به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 29
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 مرداد 96 [ 03:14]
    تاریخ عضویت
    1395-6-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    904
    سطح
    16
    Points: 904, Level: 16
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 96
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    درست یا غلط بودن اصرا به ادامه رابطه

    سلام
    من دختری 30 ساله هستم از وقتی یادم میاد با اطرافیان فرق داشتم زمانی که همه دخترا دنبال ازدواج بودن(نیازی به ازدواج نمیدیدیم حتی ازدواجم نمیکردم برام مهم نبود اون موقعه) من تو فکر رسیدن به ارزوهام بود که زیادم ارزوای بزرگی نبودن میخواستم هم به خونوادم کمک کنم هم خودم یه سری از خواسته هامو براورده کنم بعد ازدواج کنم در واقع تو زندگی من اینطور نبود که با ازدواج بخوام به رویاهام برسم زمان گذشت من فارغ التحصیل شدم و دنبال کار رفت که متاسفانه تا الان که بیشتر 6 سال هست من بیکارم تو یه شهر کوچیک کار پیدا کردن سخته .25 سالم بود که یکی از فامیلمون که همسایه هم هستیم بهم ابراز علاقه کردن که من بعد دوسال قبول کردم که باهم اشنا شیم قرار شد بعد 6ماه رابطمونو رسمی کنیم البته مادرشون منو به پسرش پیشنهاد داده بودن قبلا ود واقع خونواده ایشون راضی بودن ود ر جریان بودن .
    من چون خونوادم مخالف ازدواج فامیلین و تا حدیم انتظارشو نداشتن چون باهم بزرگ شدیم از بچگی و من دوسال بزرگتر از ایشون هستم خوموادمو در جریان نذاشتم خواسته خودم این بود که نزدیک رسمی شدن در جریانشون بزارم.
    خلاصه گذشت و از شانس بد ما یه مشکل مالی غیر منتظر پیش اومد (ایشون کارمندن و موقعه رابطمون یه سال بود سرکار میرفتن) . و من چون دوست داشتم سرکار برم بعد ازدواج کنم زیاد با صبر کردن مخالف نبودم و گفتم منتظر میمونم مشکلشون حل شه خونواده ایشون وضع مالی خوبی ندارن و نمیتونن به ایشون کمک کنن برای رفع مشکلشون
    بعد 10 ماه ایشون گفتن که سرد شدن و حسی انچنانی به من ندارن و خواستن جدا بشن علتشم رفتار بی محبت من میدونستند که بعد ده روز برگشتن و گفتن نتونستن فراموشم کنن مشکل مالیشون تا اردبهشت امسال طول کشید در واقع بعد از روند قانونیش اردبیهشت قضیه تموم شد البته با وام .(ایشون دوباره اسفند پارسال گفتن جدا بشیم من عذاب وجدان دارم که تورو سرکار بزارم و زندگی بخاطر من تلف شه البته ارتباط قطع نشد )سال 95 اتفاق خوبی تو زندگی من افتاد و قرار تا چندماه دیگه برم سرکارم (بعد اتمام روند استخدام) برنامه ریزی کردیم که اخر شهریور ازدواج کنیم که متاسفانه مشکل دیگه ایی برای خونوادشون به وجود اومد و همه چی بهم ریخت بیشتر حقوق ایشون برای قسط میره و این مشکل جدیدم که بوحود اومد خونوادشون نمیتونن بهشون کمک کن یه ماه پیش خیلی شوق و ذوق داشتن برای ازدواج همه چی برنامه ریزی کردن اما بعد مشکل سرد شدن اوایل شهریور گفتن بهتر من برم پی زندگیم و از این حرفا که بعدا گفتن من میخوامت ولی واسه تو نگران هستم بعد چندروز قرار شد حضوری حرف بزنیم وقتی همدیگر دیدیم خیلی سرد بودن و حرفی نمیزدن
    فقط گفتن اگه بهم نرسیم تو چیکار میکنی ؟منم خیلی از حرفش ناراحت شدم بهم خیلی برخورد از درون داغون شدم ولی خودمو کنترل کردم و گفتم هیچی گذر زمان همه چی حل میکنه گفتم واسه چی نکنه ازم خوشت نمیاد دیگه ...؟گفت شاید ،منم گفتم من خودمو تحمیل نمیکنم و اجباری نیست و برگشتم خونه رابطمون تموم شد تو این مدت واقعا خاطرات خوبی داشتم و اگر ایشون نبودن به ازدواج فکر نمیکردم دید بدی داشتم بخاطر زندگی اطرافیانم....
    اما ایشون همیشه میگفتن تو مثه بقیه احساس نداری مثه رابطه ی دوستاش که دخترای بعد جدایی تهدید به خودکشی و اصرار به ادامه دارن و دوباره شروع کنندی رابطه میشن .من همیشه دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که اونم منو بخواد صاف و صادق نمیخوام خودم با اصرار و التماس کسی نگه دارم و یا با ترفند ابراز محبت بیش از اندازه،،،
    دوست دارم طرفم ازاد باشه نه این که بخاطر عذاب وجدان و یا تهدید من بخواد بیاد خواستگاری همیشه ازادش گزاشتم یه باره نشده که تحت فشار بزارم بیاد خواستگاریم الان
    یه جورایی شک کردم که ایا کار من درسته یا نه
    این مدت دلم مدام میگفت که تلاش کنم از دستش ندم چون دوسش دارم و باهاش خیلی راحت و صمیمیم مثه یه دوست خوبه برای من اما عقلم نمیزاره فکر میکنم نباید خودمو بیشتر از این تحقیر کنم و میگه کار درستی نیست وقتی اون راحت گذشت ازت بزار بره ارزش خودتو حفظ کن
    دوستان طولانی شد حرفام از این بابت عذر میخوام و میدونم که این سایت رابطه دوستی رو قبول نداره ولی ما دوستم نبودیم کل خونوادش در جریان بودن و منتظر رفع مشکا بودن برای اقدامات
    خواهشا در این مورد نظرت بگید من چیکار کنم؟_.*...

