به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 97 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1395-6-22
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    پسر داییم منو که ازش بزرگترم و تحصیلاتم بالاتره دوست داره چیکار کنم؟

    با عرض سلام و احترام
    خواستم با شما مشورت کنم
    اول بگم که من 27 سالمه پسر داییم 23 من دانشجوی فوق لیسانس در رشته ی مهندسی در یکی از بهترین دانشگاه های تهران هستم. پسر دایی بنده روستا نشین بودن و تقریبا 5 سالی میشه اومدن شهر و من از اول شهر نشین بودم.
    من در سال 88 پسر دایی ام به من ابراز علاقه کرد و من هم بهش علاقه داشتم ولی به علت تفاوت هایی که داشتیم به این علاقه بال و پر ندادم ولی به صورت پیامکی 2 سالی با هم ارتباط داشتیم البته در این ارتباط ایشون فقط ابراز علاقه میکردن و من هم از روی کنجکاوی ادامه میدادم و تا حالا بهشون ابراز علاقه نکردم دیگه من این ارتباط را با ایشون به مدت یک و نیم سال قطع کردم که باز ایشون پیام دادن و ارتباط را برقرار کردن و تا الان هم بعضی اوقات با هم حرف زدیم و هر بار جواب من منفی بوده تقریبا حدود هفت سال قضیه ی من و پسر داییم طول کشید.
    در این هفت سال من لیسانسم را گرفتم و الان هم میرم ترم سه فوق لیسانس
    پسر داییم هم در این هفت سال درسش را تا سوم دبیرستان خوندش ولی چندتا درس مردودی داشت که نتونست دیپلمش را بگیره و یه مدت کار کرده و بعد رفته سربازی و الان یکسالی میشه سربازیش را تموم کرده و برگشته و یکسالی هست داره تو یه مکانیکی کار میکنه که الان چند روزی میشه اومده بیرون تا کارش را عوض کنه درآمدش هم 850 تومن بوده و الان پس انداز خاصی نداره. البته اینم بگم که آدم با حوصله ای هستش و با تمام نه گفتن های من بیخیال نشده. نظر اطرافیان هم اینه که اخلاق پسر داییم خوبه و از لحاظ ظاهری هم میگن اون از من سرتره.
    دلایل من برای جواب مثبت دادن به پسر دایییم
    1. نبود خواستگار
    2. نیاز شدید به ازدواج از لحاظ عاطفی و جنسی
    3.سطح برابر خانوادگی
    4.پدر بنده معتاد هستن و مقید به نماز و روزه نیستن و اگز فرد تحصیل کرده ای از من خواستگاری کنه خجالت میکشم پدرم را بهش نشون بدم و یا میترسم در آینده بزنه تو سرم
    5. ترس از مجرد موندن
    6.ترس از به راه بد کشیده شدن
    7. میترسم با کسی ازدواج کنم که به اندازه ی پسر داییم دوستم نداشته باشه
    8. من پسر داییم را میشناسم و به خاطر وضع بد جامعه میترسم با غریبه ازدواج کنم که در گذشته رابطه داشته باشه
    9.علاقه ی زیاد پسر داییم به من
    10.ترس از ازدواج کردن پسر داییم

    دلایل من برای جواب منفی دادن
    1. بزرگتر بودن من از لحاظ سنی
    2. بالاتر بودن تحصیلات من
    3.اینکه شاید فردا روز نتونم باهاش تو محیطی برم که دیگران تحصیل کرده هستن محیطی مثل دانشگاه یا نتونم به دوستام معرفیش کنم (البته به دوستام به دروغ گفتم پسر داییم لیسانس داره)
    4. نتونه در مورد مسائل درسی و مشکلاتی که در این زمینه دارم درکم کنه مثل خانواده ام که نمیتونن درکم کنن
    5.دغدغه های مشترک نداشته باشیم
    6.نداشتن کار و سرمایه ی مناسب(دایی ام وضعیت مالی مناسبی نداره پسر داییم هم همینطور)


