به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم میخواد سهم من رو از شرکتمون حذف کنه...

    سلام دوستان......مساله ما که چند ماه پیش خیلی ناگوار بود با عنایت خدای مهربون و مشاوره شما دوستان به نحوه خیلی خوب مدیریت شد....هر چند نقطه عطفی تو زندگی مون ایجاد کرد و یه سری پایه ها لرزید اما خب....ما تو این مدت یه خونه قولنامه کردیم واز خونه ای که به اسم من بود داریم اسباب کشی میکنیم.(خونه ای که مادرم هدیه داده بود). اونم به اصرار خانواده همسرم .
    مساله بوجود آمده اینه:ما یه شرکت تحقیقاتی داشتیم که چهار سال پیش تاسیس شد و حالا دانش بنیان داره میشه....بماند که ما خیلی زحمت کشیدیم....همسرم شبانه روزی کار میکرد و میکنه و با کلی بدهی از نو شروع کرد....تمام بدهی هاش هم از فروش طلاهای من بود چون دانشجو بود و کار نداشت.....تو این مدت ما خیلی خیلی از لحاظ مالی اذیت شدیم حالا که ایشون دکترا شو تموم کرده و شرکت رو روال افتاده و خیلی داره پروژه میگیره....همسرم میگه سهمت یا بشه دو درصد یا حذف....دلیلش ام اینه که مردی گفتن و زنی....پول از دستان مرد باید بیاد خونه.....خواهش میکنم راهنمایی کنید اما نگید که دکتر حبشی رو گوش کنم حس تامین بدم و لبخند بزنم و مهربون شم....به خدا من همه اینا رو اجرا کردم و میکنم ....
    ببخشید طولانی شد....ممنون از توجهتون

    - - - Updated - - -

    یه نکته دیگه اینکه شاید من دکترام رو نصفه رها کنم بخاطر اینکه خیلی ازم انرژی میگیره....همین مساله هم خیلی من رو از درون ناراحت میکنه....با اینکه اطرافیان همه از تصمیم من راضی هستند .

  2. کاربر روبرو از پست مفید دنیای یاسی تشکرکرده است .

    نیکیا (یکشنبه 21 شهریور 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    اگه دوست دارید احساس نفرت و خشم نسبت به همسرتون داشته باشید، اگه دوست دارید همیشه با نگرانی و شک زندگی کنید، اگه دوست دارید در همه ی اختلاف های زندگی تون همسرتون دست بالاتر رو داشته باشه این کار رو بکنید.

    تقاضای شوهرتون بی معنی و ناجوانمردانه است. خودتون هم این رو می دونید. دلیلی نداره که به خاطر این حرف های مسخره از حق خودتون بگذرید.

    در مورد دکتراتون هم بیشتر توضیح بدین. سال چندم هستین و چقدر تا دفاع فاصله دارید و اطرافیانتون چرا راضی هستن که تحصیلتون رو رها کنید.

  4. 2 کاربر از پست مفید Amina تشکرکرده اند .

    danger (یکشنبه 21 شهریور 95), نیکیا (یکشنبه 21 شهریور 95)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از وقتی که گذاشتین....سال اول دکترای مهندسی.....همسرم آبان دفاع میکنه....بخاطر فاصله ی دانشگاه محل تحصیلم....واینکه دو بچه دارم ویکی از بچه هام هجده ماهه....البته دانشگاه ام دولتی هست و تو رشته خودمون دانشگاهی هست که معتبره....متاسفانه از خویشاوندانم کسی نمیتونه کمکم کنه.....
    با خودم که خلوت میکنم و دو دوتا میکنم میبینم خیلی باید از خودم مایه بذارم.....تا حالا هم این کارو کردم اما از نظر روحی به کنار از نظر جسمی واقعا کم میارم.....
    مشاوره حضوری تو شهرمان رفتم تاکید دارن که زندگی ات اولویته....خودم اینا رو میدونم اما من از لحاظ درسی خیلی خوب بودم تو ارشد شاگرد دوم گروه بودم.....

