به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 شهریور 95 [ 18:49]
    تاریخ عضویت
    1395-6-10
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    48
    سطح
    1
    Points: 48, Level: 1
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    هیچ میل و انگیزه ای واسه زندگی ندارم و میخوام خودکشی کنم

    سلام
    اول اینکه اگر کسی روش بدون درد و راحتی برای خودکشی سراغ داره بگه بهم، خودم دوس دارم یکی منو بیهوش کنه بعد بهم آمپولی چیزی بزنه که نفهمم و راحت بمیرم ولی خب نمیشه و کسی اینکارو نمیکنه

    در مودر دلیل خودکشی
    من 28 سالمه، بیکارم، هیچ پول و پس اندازی ندارم، پدرم هم هیچ پولی نداره بهم بده

    آدم تنبلی هستم و اصلا حوصله و انگیزه اینو ندارم که برم دنبال موفقیت و کار و زندگی و اینجور چیزا

    برام مهم نیست آینده م چی میشه و اصلا انگیزه ای ندارم بخوام براش تلاش کنم، واسه همین میخوام خودکشی کنم که تموم شه بره راحت شم از این وضعیت

    زندگی رو به دلایل منطقی پوچ و بی معنی میدونم چون ما رو به زور و بدون خواست خودمون آوردن این دنیا و بعد حالا میگن انگیزت و هدفت از زندگی چیه؟ آخه از این مسخره تر؟ مثل این میمونه که من شما رو بدون رضایت خودت بندازم زندان بعد بهت بگم هدفت از اومدن به زندان چیه؟ هدف از اراده میاد و ما تو به وجود اومدنمون هیچ اراده ای نداشتیم که حالا هدف بخوایم داشته باشیم

    از لحاظ مذهبی به هیج دین و خدایی اعتقاد ندارم، و با دلیلی و منطق به این نتیجه رسیدم

    سرتون رو درد نمیارم، واقعا هیچ میل وانگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم و اصلا هم دوس ندارم براش تلاشی کنم یا زحمتی به خودم بدم

    ممنون میشم یه روش سریع و بدون درد معرفی کنید

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط farshad.ba نمایش پست ها
    ما رو به زور و بدون خواست خودمون آوردن این دنیا و بعد حالا میگن انگیزت و هدفت از زندگی چیه؟ آخه از این مسخره تر؟ مثل این میمونه که من شما رو بدون رضایت خودت بندازم زندان بعد بهت بگم هدفت از اومدن به زندان چیه؟ هدف از اراده میاد و ما تو به وجود اومدنمون هیچ اراده ای نداشتیم که حالا هدف بخوایم داشته باشیم
    سلام

    منم قبلا با حضورم در این دنیا مشکل داشتم. اینکه من به خواست خودم اینجا نیستم. الان یه مدته دیگه بهش فکر نکردم.

    حسی که از این موضوع داری رو درک می کنم. اما واقعیتش اینه که هیچ دلیل معقولی وجود نداره که ما بتونیم خود"کشی" کنیم. ما فقط می تونیم جسم کشی کنیم. یعنی جسممون رو از کار بندازیم، اما نمی تونیم به عدم برگردیم.

    اون چیزی که تو دلت می خواد "عدم" هست که با از کار انداختن جسمت (حالا چه با درد چه بی درد) حاصل نمی شه.

    مثال جالبی زده بودی. آره اینم می تونه باشه. زندان.

    ولی من اینجوری می بینمش. این یه ضیافته که ما بدون میل خودمون (حداقل تا جاییکه تو مغزمون ثبت شده) بهش پا گذاشتیم. یه ضیافت کامل و زیبا، با یه معما: کسی که به اراده اون اینجا هستیم هم در همین ضیافت حضور داره، و ما باید پیداش کنیم.

    درسته که به اراده ما نیست، ولی خب هم فاله و هم تماشا... چرا خرابش کنیم؟!

    ----

    چیزی که باعث می شه بخوای از این ضیافت بری، در واقع خود ضیافت نیست، بی ارادگیت هم نیست، بلکه ناموفق بودنته.

    پس کاری که باید انجام بدی جسم کشی نیست، بلکه موفق شدنه.

    برو موفق باش. این تنها کاریه که می تونی انجام بدی. نمی تونی از این حضور بیرون بری. راهی به عدم وجود نداره. پس فکرشو نکن.....