    الان چند روز هست که پسر داییم قرار شده یه کار خوب پیدا کنه و در یک سال آینده بیاد خواستگاری و در این چن روزی که باهاش در ارتباط بودم سعی کردم بیشتر بشناسمش و داریم با هم حرف میزنیم تا اگر بهم میخوریم همین الان بفهمم یا اگر نمیخوریم دیگه تا به طور جدی قطع رابطه نکنم. من دلایلی که برای جواب منفی دادن بهش اذیتم میکنه و میترسم البته بگم من در طول این هفت سال به مدت سه سال به فردی که 7 سال از بنده بزرگتر بودن علاقه ی شدیدی داشتم که ایشون 6 ماه پیش ازدواج کردن که من شکست سختی خوردم و من با ایشون به مدت یکسال ارتباط درسی داشتم. الان هم چند روز که هست با پسر داییم ارتباط دارم حس میکنم اون طرف را به طور کامل فراموش نکردم و یا شاید میبینم پسر داییم از او پایین تره حس بدی پیدا میکنم. پسر داییم تو پیامک دادن حتی غلط املایی داره.
    الان میخوام شما دوستان عزیز کمکم کنید واقعا خودم نمیدونم چه تصمیمی بگیرم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1395-5-23
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    124
    سطح
    2
    Points: 124, Level: 2
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    نسبت به توضیحات شما یه چیزی بگم
    اینو بعنوان یه پسر میگم اگر دلایل شما واسه ازدواج با پسر داییتون همینایی که گفتین تو رو خدا بهش بگین نه! (البته غیر از مورد 9)
    شما فقط شرایط خودتونو در نظر گرفتین یکمم به اون بنده خدا فکر کن غرور یه مرد با ارزش ترین داراییشه وقتی بخاطر علاقش پا رو غرورش گذاشته یکم بهش بها بدین
    در ضمن اختلاف سن دغدغه دهه 30 بود نه الان منظور از تناسب سنی تو ازدواج اینه که دو طرف توی دو دوره مختلف رشدشون نباشن که حرف همو نفهمن و نگاهشون با هم فرق کنه و الا این 4 ... 5 سال اختلاف چیزی نیست.
    البته نسبت به فاصله فرهنگی که دارید حتما اخلاقاشو بسنجید (بعضی اخلاقای خاص مثل تعصب خیلی سخته تحملش )
    در ضمن ازش دلیل واقعی علاقش به خودتونو بپرسید خیلی مهمه خییییلی یه وقت میبینید شما تنها دختری در این سطح در زندگیش بودید که تا حالا دیده و فقط دلباخته شده و خودشم نمیدونه چرا!!!
    اگر جنم کار داره از نداشتن سرمایه نترسید یه مرد مخصوصا وقتی انگیزه ای مثل همسر داشته باشه همه کار میکنه که رضایت و خوشبختی اونو ببینه مخصوصا اگر اون دختر عشقش باشه