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام....واقعا خیلی تلاش میکنم که همه چیز اکی شه و روال زندگی ام رو غلطک بیفته.....در هر مقطعی یه چیزی برای ناراحتی ایجاد میشه.....عقاید...رفتار.....تفکر ت...نظرات....همه چیزم رو هر روز چند بار بازبینی میکنم ببینم کجا اشتباه کردم....
    گاهی فکر میکنم بهتر بود درس نمیخوندم و کار نداشتم و پانزده سالگی ازدواج میکردم شاید اوضاع روحی و زنانگی ام محفوظ تر بود....
    +اگه موضوع شرکت هم حل شه بازم یه مورد دیگه بوجود میاد برای اینکه همسرم هم خانم تحصیلکرده شاغل زبرو زرنگ رو فرم باشه شیک پوش باشه با حجاب باشه خیلی رو مد باشه رو میخواد...هم خانمی که حرف نزنه اظهار نظر نکنه...همش چشم بگه خونه تمیز باشه اصلا خسته نباشه اصلا اصلا خسته نباشه...
    با این شرایط من هر روز دچار یه عذاب بدی هستم.
    **دوست داره جلوی دوستان و همکارانش و فامیل بگه خانمم دکترا داره...اما اصلا اصلا همکاری نداره برای درسم یعنی اصلا خونه نیست...دوست داره من شاغل باشم و پول داشته باشم و از پول من هم استفاده بشه تو خونه اما حرف پول من و تو نباشه
    ***دوستان ما زوجی هستیم که همه از بیرون حسرت زندگی مون رو دارن وخیلی هم نظرات سازنده و تزهای خوبی داریم برای زندگی شیرین اما تو کار خودمون موندیم+++
    ****علتش همتربیت خانوادگی همسرم و تضاد اون با موقعیت اجتماعی و اطرافیانش و دوستانه....

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 بهمن 96 [ 17:21]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,941
    سطح
    33
    Points: 2,941, Level: 33
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 54 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    مشکل شما اینه که شوهرتون توقع داره طرف مقابلش خانم باشه نه در ظاهر خانم با روحیه مردونه همین .

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام....آقامحمد....من هم دقیقا همین رو دوست دارم....اما همسرم عملا چیز دیگه ای انتظار داره.....مثلا شرکت رو اوایل که میخواستیم کار کنیم...من از لحاظ تحقیقاتی ترجمه خیلی کمک کردم....ما هم رشته ایم....از نظر ایده....ثبت اختراع همه فعالیت ها....حالا ممکن بود لحاظ بچه حضور کمتری داشتم....
    ببینید همسر من ویژگی های خوب زیاد داره چیزی که خیلی من رو اذیت میکنه اینه که نه من نه ایشون نمی تونیم بین این چیزی که هستیم و اون چیزی که توقع داریم تعادل ایجاد کنیم.....ایشون تفکراتشون درباره خانمها خیلی با اون چیزی که تو عمل نشون میده متفاوت.....با خانمها و شاگردانش خیلی عالی رفتار میکنه تو ظاهر اما بعدا به من میگه اشتباه کردن درس میخونن....یا اشتباه رانندگی خانم ها....یا زن باید تو خونه باشه اما عملا همکار خانمش که هیات علمیه ارزش و اعتبار زیادی داره....
    این تناقض ها هم من رو اذیت میکنه هم خودش رو...

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.

    به نظر من توی این شرایط، موقتا هم که شده تحصیل رو کنار بزارید و اوضاع زندگی رو بهبود بدید.
    وقتی رو که برای دانشگاه رفتن و مطالعه درسی میزارید؛ به طور مساوی بین شرکت و خونه تقسیم کنید. وقت بیشتری رو به خودتون و بچه‌ها اختصاص بدید و نقشتون رو توی شرکت پررنگتر کنید. بزارید حضور دائمیتون لازم و عادی باشه.

    هر روز حداقل چند ساعت برید سرکار و بزارید همسرتون وقتش رو صرف پایان‌نامش بکنه. این کار رو با این عنوان انجام بدید که دارید حمایتش میکنید و برای سبک شدن کار خودشه که دانشگاه نمیرید. منظورم این نیست که منت بزارید؛ فقط این رو نقطه ضعف خودتون قرار ندبد.

    قطعا زندگی شما در اولویته. اما اولیتهایِ زندگی شما طوری که از کلامتون بر میاد؛ کار و زندگی خصوصیتون هست و در این شرایط برای حفظ هر دو میشه خواسته سوم، یعنی تحصیلات رو در لیست انتظار قرار داد یا جایگزین کرد.

  10. کاربر روبرو از پست مفید mahasty تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 22 شهریور 95)

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    به نظر من که درستون رو بگذارید کنار، طبق گفته های قبلی تون استخدام یه ارگان خیلی خوب هستین و به فرض هم که دکترا بگیرین احتمال هیات علمی شدنتون فکر نکنم زیاد باشه.

