این است که ایشان به یک نوع اختلال شخصیت دچار است.
    در صورتی که تشخیص صحیح باشد ، شما به هیچ وجه نباید پیله ای که شوهرتان به دور خودش کشیده است را پاره کنید چون در این صورت ممکن است شوهرتان دچار افسردگی و مشکلات دیگری شود.
    توصیه ی بنده به شما این است که به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید. و به ایشان شرح حال شوهر خود را بگویید ، و به روانشناس مربوطه نیز بگویید که من تشخیص « اختلال شخصیت اسکیزوئید » داده ام. ممکن است با توجه به اینکه اطلاعات داده شده کم است و امکان صحبت حضوری با بیمار نیست ، تشخیص من نیز نادرست باشد.
    اما در صورتی که تشخیص بنده صحیح باشد نیز مشکلی نیست ، شوهر شما به مرور زمان تغییر خواهد کرد و انزوای او نسبت به شما کمتر خواهد شد.
    اما نباید عجله کنید ، پروسه ی درمان شوهر شما حداقل 1 سال به طول خواهد انجامید.
    علاوه بر این ، نباید فراموش کنید که درمان بیماری شوهرتان باید توسط روانشناس انجام گیرد... و کاری نیست که توسط شما یا فامیل بتوان آن را انجام داد. ممکن است اطرافیان یا شما بخواهید به او کمک کنید اما اغلب کمک شما باعث افسردگی او خواهد شد
    مطمئن باشید که درمان توسط روانشناس نتیجه خواهد داد و شوهرتان رو به بهبودی خواهد رفت...
    درخواستی که از شما دارم این است که فعلا مشاوره را به صورت تخصصی و حضوری ادامه دهید. دوستان عزیزی که اینجا مشاوره می دهند عموما بر اساس تجربه های خود مشاوره می دهند و مشاوره هایشان ممکن است گاهی باعث شود وضعیت برای شما و شوهرتان بدتر شود.

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeeded نمایش پست ها
    یاد فیلم "ذهن زیبا" افتادم ...
    شاید شوهر شما هم نشانه های ضعیفی از اسکیزوفرنی دارن ؟ راجعبهش مطالعه کن ببین چقدر به ویژگی های شوهرت نزدیکه بیا اینجا بگو .
    خیر دوست عزیز ، شوهر ایشان از اسکیزوفرنی رنج نمی برند ؛ زیرا در اسکیزوفرنی ما غالبا شاهد هذیان و اختلال در تفکر بیمار هستیم که شوهر ایشان این نشانه ها را ندارند

  14. کاربر روبرو از پست مفید ActionSpider تشکرکرده است .

    Amina (پنجشنبه 25 شهریور 95)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو ارتباط با دخترها تو اجتماع مشکلی ندارم، اما وقتی دختری رو دوست دارم برعکسه
    توسط amir800 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 95, 22:01
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  3. من خیلی نقص دارم هم تو رفتارم هم تو ظاهرم نمیتونم خودمو دوست داشته باشم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 مرداد 93, 00:20
  4. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23
  5. لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 فروردین 87, 04:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.