    بازم میگم اگر انتخابش کردی با افتخار به عشقش این کارو بکن و هیچ وقت با حرفایی مثل اینکه "خجالت میکشم به دوستام نشونش بدم" غرورشو خورد نکن حتی اگر نگی اون حس میکنه بعد یه مدت بعد ضررش به خودت برمیگرده چون عشقشو از دست میدی و یه دل شکسته برات میمونه.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام. به نظرم هیچی بهم نمیخوره. عزیزم پسردایی شما فقط ۲۳ سالشه و مورد مهم دیگه اینکه هیچ وقت بخاطر اینکه خواستگار نداری به خواستگاری که دلت زیاد باهاش نیس جواب نده به امید اینکه در آینده اوضاع فرق کنه.چون فرق نمیکنه که هیچ بدترم میشه.دختر خوب راستش دلایل منفی به نظرم قدرتشون خیلی بیشتر از دلایل مثبت بود...همین که تو الان میگی خجالت میکشم به دوستام نشونش بدم یا لیسانسه معرفیش کرده نشون میده پسرداییتو قبول نداری.اگر قبولش داشتی از خجالت کشیدن حرفی نمیزدی،البته به نظر من ، ذهن ما آدما خیلی قدرتمنده.اون الان این انرژی منفیتو میگیره و دو روز دیگه به شکلی خیلی بدتر تحویلت میده.خیلی بیشتر فکر کن.خیلی...ازدواج خیلی مهمه.ولی نه به هر شکلش...قصدمم توهین به پسردایی شما نیس منظورم تفاوتهاست.لطفا خوب فکر کنید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید donya. تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (شنبه 27 شهریور 95)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 97 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1395-6-22
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقای mehrdad91.عزیز ممنون بابت پاسخ گویی شما
    من از ایشون پرسیدم چرا به من علاقه داره که نظرش اینه که منو میشناسه دختر پاکی هستم و از نظر ایشون جذابم.
    جنم کار هم عرض کنم فامیل معتقد هستند که ایشون تنبل هستن و وقتی باهاشون صحبت میکنم یکم حس میکنم رویا بافی میکنن و خیلی منطقی به مسائل نگاه نمیکنن. و با اینکه من به ایشون گفتم که با توجه به شرایط مالی الان ایشون بعد از یکسال دیگه برای ازداج با من اقدام کنند متوجه شدم به خانوادشون اعلام کردن که در یکی دو هفته ی نزدیک از من خواستگاری کنن.


    سلام خانوم donya.عزیز ممنونم از پاسخ گویی شما
    بله حرف شما درسته حس میکنم علاقه ی زیادی در من ایجاد نشده ولی نمیدونم چرا نمیتونم یک تصمیم قاطع در این مورد بگیرم من و پسر داییم قرار گذاشتیم یک مدت با هم صحبت کنیم تا ببینیم واقعا به درد هم میخوریم یا نه . اگر هم به درد هم نمیخوریم سریع قضیه را تموم کنیم. نظر ایشون هم اینه که اگر جواب بنده منفی هستش زودتر این رابطه قطع بشه.
    با توجه به صحبت هایی که در چند روز اخیر با ایشون داشتم متوجه شدم که ایشون خیلی مشوق خوبی برای مسائل درسی من نخواهند بود و معتقد بودند که من دارم زیادی درس میخونم چون من به ایشون گفتم که امکان داره من تا دکترا تحصیلاتم را ادامه بدم و اینکه مشکل نداره مثلا من دانشجویی شهرستان باشم که گفتن مشکل دارن و شاکی شدن. در مورد کار کردن من هم گفتن اگر محیط خوب باشه اجازه میدن.
    نمیدونم نظرم درسته یا نه ولی من دوست دارم با کسی ازدواج کنم که در مسائل کاری و درسی مشوق و پشتوانه ی من باشه و بتونه به من در این زمینه کمک کنه.
    فردی که من قبلا بهش علاقه داشتم در مورد مسائل درسی خیلی من را تشویق میکردن حتی نمرات من براشون مهم بود و مشورت های درسی و کاری ام را هم از ایشون میگرفتم.
    الان سر اینکه واقعا چه جوابی به پسر داییم بدم موندم
    ممنون میشم کمکم کنید دوستان عزیز