    به نظرم روی شرکت هم زیاد مانور ندین. سهم داشتن یا نداشتن تو شرکت چقدر تو آینده کاری تون تاثیر داره؟

    شما مادر هستین. نه مادر یک بچه، مادر دو تا گل پسر هستین. برای منی که متاهل نیستم، و هر روز خدا باید برم سر کار واقعا تصور اینکه همزمان هم درس بخونم، اونم تو مقطع دکترا، (کار روی رساله و مقاله دادن)، آشپزی و کارهای خونه واقعا سخته! تازه همیشه فکر میکنم اگر بخوام مادر خوبی باشم باید یکی دوسال مرخصی بدون حقوق بگیرم. بعد حالا شما می خواین نقش مادری دو تا پسر بچه که اوج نیاز و شیطنت به شما هستند رو بازی کنید، هم یه کارمند و کارشناس خوب، هم دانشجوی دکترا، هم یه همسر نمونه، هم شرکت. با دو تا دست چند تا هندونه!
    به همسرتون نگاه کنید، دو تا شغل داره، تو پدری کردنش و همسریش مونده! تازه ایشون مرده و توان بدنیش با یه زن متفاوته!
    شما از خودتون چه انتظاری دارین، یه مادر شیرده، با شب بیداری هاش، مگه چقدر توان جسمی داره. که این وسط قراره دیکته بگه و تمرین ریاضی چک کنه.
    این بچه های کی باهاشون بازی میشه؟ کی می برتشون پارک؟

    به نظر من شغلتون رو بچسبید و فرزندانتون رو. زندگی تون خود به خود درست میشه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 22 شهریور 95)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوستان....بخاطر همین چیزایی که فرمودید دکترا رو قصد دارم کنار بذارم....اما مساله اصلی سر جاش برقراره...
    همسر من مرد خوبیه اما با توجه به نوع تربیت خانوادگی اش دچار تناقضه....از طرفی خیلی خوشحاله که من دکترا میخوانم اونم بخاطر کلاس ...پیش همکارانش و دوستانش....به عناوین مختلف این رو عنوان میکنه...از طرفی دوست نداره خسته باشم یا کمی بخاطر درس دردل کنم...همش هم میگه خودت میدونی اگه میتونی چرا رها کنی.....
    اما عملا حمایتی نداره....
    و از طرفی تو موقعیت های مختلف میگه خانمها چرا باید درس بخونن اشتباه محضه درس خوندن خانمها....
    میترسم از این فعالیت هام دست بکشم فردا ی روز نه تنها حمایت نشم کلی هم شماتت بشم که من که گفتم بخون خودت ول کردی.....این اتفاق افتاده که میگم....بعد لیسانس من ارشد قبول شدم اما اون موقع بچه اولم کوچیک بود یه ترم رفتم دیدم دارم ازپا می افتم....بعد ها اگه یه موقع حرفی میشد همسرم میگفت ای کاش میرفتی ها....
    زندگی ام پر شده از پارامترهای متغیر....اما من به امید خدا سرو سامون میدم.....
    ممنون از شما دوستان....گاهی یه حرفی یه نکته ای میتونه برام کارساز باشه

  14. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    من میخواستم انتهای پست قبلیم اینو هم اضافه کنم که کار پیش اومد و نشد

    اگر واقعا می خواین ادامه بدین به درستون، اولا که یک ترم یا یکسال مرخصی تحصیلی بگیرید.

    تا پسر کوچکتون کمی بزرگتر بشه و خوابش منظم بشه.

    بعدش هم یک پرستار تمام وقت برای بچه ها و کارخونه بگیرید، صبح تا ظهر (شایدم 4 یا 5) برید سرکارتون، عصر تا شب هم روی تز دکتراتون کار کنید. نه از همسرتون توقع کمک و درک شدن باشید و نه کس دیگه ای. آخر هفته ها رو هم فول تایم بگذارید برای بچه ها.
    فقط مشکل این راهکار این هست که این وسط یه جورایی به بچه ها بفهمونید از شنبه تا چهارشنبه مامان و بابا فقط اسماً مامان و بابام نه رسماً.


    یا اینکه اگر براتون امکان داره، بعد از اتمام مرخصی تحصیلی تون این بار یک سال از محل کارتون مرخصی بدون حقوق بگیرید و فول تایم رو تزتون کار کنید و در کنارش به بچه ها برسید. البته باز هم به نظرم برای کارهای خونه و ... از کمک استفاده کنید تا انرژی کافی داشته باشید.

    طبق حرفای خودتون همسرتون دوست خوبی واستون هست، نمی دونم تو این موضوع میشه به مشورتشون تکیه کرد یا نه، ولی به نظرم تمام راه ها و چالش ها و دردسرها و هزینه ها مادی و معنویش رو بیارید رو کاغذ و با همسرتون صحبت کنید. همسرتون رو هم به چالش بکشید و بگید اگر مثلا الان درستون رو ول کنید، دیگه زن دکترا نداره و... به احتمال زیاد می تونید به یه تصمیم یکدست و جامع برسید.


  15. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 22 شهریور 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 01 مهر 95)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.