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  3. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    meinoush (چهارشنبه 10 شهریور 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 بهمن 95 [ 22:32]
    تاریخ عضویت
    1395-6-03
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    288
    سطح
    5
    Points: 288, Level: 5
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وقتی تلاش دوس نداری بکنی دوس نداری یه حرکت بزنی زندگیت عوض بشه پس چرا مینالی؟ راضی باش... یه ادمی ک حوصله هیچ کاری نداره انتظار داری همه چیتم رو براه باشه؟؟ دقیقا چ کاری تو زندگیت برا خودت کردی ک انتظاری داری الان همه چیت خوب باشه؟؟ اگه ادمی ای ک دنبال اینی ک ای کاش بابات پول داشت بت میرسوند و... بدون خ بیخوده فکرت
    خیلیا با نداری زندگی میکنن و نداری و نداشته هاشونو انگیزه میکنن برا تلاششون ک از اون وضعیت بیرون بیان تو هم مث همه اونا...

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام
    شما گفتی بی اراده اومدی توی دنیا حرفت درسته اما یه مثال بزنم
    فکر کن داری با ماشینت توی یه جاده سر سبز و زیبا میری مسافرت مثلا شمال و هیچ عجله و کار خاصی هم نداری
    یدفعه توی مسیر ماشینت خراب میشه و برای تعمیر ناچاری چند ساعتی منتظر بشی تا تعمیرکار بیاد
    حالا چکار میکنی؟؟
    میشینی ماتم میگیری و عزاداری میکنی چرا اینطور شد؟
    یا میری تا موقع رسیدن تعمیرکار اون منطقه و مناظر زیبای اطاف رو میگردی و لذت میبری؟؟
    حتما متوجه منظورم شدی
    ماشین همون گذر زندگی
    جاده مسیر و گذر عمرمون
    زیبای و مناظر کنار جاده هم زیبایی های زندگیه که چشماتو باز کنی میبینی
    و تعمیرکار همون مرگه
    پس بجای تماس مکرر و اصرار زیاد به تعمیرکار برو یکم از مناظر اطراف لذت ببر و ازین فرصت و توفیق اجباری استفاده کن....
    من فقط جواب همین قسمت حرفتون رو دادم که میگید به اجبار اومدید و هدف از اراده میاد
    پس بجای گنجوندن زندگی توی یه چهارچوب منطقی از چندسال عمرتون لذت ببرید حتی با حداقل ها حالا چه اعتقاد مذهبی داشته باشید چه نداشته باشید
    این دنیا که براتون ملموس و پذیرفته شده است و بهش اعتقاد دارید
    پس بجای آیه یس خوندن از جوونیت لذت ببر دوست من
    اینو بدون که کسی این حرفارو بهت زد که علاوه بر مشکلات شما هزار مشکل دیگه هم داره و یه شکست خورده به تمام معناست اما هیچوقت کم نمیاره و باز بلند میشه...
    امید به آینده و قدرت پذیرش و سازگاری رو در خودت بالا ببر
    موفق باشی

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 شهریور 95 [ 18:49]
    تاریخ عضویت
    1395-6-10
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    48
    سطح
    1
    Points: 48, Level: 1
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    سلام

    ولی من اینجوری می بینمش. این یه ضیافته که ما بدون میل خودمون (حداقل تا جاییکه تو مغزمون ثبت شده) بهش پا گذاشتیم. یه ضیافت کامل و زیبا، با یه معما: کسی که به اراده اون اینجا هستیم هم در همین ضیافت حضور داره، و ما باید پیداش کنیم.

    درسته که به اراده ما نیست، ولی خب هم فاله و هم تماشا... چرا خرابش کنیم؟!
    سلام، ممنون از پاسخت
    من این دنیا رو شبیه ضیافت نمبینم و برام کلا عذاب آور و پوچه و دوستم ندارم ادامه ش بدم، برام جذابیتی نداره