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 شهریور 96 [ 18:03]
    تاریخ عضویت
    1395-5-10
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,056
    سطح
    17
    Points: 1,056, Level: 17
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 23 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این رابطه به طور کامل از اول غلط بوده به نظر من نباید ادامه بدین و ادامه میدادین

    - - - Updated - - -

    این رابطه به طور کامل از اول غلط بوده به نظر من نباید ادامه بدین و ادامه میدادین

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام خانوم
    اینطور که به نظر میاد ،شما از 25 سالگی تا الان که 30 سالتون هست درگیر این رابطه بودید و 5 سال وقتتون و عمرتون رو صرف این رابطه بی سرانجام کردید ! دخترخوب شما الان تو سنی هستید که باید جدی تر به زندگیتون نگاه کنید ، نه اینکه بخاطر ازدواج اجازه بدین هرکسی با زندگیتون بازی کنه ! مگه زندگی شما بازیچه این آقاست که هر روزی میاد یه حرفی میزنه ؟ و چندسال شمارو بازیچه کرده و همش میاد بهانه میتراشه و بعد هم توقع داره شما به پاش بیفتی و بگی خودم و میکشم ؟ اینکه شما دنبال برنامه های زندگیت بودی خیلی قابل تحسینه و اصلا چیز بدی نیست ، و اصلا مانع ازدواج شما نبوده ، بلکه مساله ای که مانع ازدواج شما شده امید بستن به یک پسر بلاتکلیف بهانه تراش ، هست !! هرچه سریع تر این رابطه رو بطور کامل و اساسی قطع کنید و بهیچ وجه اجازه بازگشت به این آقا نده ، چون مشخصا اگر این آقا با شما ازدواج هم بکنه ، که بعید میدونم ، وسط راه مدام میخاد بگه سرد شدم و مشکل مالی دارم و ...... پس دوست عزیز با کات کردن این رابطه به ادامه زندگیتون و جوونیتون رحم کنید ، تا اتفاقات جدید و فرصت های خوب سر راه شما قرار بگیرند .
    موفق باشی

  4. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    خانم مهندس (چهارشنبه 05 آبان 95)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 شهریور 95 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1395-6-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    220
    سطح
    4
    Points: 220, Level: 4
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام میشه خلاصه شم بنویسید ماهم چیزی بفهمیم

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 مرداد 96 [ 03:14]
    تاریخ عضویت
    1395-6-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    904
    سطح
    16
    Points: 904, Level: 16
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 96
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نجمه چ نمایش پست ها
    سلام خانوم
    اینطور که به نظر میاد ،شما از 25 سالگی تا الان که 30 سالتون هست درگیر این رابطه بودید و 5 سال وقتتون و عمرتون رو صرف این رابطه بی سرانجام کردید ! دخترخوب شما الان تو سنی هستید که باید جدی تر به زندگیتون نگاه کنید ، نه اینکه بخاطر ازدواج اجازه بدین هرکسی با زندگیتون بازی کنه ! مگه زندگی شما بازیچه این آقاست که هر روزی میاد یه حرفی میزنه ؟ و چندسال شمارو بازیچه کرده و همش میاد بهانه میتراشه و بعد هم توقع داره شما به پاش بیفتی و بگی خودم و میکشم ؟ اینکه شما دنبال برنامه های زندگیت بودی خیلی قابل تحسینه و اصلا چیز بدی نیست ، و اصلا مانع ازدواج شما نبوده ، بلکه مساله ای که مانع ازدواج شما شده امید بستن به یک پسر بلاتکلیف بهانه تراش ، هست !! هرچه سریع تر این رابطه رو بطور کامل و اساسی قطع کنید و بهیچ وجه اجازه بازگشت به این آقا نده ، چون مشخصا اگر این آقا با شما ازدواج هم بکنه ، که بعید میدونم ، وسط راه مدام میخاد بگه سرد شدم و مشکل مالی دارم و ...... پس دوست عزیز با کات کردن این رابطه به ادامه زندگیتون و جوونیتون رحم کنید ، تا اتفاقات جدید و فرصت های خوب سر راه شما قرار بگیرند .
    موفق باشی
    سلام
    بابت راهنمایتون خیلی ممنونم ،راستش من چون فامیل هستیم در جریان کامل زندگی ایشون هستم و مشکلاتی که داشتن بهانه نبوده اما من با اینطور برخوردشون با مشکلات مخالفم چیزی که الان اذیتم میکنه این که من خیلی به ایشون اعتماد داشتم و خط قرمزای که برای خودم تو زندگیم داشتم رد کردم که از این بابت خودمو سرزنش میکنم چون تصمیم خودم بوده اما ایا میتونم ایشون فراموش کنم پس از 5 سال و به زندگی عادیم برگردم؟(باتوجه به این که ایشون در اینده م در اطرافم خواهند بود بواسطه رفت و امد و روابط نزدیک ،تقریبا هر روز بحث ایشون تو خونمون هست ) و دوم این که ایا مردا هم حس فداکاریو دارن ؟یا نه ؟در حال حاضر نگران اینده م هستم و فکر میکنم دیگه نمیتونم به کسی 6 اعتماد کنم

