به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

Threaded View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 مهر 95 [ 20:18]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    188
    سطح
    3
    Points: 188, Level: 3
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل ارتباطی باخانواده شوهر

    باسلام و تشکر از سایت عالی همدردی من یک ساله عقدم ک بصورت مهمان شاید همه ی تایپیک هارو تاحالا خوندم
    مشکل من نمیدونم دقیقا مقصرش کیه و چجوری ه من بیست و یک سالمه دانشجوی مامایی هستم یک سال و نیمه عقدم فامیل دور شوهرم میشم راستش من تو این یک
    سال و نیم خیلی تلاش کردم رابطه صمیمی برقرار کنم با خانواده شوهرو باسیاست عمل کنم ولی راستش
    هنوز تو جمع هاشون من تنهام جاریم ک ده ساله عروسشونه جیک و پوکشون باهمه با خواهر شوهرام
    مالشونو بالاکشیده ولی همه باهاش حرف میزنن و محلش میدن مادرشوهرمم کلا ادم ارومیه و اصلا برا من تازه عروس هیچ ذوقی نداره من با دوستام و فامیلام خیلی راحت و شوح
    شوخم ولی بین اینا کسی محلم نمیده ن بچه دارم ک از بچم حرف بزنن ن اشپزی بلدم ک راجب غذا بحرفم
    درس و دانشگاهو اینام ک کلا تو فازش نیسن اگه شوهرم نباشه من اونجا تنهام کسی پیشم نمیاد تو فامیلای یکم دورترشون
    هم همینطوره همه مثل بچه نگاهم میکنن ولی ب عروسای دیگه کلی احترام میذارن با چندتاشون اومدم طرح دوستی بریزم
    ولی چون 28به بالاس سناشون منو بچه میدونن حرف ک میزنم کسی محل نمیده درصورتی ک من خیلی اطلاعات عمومیم بالاست و علمی حرف میزنم و خاله زنک نیستم
    راستش فامیلامم فهمیدن ک خانواده شوهرم محلم نمیدن کلی غصه میخورم و تحقیر میشم
    براشون کادو همه چی گرفتم ولی مادرشوهرم ک کلا انگار افسرده ست خواهرشوهرامم حرفی باهام نمیزنن و اگ سرم بره تو گوشی میگن
    همش سرش تو گوشیه جاریمم ک کلا هرچی میام باهاش حرف بزنم جواب کوتاه میده و انگار دلش نمیخاد درصورتی ک من از همه لحاظ خوبم مهربون
    تحصیل کرده خوشگل فقط من مال روستام و اونا بالاشهر جاریم دیپلمس.تنها کس تو جمعشون شوهرمه.ک اونم نمیتونه بشینه ور دلم خب
    میره ورق بازی یاهرچی اونوقت من چشمم بهشه ک کی پامیشه بیاد کنارم
    تاحالا فقط باشوهرم بحث داشتم بهشون تو نگفتم ولی جدیم نمیگیرن
    اینم بگم شاید مهم باشه تو جمعشون شوهرم خیلی احترامم میکنه ولی برادرشوهرم همش تو جمع با زنش دعوا داره
    حتی برا اونم دعا میکنم ک زندگیش خوب شه.من قبل ازدواج درونگرا بودم الانم هستم و تنهایی رو ترجیح میدم
    ولی اجتماعیم همه دوسم دارن فامیل باهام میگن میخندن.مثلا برادرشوهرم برا کارا خونه از همه تشکر میکنه الا من
    درصورتی ک من یه کوه ظرف شستم سفره رو چیدم فقط اشپریم مشکل داره
    تنها کسی ک تو جمع جلو پاشون بلند میشه منم اداب معاشرتم عالیه درسته روستاییم ولی خانواده اصیل و بافرهنگ
    و تحصیل کرده دارم حتی تو جمع هامون رفتارمون فرهنگی ر از اوناس ک بالاشهرین مثلا قلیون برا ما خیلی زشته ولی اونا دارن
    راستش جثه ام هم کوچیده بچه میزنم ولی چهره ام خانومانه ست.نمیدونم کمکم کنید
    ویرایش توسط talkhon : سه شنبه 23 شهریور 95 در ساعت 02:28


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.