    نقل قول نوشته اصلی توسط fatemesh71 نمایش پست ها
    وقتی تلاش دوس نداری بکنی دوس نداری یه حرکت بزنی زندگیت عوض بشه پس چرا مینالی؟ راضی باش... یه ادمی ک حوصله هیچ کاری نداره انتظار داری همه چیتم رو براه باشه؟؟ دقیقا چ کاری تو زندگیت برا خودت کردی ک انتظاری داری الان همه چیت خوب باشه؟؟ اگه ادمی ای ک دنبال اینی ک ای کاش بابات پول داشت بت میرسوند و... بدون خ بیخوده فکرت
    خیلیا با نداری زندگی میکنن و نداری و نداشته هاشونو انگیزه میکنن برا تلاششون ک از اون وضعیت بیرون بیان تو هم مث همه اونا...
    سلام
    من ننالیدم از اینکه به جایی نرسیدم، گفتم دوس ندارم زندگیمو ادامه بدم، هیچ دلیل و انگیزه ای نمیبینم براش تلاش کنم، در این حد بی انگیزه که حتی حوصله تلاش برای بیرون اومدن از این وضعیت هم ندارم
    نقل قول نوشته اصلی توسط amf66 نمایش پست ها
    سلام
    شما گفتی بی اراده اومدی توی دنیا حرفت درسته اما یه مثال بزنم
    فکر کن داری با ماشینت توی یه جاده سر سبز و زیبا میری مسافرت مثلا شمال و هیچ عجله و کار خاصی هم نداری
    یدفعه توی مسیر ماشینت خراب میشه و برای تعمیر ناچاری چند ساعتی منتظر بشی تا تعمیرکار بیاد
    حالا چکار میکنی؟؟
    میشینی ماتم میگیری و عزاداری میکنی چرا اینطور شد؟
    یا میری تا موقع رسیدن تعمیرکار اون منطقه و مناظر زیبای اطاف رو میگردی و لذت میبری؟؟
    حتما متوجه منظورم شدی
    ماشین همون گذر زندگی
    جاده مسیر و گذر عمرمون
    زیبای و مناظر کنار جاده هم زیبایی های زندگیه که چشماتو باز کنی میبینی
    و تعمیرکار همون مرگه
    پس بجای تماس مکرر و اصرار زیاد به تعمیرکار برو یکم از مناظر اطراف لذت ببر و ازین فرصت و توفیق اجباری استفاده کن....
    من فقط جواب همین قسمت حرفتون رو دادم که میگید به اجبار اومدید و هدف از اراده میاد
    پس بجای گنجوندن زندگی توی یه چهارچوب منطقی از چندسال عمرتون لذت ببرید حتی با حداقل ها حالا چه اعتقاد مذهبی داشته باشید چه نداشته باشید
    این دنیا که براتون ملموس و پذیرفته شده است و بهش اعتقاد دارید
    پس بجای آیه یس خوندن از جوونیت لذت ببر دوست من
    اینو بدون که کسی این حرفارو بهت زد که علاوه بر مشکلات شما هزار مشکل دیگه هم داره و یه شکست خورده به تمام معناست اما هیچوقت کم نمیاره و باز بلند میشه...
    امید به آینده و قدرت پذیرش و سازگاری رو در خودت بالا ببر
    موفق باشی
    سلام
    مثالی که در مورد خراب شدن ماشین زدید، قیاس مع الفارق هست و کلا قابل قیاس نیست با موضوع من، برای درک بهتر موضوع رجوع شود به کتاب هنر استدلال با منطق نمایدن دیوید کلی فصل 6 بخش مغلالطات

    ====================
    دوستان عزیز مشکل من اینه که هیچ نوع انگیزه ای برای تلاش تو این زندگی و بهتر شدن ندارم و دوستم ندارم تلاش کنم، هیچ چیزی برای جذابیت نداره و واقعا ادامه زندگی برام بی معناست
    اینم که می بینید خیلی آروم دارم اینجا صحبت میکنم و مثل بقیه اینای یکه میخوان خودکشی کنن به زمین و زمان فحش نمیدم و لوس بازی در نمیارم واسه اینه که منطقی به این موضوع دارم نگاه میکنم و نه احساسی و جوگیری، حدود 3 4 ساله رو این موضوع فکر کردم و هر نوع که فکرش رو بکنید باهاش کلنجار رفتم

    ====================
    ازتون خواهش میکنم اگه روش بی دردی برای خودکشی میشناسید معرفی کنید و یا اگه کسی رو میشناسید که منو بیهوش کنه و بعد با تزریق امپولی چیزی منو بکشه ممنون میشم معرفی کنید، من خودم اقرار میکنم که خودم با میل خودم اینکارو دارم میکنم حتی میتونه اینکارو تو بیابونی جنگلی جایی انجام بده که هیچکس ندونه چه کسی به من تزریق کرده که براش دردسر هم نشه

  7. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    ما فقط می تونیم جسم کشی کنیم. یعنی جسممون رو از کار بندازیم، اما نمی تونیم به عدم برگردیم.
    من با این نوشته میشل کاملا موافقم.