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سمیرا جان ، در گذشته هر اتفاقی افتاده الان دیگه مهم نیست ، چون از الان ببعد باید مراقب باشی که بیشتر از این بازیچه نشی . اینکه میگین در جریان زندگی ایشون بودین و فامیل هستین و اینجور مسائل ، بازهم نباید وقت و عمر شما درگیر این مساله میشد . شما با کات کردن این رابطه مدتی اذیت میشین ولی اگر همراه با جدیت باشه کم کم فراموش میکنید . پس سعی کنید با جدیت تمام کات کنید بدون هیچ راه برگشتی ! اگر ایشون هم واقعا قصد ازدواج با شمارو داره که با اینکار شما با جدیت پا پیش میذاره و همه چی و درست میکنه ، وگرنه که میره دنبال کارش و شما هم تکلیفت و میفهمی و بیشتر از این درگیر نمیشی و موقعیت های دیگه رو از دست نمیدی . نگران حرفهایی که درمورد ایشون میشنوید و یا دیدن ایشون تو جمع فامیل هم نباشید . شما اگر کنار بکشی و سرسنگین برخورد کنی ، هیچ اتفاق بدی نمیفته . فقط ارزش خودتون و حفظ میکنید ، پس منطقی عمل کنید ، چون توی سنی نیستید که بخواهید احساسی عمل کنید .

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 مهر 95 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1394-9-11
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    717
    سطح
    14
    Points: 717, Level: 14
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.
    حتما رابطه ات رو قطع کن و خیلی سر سنگین رفتار کن...تا الانم برخوردت خوب بوده ولی بگذار متوجه بشه که ممکنه واقعا تو رو از دست بده...چون همیشه تو برگشتی و این به ایشون این اطمینان خاطر رو داده که "خوب فلانی که همیشه هست" و متاسفانه این یک حقیقته که اصولا آقایون در این جامعه به بازی های دختران امروزی علاقه بیشتری دارن همون با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن🙅🙅 و نکته دیگه این که اگر تو زودتر قضیه رسمی کردن رابطه رو مطرح می کردی هیچ چیزی از شایستگیت کم نمیشد چون این حق طبیعی تو بوده که می خواستی زودتر از بلاتکلیفی راحت شی...و در نهایت دوست من مطمئن باش که اگر بخوای می تونی فراموش کنی سرت رو با هر چیزی گرم کن از پیاده روی تا حتی خرید نون و...
    موفق باشی

  9. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام کار درستى نبوده که به خانواده نگفتىن. با شخصى که تکلىفش مشخص نىست ازدواج کردن کار درستى نىست. اگر از همىن الان شما رو کم محبت مىدانند در زمان بعد چه اتفاقى خواهد افتاد. بالاخره شما حتى نامزد هم نبودىد اىشان توقع چه محبتى را از شما داشت?

  10. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    2,403
    سطح
    29
    Points: 2,403, Level: 29
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اول پدر و مادرمون رو طلاق بديم
    بعد فکر ازدواج کنيم.

  11. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 مرداد 96 [ 03:14]
    تاریخ عضویت
    1395-6-15
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    904
    سطح
    16
    Points: 904, Level: 16
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 96
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی خونواده شو طلاق نمیدم یا دور نمیندازه من همیشه به خونوادم احترام گذاشتم اگه در جریان نذاشتم در واقع اتفاقات باعث شدن تو شهر ما نامزدی طولانی مدت عرف نیست باید کمتر از یک سال باشه لطفا زود قضاوت نکنیم،
    من امروز که اینجا مشکلم بیان کردم خیلی راحت و اروم شدم و میتونم بگم سعی میکنم با وضعیتم کنار بیام و سعی کنم گذشته رو کم کم فراموش کنم و به زندگی عادی برگردم هرچند زمانی طولانی خواهد برد اما این تجربه شد که ایشون برگردن باید اقدام رسمی کنن و دیگه مثه سابق نخواهم مرسی از دوستانی که راهنمایی کردن


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.