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1395-5-23
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    124
    سطح
    2
    Points: 124, Level: 2
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر ایشون جذاب هستین که درست خب این همون بحث دلنشین بودنه اما دلیل اصلیشو همینطور که شما گفتین عنوان کرد؟ " شمارو میشناسه و دختر پاکی هستین " ویژکی خاصی رو عنوان نکرد؟!
    شمام به حرف دیگران زیاد کار نداشته باش خودت چی دستگیرت شده جنم کار داشتن اینکه که نصف اون رویا بافیایی که میگین رو در مورد کارش داشته باشه و اهل تلاشم باشه یعنی تو این مدت علاقش به شما یا حداقل درس نخوندنش باعث شده باشه بچسبه به کار و تلاش حالا با درآمد کم یاد زیاد!
    یه پیشنهاد دیگه پیشنهاد میکنم باهاش از طریق پیام و صحبت تلفنی ارتباط برقرار نکنید تو این مورد احساسات خانوما نقطه ضعفشونه کم کم طرف رو طبق تصویر های ذهنیشون تجسم میکن و ناخواسته بهش دل بسته میشن حدالمقدور برید و حضوری صحبت کنید حتی در حد همون ملاقات های خونوادگی
    یه چیز دیگه شما انتظار نداشته باش الان حتی اگر کس دیگه ام سراغ شما اومد خیلی با کار و درس خوندنتون موافق و همراه باشن شما خدارو شکر تحصیلات کافی دارید نگران چی هستید ارشد برای کار کردن کافیه و سطح دکتر وارد مباحث پژوهشی دستاوردای تازه میشه که اصلا زمینه فعالیت کافی توی کشورمون نداره (جالبه بدونید دانشجوی دکترا بودن توی تمام دنیا خودش یه شغل تمام وقته و دارای حقوق و پشتیبانی دولتی هستش البته غیر اینجا)

    بازم میگم به شرایط پسر داییتونم فکر کنیدو فقط خودتونو در نظر نگیرید به صرف اینکه اون از من پایین تره پس من دارم بهش لطفم میکنم که باهاش ازدواج میکنم اینطوری با اندک حرکتی توی زندگی ازش دل زده میشی و ممکنه خدایی نکرده دنبال جدایی و طلاقم بیافتید که با توجه به نگاه به این مسئله تو ایران این مشکل بزرگم به همه مسائلی که خودتون شمردین اضافه میشه


    ببینین حداقل من کسی نیستم که بتونم مطلقا به شما بگم قبول بکنید یا نکنید چون خودم عاشق شدم و میدونم چه حسی چه دنیایی و چه وادی پس اگر حتی یه درصد احتمال بدونم اون بنده خدا واقعا عاشق شما شده هیچ حرفی ندارم و الا به اون خیلی ظلم کردم حامی عشق فقط یه نفر اونم خداست اگر خودش صلاح بدونه یه جوری همه چیز پیش میبره که فکرشم نمیتونی بکنی ...

    امیدوارم همه چی اونی بشه که خدا میخواد و لطمه ای به هیچکدوم از شما نرسه

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 97 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1395-6-22
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از پاسخ شما
    ببینید ایشون از لحاظ کاری فعلا درآمدشون یک تومن هستش و کار ثابتی ندارن و اینکه در ماه 400 تومن از حقوقش را باید قسط ماشین بده!
    که بقیه ی درآمدش هم واقعا کافی برای خرج کردن در دوران نامزدی و پس انداز برای ازدواج نیست.
    مساله ی دیگه اینکه وقتی با پدر و مادرش در مورد من صحبت کرده اونها با اینکه من بزرگترم مشکل دارن و همین طور بهش گفتن که من باسواد هستم و به حرف اون گوش نمیدم یعنی مطیع شوهر نخواهم بود. و خانوادش کس دیگه ای را براش در نظر گرفتن که ایشون مخالفت کرده .

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1395-5-23
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    124
    سطح
    2
    Points: 124, Level: 2
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میگم که درآمدش مهم نیست الان دیگه جامعه طوری شده که هیچ تخصصی هم نداشته باشی میتونی در حد 1/5 .... 2 میلیون در ماه درآمد داشته باشی فقط باید اهلش باشی (چون یه عده تخصصی هم که ندارن کلاسشونم خیلی بالاست حاضر به انجام خیلی کارا نمیشن )
    نظر خانواده ها که بحث جداس باید حتما کاملا در موردش تو خانواده بحث بشه و نتیجه گیری قطعی انجام بشه و الا مشکل پیش میاد

