به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1394-11-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    423
    سطح
    8
    Points: 423, Level: 8
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از بچگی هیچ کس منو دوست نداشت حالا هم شوهرم منو نمیخواد

    سلام به همه من ۲۲ سالمه شوهرم ۲۶ سالشه یک ساله ازدواج کردیم من روابط عمومی خیلی ضعیفی دارم برای همین هیچ کس منو دوست نداشت و نداره شوهرم میگه عین ادم مرده میمونی با تو به من خوش نمیگذره اینجوری نمیتونم زندگی کنم بهتره جدا شیم
    شوهرم و خانوادش خانواده پر انرژی و شادی هستن ولی من ه,میشه اروم و ساکتم یجورایی انگار وجود ندارم چیکارکنم شوهرمو ازدست ندم
    از خودم بدم میاد که هیچ وقت کسی کنو دوست نداشت
    ویرایش توسط royaamiri : یکشنبه 07 شهریور 95 در ساعت 11:00

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام..
    کم بیشتر توضیح بدین؟ مثلا گردش میرین شما چیکار میکنید؟ یا تو خونه پیشه همسرتون چطوری هستین؟

    ایا کئز میکنید یه گوشه و فقط نگا میکنید ؟ ایا در مورد اینده و ارزوهاتون با همسرتون حرف میزنید؟

    پدر مادرتون چطور اخلاقی داشتن؟ ایا شاد و پر انرژی بودن یا ساکت و محدود کننده؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    تا تو اجتماع نباشید و خودتون رو قاطی نکنید ، همینجور می مونید
    من یه دوست مشابه شما داشتم ، البته آقا بودن ، ساکت ، خجالتی و کم حرف
    به اجبار فرستادمش تو گروه های کوهنوردی و ...
    خیلی خوب شده ، نسبت به قبل ، با اینکه هنوز مشکلاتی داره ، ولی خوب دیگه الان خیلی راحت خودشو تو جمع قاطی می کنه با اینکه هنوز خوب نمی تونه حرف بزنه و ...
    ولی خوب هر روز داره بهتر می شه
    شما هم تا خودتون رو این مدلی سرزنش کنید و اقدام عملی نکنید ، درست نمی شه مشکلتون

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1394-11-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    423
    سطح
    8
    Points: 423, Level: 8
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکل من کم حرف بودنمه پدرومادرم هم همینطوری بودن ولی خانواده شوهرم روابط عمومیشون خیلی قویه همش میگن میخندن مشکل شوهرم با منم همینه خودم متوجه ام که ادم نچسبیم ولی بلد نیستم با ادما جور شم شوهرم بهم میگه عقب مونده چون پیش برادرشوهرم روسری میذارمو باهاش دست نمیدم سر همین قضیه کلی دعوا داشتیم و داریم اینکه به روابطش با دخترای فامیل مخصوصا جاریام گیر میدمو عقب موندگی میدونه نه دوست داشتن اگه جدا شیم من دیوونه میشم اصلا نمیتونم نبودشو تحمل کنم

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط royaamiri نمایش پست ها
    مشکل من کم حرف بودنمه پدرومادرم هم همینطوری بودن ولی خانواده شوهرم روابط عمومیشون خیلی قویه همش میگن میخندن مشکل شوهرم با منم همینه خودم متوجه ام که ادم نچسبیم ولی بلد نیستم با ادما جور شم شوهرم بهم میگه عقب مونده چون پیش برادرشوهرم روسری میذارمو باهاش دست نمیدم سر همین قضیه کلی دعوا داشتیم و داریم اینکه به روابطش با دخترای فامیل مخصوصا جاریام گیر میدمو عقب موندگی میدونه نه دوست داشتن اگه جدا شیم من دیوونه میشم اصلا نمیتونم نبودشو تحمل کنم
    قبل ازدواج شناخت نداشتید ؟
    اصلا چطور ازدواج کردید ، سن و تحصیلات و ... بگید

  6. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    بابک 1369 (دوشنبه 08 شهریور 95)