    افسرده ای. برو ی روانپزشک. قرص مناسب افسردگیت دکتر میده. خیلی ها افسرده میشن. خوب میشی تا یه حدی. یه مقداری هم از این حست می مونه.
    یک ورزش ملایم و مناسب هم بکن. یوگا مثلا.


  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مهر 95 [ 09:21]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    605
    سطح
    12
    Points: 605, Level: 12
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 59 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط farshad.ba نمایش پست ها
    ازتون خواهش میکنم اگه روش بی دردی برای خودکشی میشناسید معرفی کنید و یا اگه کسی رو میشناسید که منو بیهوش کنه و بعد با تزریق امپولی چیزی منو بکشه ممنون میشم معرفی کنید، من خودم اقرار میکنم که خودم با میل خودم اینکارو دارم میکنم حتی میتونه اینکارو تو بیابونی جنگلی جایی انجام بده که هیچکس ندونه چه کسی به من تزریق کرده که براش دردسر هم نشه
    منم این تفکرات رو داشتم
    راهشم یافتم وو کلی برنامه ریزی کردم براش
    1500 میلی گرم از یه دارو ی خوراکی که تو کمتر از دو ساعت آور دوز میشی و تو خواب تموم میکنی راحت و بدون درد

    راستش رو بخوای این کارو هم کردم
    میدونی چی شد دارویی که طبق تحقیقاتم با دوز مصرفی تو کمتر از دو ساعت منو باید از زندگی راحت میکرد تا چهار ساعت هیچ اثری روم نداشت و بعد چهار ساعت هم همشو بالا آوردم !!!

    برنامه ریزی ما انسانها کشکه

    بیشتر از قبل به خدا ایمان آوردم و مشکل تو هم ایمان به خدا و ماورا است
    خدایی که هر کدوم از ماها رو به یه دلیلی آفریده و تا وقتی بهمون امید داره که دلیل وجودیمون برآورده میشه هرگز نمیتونیم زمین بازی رو ترک کنیم حتی با خودکشی

    تا یه هفته منن فقط از عوارض دارو رنج کشیدم و دردها وحشتناکی که داشتم که اصلا قرار نبود برام پیش بیاد اما شد

    الان میدونم من به یه علتی تو دنیا هستم و باید انجامش بدم
    شاید حتی علتش همین باشه که تنبل باشم و هیچ کاری نکنم و غر بزنم و توازن جهان هستی رو برقرار کنم
    شایدم علتش خیلی بزرگتر باشه که با وجودم میتونم بهش برسم

    این ها تجربیات من بود از خودکشی که کلی با برنامه ریزی بود .
    اما مساله تو اینه که همون قدر که زندگی برات جدی نیست خودکشی هم برات جدی نیست چون اگه جدی بود حتما راهی براش پیدا میکردی !

    جدی نیست ! پس این یعنی تو یه دل خوشی هایی داری . بگرد پیداشون کن
    بنویس چیزهایی که ازشون لذت میبری و لبخند میاره رو لبت
    مثلا: چای شیرین صبحونه . خوابیدن ظهر تابستون زیر کولر . شربت بهار نارنج و زعفرون با یخ . قدم زدن تو خیابون . دیدن بیست و سی . دیدن فوتبال . خوندن یک کتاب . داشتن یه پیج اینستگرام و....

    چند تا پیشنهاد برای تو :
    1.اگه خیلی تنبلی بشین فقط فیلم ببین یه مدت . فیلم های خارجی بهتره
    2.با کارهای کوچیک شروع کن برو بازار تهران دو جین جوراب فله ای بخر ببر تجریش کنار خیابون بساط پهن کن بفروش خیلی حال میده
    3. تو کارهای خونه کمک کن .جارو کردن غذا پختن
    4.پدرت و بغل کن و ببوس و ازش تشکر ک بخاطر زحماتش

    یه مدت فقط سعی کن از زندگی لذت ببری
    هر چی بهت لذت میده رو انجام بده و لدت ها تو بنویس
    سعی کن به خدا توجه کنی تو زندگیت . یا صلوات بفرست یا برو مسجد فقط بشین یک ربع توش همین . از خدا بخواه حالا که وجود رو بهت بخشیده بهت قدرت بده سد داشته باشی و نقشت تو توازن جهان پررنگ باشه
    هر روز بهش بگو :خدایا من که به تو اعتقاد ندارم اما اگه تو همون خدای نهال که بهش اعتقاد داره وجود داری به من کمک کن.