    امیدوارم این حرفم به شما برنخوره یا سوتفاهم پیش نیاد اما به نظر من پسر داییتون خیلی تکلیفش بیشتر با خودش مشخصه و میدونه میخواد چکار کنه (درسو که بیخیال شده سربازیشم رفته یه کاریم دست و پا کرده در حد خودش حالا هم تصمیم به ازدواج داره) اما شما نمیدونی چی میخوای دقیقا تکلیفتون با خودتون معلوم نیست
    ببین ازدواج آدم خاص خودشو میخواد نه زمان خاصشو تو این کشور به دخترا یاد دادن سنت که از 20 رد شد دیگه نگران باش که دیرت شده و ببخشید داری "میترشی"
    حداقل حرفای اطرافیان اینو به دخترا القا میکنه یعنی وقتی تاهل دوستاشونو میبینند یا اقوام ازشون میپرسن چرا ازدواج نمیکنی یه طوریشون میشه !!!

    بازم میگم بازم میگم بازم میگم با تررررررررررررردیییید ازدواج نکنیییییییییییید هم خودتونو بدبخت میکنید هم یکی دیگه رو بشینید خووووب فکر کنید با خانواده با مشاور و همینطور جاها مشورت کنید ...
    به این مقوله خیلی بیشتر از این حرفا باید احترام گذاشت نه بخاطر بحث مذهبی و این حرفا بخاطر خود آدما این اتفاقات نگاه آدما رو به زندگی تغییر میده بعضیا بعد از اون دیگه نمیتونن به کسی اعتماد کنن و این خیلی بده.

  9. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    mahtab1989 گرامی
    من هر چقدر دقت کردم، هیچ معیاری که در دو شما متناسب باشد مشاهده نکردم.
    مواردی که گفتید، بیشتر دلایلی برای ضرورت ازدواج شما بود. نه برای ازدواج با پسر دایی اتان.

    یعنی شما نیاز به ازدواج دارید. اما این فرد باید معیارهایش با شما مناسب باشد. پسر دایی شما نه از نظر تحصیلی، نه از نظر سنی نه از نظر دیدگاه مذهبی، نه از دیدگاه فکری و سایر شرایط تناسبی با شما ندارند.
    اینکه شما را دوست دارند شرط لازم هست. اما کافی نیست.
    می بینید که این همه دوست داشتن او آنقدر نیست که موجب شود حتی رضایت به ادامه تحصیل یا شغل دلخواه شما بدهد. حتی الان که ازدواج نکردید.

    لذا باید در معیارهای ازدواج دقت بیشتری داشته باشید و دقیق بررسی کنید نه از ترس بی خواستگار ماندن تن دهید

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  10. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    danger (شنبه 27 شهریور 95), ستاره زیبا (شنبه 27 شهریور 95), عشق آفرین (پنجشنبه 26 مرداد 96), صبا_2009 (شنبه 27 شهریور 95)

  11. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    2,403
    سطح
    29
    Points: 2,403, Level: 29
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پسر دايي پسر دايي ست
    و
    همسر ، همسر
    هيچکدام نمي تواند جاي ديگري را بگيرد.

  12. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 97 [ 18:04]
    تاریخ عضویت
    1395-6-22
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون آقای مهرداد از پاسخ شما
    بله خودم هم فکر میکنم تکلیف پسر دایی من روشن هستش و خودشون هم چند روز پیش به من گفتن که اگر از نظر مالی اوکی بودن 20 سالگی ازدواج میکردن. و الان هم عنوان میکنن که گزینه ی اولشون من هستم و چون منو میشناسن و با من خیلی صحبت کردن اول به من فکر میکنن. من پرسیدم اگر جواب من منفی باشه چیکار میکنن ایشون گفتن که نمیتونن خودشون را بکشن و تا آخر عمر هم نمی تونن مجرد بمونن و با یک دختری که حالا ویژگی های منو داشته باشه ازدواج میکنن. از طرفی هم حاضرن یکسال هم به خاطر من صبر کنن.
    تازه امروز به من گفتن که خاله هاش با ازدواج ما مخالف هستن و نظرشون ابنه که من پسر داییم را فریب دادم و یک سری ویژگی های منفی از من به ایشون زدن البته پسر داییم نمیخواستن این حرف ها را بگن ولی با اصرار من گفتن.
    یک موردی که منو اذیت میکنه اینه که چشم های من ریز هستن که هم خانوادش این مشکل را بیان کردن و هم خاله هاش و هم یکی دوبار در گذشته خودشون این مورد را به من گفتن که من بدم اومد و دیگه تکرار نکردن. ولی همیشه میگن عاشق من هستن.