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1394-11-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    423
    سطح
    8
    Points: 423, Level: 8
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قبل ازدواج شناختی نداشتیم خیلی زود هم عقد کردیم من از شرایط راضیم شوهرم منو نمیخواد
    تنها حرفشم اینه که با من بهش خوش نمیگذره من ۲۲ سالمه شوهرم ۲۶ سالشه هردومون هم لیسانسیم
    چون حانوادش از من خوششون نمیاد فکرکنم روش تاثیر گذاشتن

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 تیر 96 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1394-3-26
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    2,173
    سطح
    28
    Points: 2,173, Level: 28
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 83 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مطمئن باش تو هم یه جزابیتی داری که هنوز نتونستی کشفش کنی.
    من بعد چندین سال که با این مشکل دست و پنجه نرم کردم به نتایج ارزشمندی رسیدم که حالا از همه سرم توی جمع ها و هروقت صحبت میکنم همه جذبم میشن.
    ببین همه اینایی که بهت میگم واقعیت محض هستن.
    یکی اینکه همه ما آدما توی یه موقعیت یه حس مشترکی داریم مثلا وقتی توی جمع خانواده شوهرت نشستی یکی یه چیزی تعریف میکنه مطمئن باش اون چیزی که تو ذهن تو میگذره تو ذهن اونام میگذره ولی فرق تو با اونا اینه که اونا هرچی به ذهنشون میگذره بیان میکنند احساسشون نسبت به چیزایی که میشنوند یا میبینند رو میگن اما تو نمیگی تو ذهنت نگه میداری. کافیه راحت باشی اون چیزی که فکر میکنی رو بگی .
    دوم اینکه وقتی یه نفر داره حرف میزنه مثلا پدرشوهرت داره یه چیزی تعریف میکنه باید ارتباط چشمی برقرار کنی و نسبت به چیزایی که میشنوی با صورتت عکس العمل نشون بدی و تو صحبت هرچند کوتاه همراهی کنی تا طرف جذبت بشه و این احساس بهش دست نده که انگار دارم با دیوار حرف میزنم.
    شوخ طبع باش ، با شوهرت شوخی کن . در مورد دیگران نظر بده . جسور باش. مردها از زن بی بخار بدشون میاد. با محبت با بقیه حرف بزن . بزار خونواده شوهرت فکر کنن برات مهمن. بهشون زنگ بزن احوالشون رو بپرس.

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام..

    از اینکه خونواده شوهرت اهل بگو بخند و شاد هستن شکرگزار باش و این یعنی نعمت.. اما از این جهت که شوهرت بخاطر حفظ محرم و نامحرم بهت بگه عقب افتاده حرف جالبی نیست.. شما باید همینطور حرمت هارو نگه داری ..

    خصوصیتی که تو همه انسانهای درونگرا وجود داره به نظر من خجالتی بودنه.. شما اول باید روی خجالتی بودنتون کار کنید.. مثلا وقتی تو جمع هستین اگه چیز جالبی در حین گفتگو به ذهنتون میرسه رو بیان کنید یا اگه خبر جدیدی شنیدین و
    جالبه اونم بگین.. همینطور یواش یواش باید حرف بزنید تا خجالتتون بریزه.. روشهای صحبت در جمع و از نت نگا کن و هر روز جلوی اینه تمرین کن.. تو خونه تنهائی بشین , همسرتو مجسم کن و حرفائی رو که دوست داری به همسرت بگی رو و روت نمیشه ,
    بهش بگو.. هر روز تمرین و تکرار کن .. سپس خونواده همسرتو..یکی یکیشونو تجسم کن و بگو..

    گردش که میرین شما اول بگین که چه بازی بکنید و بعد قاطی اونا بشید و بازی کنید (مثلا والیبال)

    تو خونه سر به سر همسرت بزار .. باهاش شوخی کن .. یه فیلم یا نمایش خنده دار تهیه کن و باهاش نگا کن و قهقهه بزن..

    تو ماشین یه نوار شاد بزار و باهم بخونین.. خلاصه مثله چوب خشک نباشید..


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.