با عرض سلام و احترام
خواستم با شما مشورت کنم
اول بگم که من 27 سالمه پسر داییم 23 من دانشجوی فوق لیسانس در رشته ی مهندسی در یکی از بهترین دانشگاه های تهران هستم. پسر دایی بنده روستا نشین بودن و تقریبا 5 سالی میشه اومدن شهر و من از اول شهر نشین بودم.
من در سال 88 پسر دایی ام به من ابراز علاقه کرد و من هم بهش علاقه داشتم ولی به علت تفاوت هایی که داشتیم به این علاقه بال و پر ندادم ولی به صورت پیامکی 2 سالی با هم ارتباط داشتیم البته در این ارتباط ایشون فقط ابراز علاقه میکردن و من هم از روی کنجکاوی ادامه میدادم و تا حالا بهشون ابراز علاقه نکردم دیگه من این ارتباط را با ایشون به مدت یک و نیم سال قطع کردم که باز ایشون پیام دادن و ارتباط را برقرار کردن و تا الان هم بعضی اوقات با هم حرف زدیم و هر بار جواب من منفی بوده تقریبا حدود هفت سال قضیه ی من و پسر داییم طول کشید.
در این هفت سال من لیسانسم را گرفتم و الان هم میرم ترم سه فوق لیسانس
پسر داییم هم در این هفت سال درسش را تا سوم دبیرستان خوندش ولی چندتا درس مردودی داشت که نتونست دیپلمش را بگیره و یه مدت کار کرده و بعد رفته سربازی و الان یکسالی میشه سربازیش را تموم کرده و برگشته و یکسالی هست داره تو یه مکانیکی کار میکنه که الان چند روزی میشه اومده بیرون تا کارش را عوض کنه درآمدش هم 850 تومن بوده و الان پس انداز خاصی نداره. البته اینم بگم که آدم با حوصله ای هستش و با تمام نه گفتن های من بیخیال نشده. نظر اطرافیان هم اینه که اخلاق پسر داییم خوبه و از لحاظ ظاهری هم میگن اون از من سرتره.
دلایل من برای جواب مثبت دادن به پسر دایییم
1. نبود خواستگار
2. نیاز شدید به ازدواج از لحاظ عاطفی و جنسی
3.سطح برابر خانوادگی
4.پدر بنده معتاد هستن و مقید به نماز و روزه نیستن و اگز فرد تحصیل کرده ای از من خواستگاری کنه خجالت میکشم پدرم را بهش نشون بدم و یا میترسم در آینده بزنه تو سرم
5. ترس از مجرد موندن
6.ترس از به راه بد کشیده شدن
7. میترسم با کسی ازدواج کنم که به اندازه ی پسر داییم دوستم نداشته باشه
8. من پسر داییم را میشناسم و به خاطر وضع بد جامعه میترسم با غریبه ازدواج کنم که در گذشته رابطه داشته باشه
9.علاقه ی زیاد پسر داییم به من
10.ترس از ازدواج کردن پسر داییم
دلایل من برای جواب منفی دادن
1. بزرگتر بودن من از لحاظ سنی
2. بالاتر بودن تحصیلات من
3.اینکه شاید فردا روز نتونم باهاش تو محیطی برم که دیگران تحصیل کرده هستن محیطی مثل دانشگاه یا نتونم به دوستام معرفیش کنم (البته به دوستام به دروغ گفتم پسر داییم لیسانس داره)
4. نتونه در مورد مسائل درسی و مشکلاتی که در این زمینه دارم درکم کنه مثل خانواده ام که نمیتونن درکم کنن
5.دغدغه های مشترک نداشته باشیم
6.نداشتن کار و سرمایه ی مناسب(دایی ام وضعیت مالی مناسبی نداره پسر داییم هم همینطور)
الان چند روز هست که پسر داییم قرار شده یه کار خوب پیدا کنه و در یک سال آینده بیاد خواستگاری و در این چن روزی که باهاش در ارتباط بودم سعی کردم بیشتر بشناسمش و داریم با هم حرف میزنیم تا اگر بهم میخوریم همین الان بفهمم یا اگر نمیخوریم دیگه تا به طور جدی قطع رابطه نکنم. من دلایلی که برای جواب منفی دادن بهش اذیتم میکنه و میترسم البته بگم من در طول این هفت سال به مدت سه سال به فردی که 7 سال از بنده بزرگتر بودن علاقه ی شدیدی داشتم که ایشون 6 ماه پیش ازدواج کردن که من شکست سختی خوردم و من با ایشون به مدت یکسال ارتباط درسی داشتم. الان هم چند روز که هست با پسر داییم ارتباط دارم حس میکنم اون طرف را به طور کامل فراموش نکردم و یا شاید میبینم پسر داییم از او پایین تره حس بدی پیدا میکنم. پسر داییم تو پیامک دادن حتی غلط املایی داره.
الان میخوام شما دوستان عزیز کمکم کنید واقعا خودم نمیدونم چه تصمیمی بگیرم
علاقه مندی ها (Bookmarks)