    از مدیر همدردی هم تشکر میکنم بابت پاسخ خوبی که دادن.
    شما درست میفرمایید واقعا این موارد دلایل ازدواج من هستن نه ازدواج با پسر دایی. ولی نمیدونم واقعا چیکار کنم اگر هم جوابم منفی باشه شهامت گفتن جواب منفی را ندارم حس میکنم دوباره بعد از اون شکست عشقی باید یک شکست دیگه را هم تحمل کنم.
    در واقع من علاقه ی زیاد یا وابستگی زیادی به پسر داییم ندارم ولی شهامت این را ندارم که ایشون ازدواج کنن و اینکه کسی نیست که منو بخواد در واقع از روی نبود مورد برای ازدواج دارم به این قضیه فکر میکنم و حس بدی دارم. و اینکه پسر داییم با کسی دیگه ازدواج کنه از این واهمه دارم که تا آخر عمر مجرد بمونم و سرکوفت خانواده که چرا به پسر داییم جواب منفی دادم.
    احساس میکنم آدم زشتی هستم چون دارم میبینم ملاک های همه ی پسرها زیبایست و چون من چهره ی زیبایی ندارم کسی سراغ منو نگرفته.
    آقای مازیار حسینی ممنون از حضور و پاسخ شما ولی متاسفانه متوجه ی حرف شما نشدم

    یک مساله ای که هست اینه که آقایی که قبلا من با ایشون در ارتباط بودم 7 سال از بنده بزرگ بودن و ارتباط ما مسائل درسی بود و حد و مرز داشتیم و اصلا همدیگه را تو هم صدا نزدیم و ایشون از علاقه ی من با خبر نبودن و چندین دفعه هم حضوری در دفترشون در مورد مسائل درسی جلسه داشتیم ولی در زمان ارتباط با ایشون واقعا برای اینکه ایشون پیام (البته مسائل درسی) بدن من لحظه شماری میکردم و یعنی دیوانه وار دوستش داشتم و حتی کاری که ایشون میگفتن را با جان و دل انجام میدادم و تنها کسی بودن که ازشون حرف شنوی داشتم یعنی وقتی میگفتن درس بخونم انگار بهم انرژی میدادن و حتما درسم را میخوندم البته ایشون موقعیت اجتماعی خوبی داشتن و مرد قد بلند و خوش استیل و زیبایی هم بودن که 7 ما پیش ازدواج کردن و من هم چون کارم با ایشون تموم شده بود و هم ایشون ازدواج کرده بودن قطع رابطه کردم ولی در مورد پسر داییم خیلی این مدلی ایشون را دوست ندارم
    با تشکر از دوستان
    ویرایش توسط mahtab1989 : شنبه 27 شهریور 95 در ساعت 20:54


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برای ادامه تحصیل= رها کردن شغل راهنماییم کنید
    توسط من تنها در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 تیر 94, 01:14
  2. مخالفت خانواده برای ازدواج با دوست پسرم (از خانواده سطح پایین)
    توسط atoosaa در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 27 خرداد 94, 10:16
  3. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 09 آبان 93, 00:59
  4. تحصیلات خواستگارم پایین تر از تحصیلات منه
    توسط میترا در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 مهر 91, 00:28
  5. +لطفا راهنماییم کنید تا اشتباه نکنم.رابطم با دوست پسرم تا چه حد؟
    توسط khodam در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 11 شهریور 91, 01:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.