    اگه بعد یک هفته نتایج مثبت ندیدی من خودم بهت آمپول هوا تزریق میکنم به شرطی که دقیق کارها رو انجام بدی و تو این تاپیک بیای گزارش بدی .ولی بگم ها درد داره ها . مرگ کلا بدون درد نیست .

    تنها مرگی بدون درده که به موقع باشه و اونم موقعی که همه نقشت و تو بازی دنیا خوب بازی کرده باشی

  9. کاربر روبرو از پست مفید نهال :) تشکرکرده است .

    مهرسا مامان (شنبه 13 شهریور 95)

  10. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلام دوست من



    اگر یه دوری تو تاپیک های همدردی بچرخی می بینی که خیلی از بچه ها دارنند سختی می کشند و دارنند تلاش می کنند تعادل زندگیشون را حفظ کنند

    فکر نکن ما هم صدامون از جای گرم بلند میشه

    می خوام بگم همه زندگی زیباست : سختی - خوشی و ......

    اگر به یه حرکت مورچه دقت کنی می بینی مورچه هم سختی زیاد میکشه ولی هیچ وقت به خاطر این سختی ها خودش را تو آب غرق نمیکنه !!

    انسان قدرت فکر و تفکر را دارد !

    حالا بگذریم .

    شما به نظر اهل مطالعه می یای ( کتاب هنر استدلال را خوندی ) ! استفاده کن !

    اگر قرار بود زنده باشی ( خودکشی نکنی ) و محدودیتی نداشتی ،،،،، دوست داشتی از نظر تحصیلی - کاری و .. به کجاها برسی؟

    شادی را تو چی می بینی ؟

    به نظرت ،،، شما از افرادی که شاد هستند و به قولی الان به هدفشون رسیدند کم تری ؟

    تا حالا هدف مجبور کننده داشتی ؟ مثلا شده یک از اعضای خانواده بیمار باشه و تو پول نداشته باشی بری کارگری کنی؟

    کودکان سرطانی زیادی هستند که نمی دونند برای چی بیمارنند - ولی دارنند تلاش می کنند و نا امید نیستند !!

    پس چرا ما زود نا امید میشیم !!



    یه جرعه جواب ما را بدهید ممنون میشم

    .................................................. ...........................


    خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
    سـاقـی کـجـاسـت گـو سـبـب انـتـظـار چـیـست

    هـر وقـت خـوش کـه دسـت دهـد مغتنم شمار
    کـس را وقـوف نـیـسـت کـه انجام کار چیست

    پـیـونـد عـمـر بـسـتـه بـه مـویـیـست هوش دار
    غـمـخـوار خـویـش بـاش ،،،، غـم روزگار چیست


    مـــــعــــنــــی آب زنــــدگــــی و روضــــه ارم
    جـز طـرف جـویـبـار و مـی خـوشگوار چیست

    مـسـتـور و مـسـت هـر دو چـو از یـک قبیله‌اند
    مـا دل بـه عـشـوه کـه دهـیـم اخـتیار چیست


    راز درون پــرده چــه دانــد فــلــک خــمـوش
    ای مــدعــی نــزاع تــو بـا پـرده دار چـیـسـت


    سـهـو و خـطـای بـنـده گـرش اعـتـبـار نـیـسـت
    مــعــنــی عــفــو و رحـمـت آمـرزگـار چـیـسـت


    زاهـد شـراب کـوثـر و حـافـظ پـیـالـه خـواست
    تــا در مــیــانــه خــواسـتـه کـردگـار چـیـسـت


    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 11 شهریور 95 در ساعت 02:29

  11. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط farshad.ba نمایش پست ها
    من این دنیا رو شبیه ضیافت نمبینم و برام کلا عذاب آور و پوچه و دوستم ندارم ادامه ش بدم، برام جذابیتی نداره
    سلام

    همونطور که قبلا گفتم دیدگاهت رو می فهمم و درک می کنم چه احساسی نسبت به این موضوع داری. اما ما می تونیم مفیدتر از این باشیم که صرفا بفهمیم تو چی می بینی و جایی که هستی چقــــــــدر برات بی معنی و عذاب آوره. بعضی از ما هم یه وقتی اونجایی بودیم که تو الان هستی، و می دونیم چجوریه، بخاطر همینه که درکت می کنیم. اما از طرفی ما جاهای دیگه ای رو هم دیدیم و دوست داریم نگاه تو رو هم به سمتش بکشیم. البته ما نمی تونیم خودت رو حتی یک سانت حرکت بدیم، اما امیدواریم اگه چیزهایی که دیدیم رو بهت نشون بدیم، خودت به سمتش حرکت کنی.

    رو این حساب، من یه مثال برات دارم.

    فرض کن تو یه صندلی چوبی در یه دانشگاه هستی. نه مسئولیتی برای هیچ چیزی داری، نه دردی، نه اشتیاقی، نه حرکتی، نه هیچی. همه چی عالیه.

    سالها از این کلاس به اون کلاس حرکت داده می شی، کسی ازت هیچ انتظاری نداره. اگه کسی روت بشینه دردی نداری، اگه نشینه غصه ای نداری. اگه بشکنی هیچ خیالیت نیست. تا اینکه تصمیم گرفته می شه تو رو به انباری دانشگاه منتقل کنن. یه اتاق تاریک که برای تو هیچ فرقی با اتاقای دیگه نداره. تو در هر حال در آرامش و سکون هستی.

    در این شهر یه قصر رویایی هست که هفت طبقه داره، هرکدوم زیباتر و روشن تر از طبقه پایین تر از خودش. این قصر هفت طبقه هم زیر زمین داره، هر طبقه تاریک تر و آزاردهنده تر از طبقه بالایی خودش. پر از حیوانات درنده و خزنده و غیره.

    در بالاترین طبقه این قصر دختری زندگی می کنه که هیـــــــچکس در زیبایی و مهربانی با اون برابری نمی کنه. این زیبای مهربان از اون دانشگاه و اون انباری گذر می کنه. تو رو می بینه و به خودش می گه من از این صندلی یه چیزی برای خودم می سازم که خیلی دوستش داشته باشم.

    یه فوت به صندلی می کنه و یه آدم درست می شه. اسمشو می ذاره فرشاد و به خدمه ای که همراهش بودن می گه اینو خیلی آروم بیارید به قصرم که بیدار نشه. اما بذاریدش تو پاگرد و نیارید بالا. می خوام خودش پیدام کنه.

    وقتی تو پاگرد بیدار می شی، دو تا مسیر جلوت هست. اگه به سمت بالا حرکت کنی، دو جور حال رو تجربه می کنی.

    یک حال مربوط به وقتی که در مسیر هستی. از اونجائیکه اون طبقات همه زیبا هستند، و عطر اون دختر هم درشون پیچیده، تو حالت خوبه. هرچند خستگی ناشی از راه رفتن و جستجو و گاهی زمین خوردن و اینها هست، اما در مجموع حالت خوبه، سینه ت پر از عطری که نمی شناسی، اما عاشقشی.

    تو این مرحله تو می دونی که به اراده خودت اینجا نیومدی، ولی نمی شینی بزنی تو سر خودت که آآآآآآآآآآآی من می خوام صندلی باشم و حرفایی بزنی که خودت هم می دونی بی فایده ست و تو دیگه هیچوقت صندلی نمی شی. در عوض از چیزهایی که اطرافت هست و اون دختر برای تو گذاشته لذت می بری.

    حال دوم مربوط به وقتیه که تو به اون دختر برسی. در آغوشش بگیری. وجودت پر از وجودش بشه. اونوقت دیگه اگه کسی بهت بگه فرشاد خان تو که به اراده خودت اینجا نیومدی، همین موجود نازنینی که داری اینطور خودتو فداش می کنی، بدون اجازه تو آوردت اینجا.... پاشو ببرم صندلیت کنم... چی بهش می گی؟ می گی خفه شو! برو از من دور شو! من اصلا اراده می خوام چیکار؟؟؟؟ من فقط و فقط و فقط همینو می خوام.... دیگه هیـــــــــــــــچی نمی خوام......

    و مسیر دوم... اگه به جای بالا رفتن بری به سمت پایین، و یکی یکی اون هفت طبقه رو بری پایین تر، اونوقته که به حال امروزت میفتی. نارضایتی و عذاب و رنج دائمی .... و آرزو و حسرت صندلی بودن... حتی از یه طبقه خودتو پرت می کنی پایین به امید اینکه بیفتی و صندلی بشی، اما واقعیت اینه که هیـــــــــــــچ راهی نیست که تو صندلی بشی. یکی هست که زورش از تو بیشتره، اون (به هر دلیلی) تصمیم گرفته اینی باشی که هستی، اینجایی باشی که هستی.

    فقط و فقط یک راه هست. اینکه قدم برداری؛ به سمت بالا.


    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    مینوش این داروهای افسردگی واقعا به درد می خورن؟ من شنیدم که یکی از عوارضشون، افسردگیه! یعنی می تونن حالات اون فرد رو تشدید کنن.

    به نظر هم منطقی میاد. بخاطر اینکه اغلب خواب آور هستند و با احساس خواب آلودگی برای اون آدم سخت تر می شه که پاشه و یه فکری برای زندگیش بکنه. در نتیجه شرایطش بدتر می شه و افسردگیش بیشتر.

    چیزی که من بهش رسیدم اینه که پایین آوردن انتظارات از یک طرف و یه بازنگری روی شرایط و پیدا کردن ایرادها، از طرف دیگه، زمینه رو فراهم می کنه که فرد با انجام دادن کارهای درست کوچیک، یه ذره یه ذره موفقیت و شادی و آرامش رو به زندگیش تزریق کنه، تا کم کم انرژی و پویاییش به حد نرمال برسه. و از اون حال افسردگی در بیاد.

    مثل اونهاییکه تو فیلم ها می بینیم توی برف گیر میفتن و اگه خوابشون ببره، دیگه بیدار نمی شن. بنابراین هرچند که سخته، اما تنها راه زنده موندنشون راه رفتنه.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  12. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    meinoush (پنجشنبه 11 شهریور 95)

  13. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    مینوش این داروهای افسردگی واقعا به درد می خورن؟ من شنیدم که یکی از عوارضشون، افسردگیه! یعنی می تونن حالات اون فرد رو تشدید کنن.

    به نظر هم منطقی میاد. بخاطر اینکه اغلب خواب آور هستند و با احساس خواب آلودگی برای اون آدم سخت تر می شه که پاشه و یه فکری برای زندگیش بکنه. در نتیجه شرایطش بدتر می شه و افسردگیش بیشتر.

    چیزی که من بهش رسیدم اینه که پایین آوردن انتظارات از یک طرف و یه بازنگری روی شرایط و پیدا کردن ایرادها، از طرف دیگه، زمینه رو فراهم می کنه که فرد با انجام دادن کارهای درست کوچیک، یه ذره یه ذره موفقیت و شادی و آرامش رو به زندگیش تزریق کنه، تا کم کم انرژی و پویاییش به حد نرمال برسه. و از اون حال افسردگی در بیاد.
    اگر کسی بتونه خودش حال خودشو بهتر کنه عالیه. و خیلی هم بهتره. اما اگر حال ادم از یه حدی بدتر باشه نیاز میشه به دارو. داروهای ضد افسردگی همه اشون هم خواب اور نیستن. مراجع می تونه از دکترش بخواد دارویی بده که خواب اور نباشه. اما بعضی داروها ممکنه به یه نفر نسازه و دارو رو عوض کنه پزشک. ضمن اینکه بسته به نوع و شدت افسردگی و خلق و خوی شخص دارو متفاوت ممکنه باشه. واسه افسردگی های رایج معمولی فکر می کنم 3 تا دارو باشه که رایجه.

    در کل این داروها هم عوارض خودشون رو دارن قاعدتا. اما باید سنجید. وقتی ادم از یه حدی بدتره حالش و زندگیش تعطیل شده مجبوره کمک بگیره از پزشک. تا به اون حدی که تو می گی برسه که بتونه خودش حال و زندگیش رو بهتر کنه.

  14. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 11 شهریور 95), میشل (پنجشنبه 11 شهریور 95), محیا ناز (پنجشنبه 11 شهریور 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  2. من نفرت انگیزم
    توسط shilaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 بهمن 92, 15:14
  3. هدف و انگیزه؟!!؟از کجا بیارم؟!؟
    توسط tanin-91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 92, 21:16
  4. خیلی تنهام انگیزه ای واسه بودن ندارم
    توسط مرمر تنها در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 09 آذر 92, 18:44
  5. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.