به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 فروردین 96 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1395-1-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    969
    سطح
    16
    Points: 969, Level: 16
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    حرفهاتوی سرم تکرار میشن.خسته شدم

    سلام.من زمانیکه با کسی گفتگویی دارم که مثلا بیشتر از یکساعت هست و کمی هم از لحاظ روحی و عصبی اذیت کننده و ناراحت کننده باشن مدام بعدش تا اخر شب تموم اون حرفها رو با خودم تکرار میکنم و خیلی اذیت میشم.حتی گاهی به همین دلیل تا خود صبح خوابم نمیبره

    فقط نمیدونم چطوریه وبا چه راهی باید قطعشون کنم و ذهنمو ازشون منحرف کنم تا ارامش به مغزم برگرده.چیکارکنم به نظرتون؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  3. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    srosta (چهارشنبه 03 شهریور 95)

  4. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,419
    امتیاز
    286,911
    سطح
    100
    Points: 286,911, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,575

    تشکرشده 37,077 در 7,001 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    بنده تاپیکهای دیگر شما هم نگاه کردم.
    شما دو روش برای حل مسائل و فشارهایی که حس می کنید می توانیدانتخاب کنید.

    الف) صورت مسئله و مشکل خود را باز تعریف کنید
    چگونه؟

    به این صورت:
    با خود فرض کنید که دنیا و آدمهاش و کسانی که با شما ارتباط دارند در بدترین حالت هیچ تغییری نمی کنند. و این آدمها هر کدام یک خصوصیات مثبت و منفی دارند. هر کس نمره ای دارد. و شما ناچارید با همه این آدمها ارتباط و تعامل تا سطحی داشته باشید.
    پس ممکن است بعضی آنهاحرفهای اشتباه بزنند، یاچیزهایی که شما قبول ندارید به زبان بیاورند یا عمل کنند. ممکن است بعضی اینها با توقعات و انتظارات شما سازگاری نداشته باشند.
    حالا چه باید کرد؟
    پیشنهاد من اینست که تمرکز خود را از روی کارهای آنها بردارید و متمرکز شوید بر خود.
    یعنی با خود بگویید شما چه روشی را صحیح می دانید و چه کاری درست هست و شما همان کارهای صحیح را با مطالعه و تمرین انجام دهید. دیگران هم هر نظر و گفتاری داشتنداگر صحیح بود و مناسب بود بهره ببرید. و اگر اشتباه بود شما خود را به خاطر حرف اشتباه دیگران آزار ندهید.

    در واقع صورت مسئله اینطور تعریف می شود. من می خواهم درست فکر کنم. درست عمل کنم ودرست احساس کنم. و نمی خواهم منفعل از دیگران باشم.
    اگر اینطوری مسئله خود را مطرح کنید. پس از این به بعد هیچ حرفی از روش و حرفهای احتمالا آزارنده دیگران به میان نیاورید و پیگیری این باشید که چگونه تمرکز بر خویشتن باشید و چه اقداماتی را انجام دهید.
    چگونه مثبت اندیش باشید. چگونه رویکرد مثبت به زندگی داشته باشید، چگونه امیدوار باشید و چگونه زندگی را برخود راحت بگیرید.
    لینک خطاهای شناختی وتمرین های آن بسیار می تواند به شما سود برساند.





    ب) راهکار دوم :که اگر نتوانید روی خودتون متمرکز شوید و مرتب و اتوماتیک فکرتان در مورد حرفهای دیگران فعال هست.
    در این صورت بهترین گزینه مراجعه به روانپزشک هست. دروهایی برای تکرر فکری شما و وسواس فکری شما خواهد داد. با استفاده یک دوره از این داروها قدرت بیشتری بر توقف فکرها و کنترل فکرهای خود پیدا خواهید کرد. در آن صورت باید بروید سراغ راهکار اول که در بالا گفتم و با تمرین و تکرار روشهایی که متمرکز بر خودتون هست ، مشکل خود را حل کنید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  5. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    srosta (چهارشنبه 03 شهریور 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 فروردین 96 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1395-1-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    969
    سطح
    16
    Points: 969, Level: 16
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام و احترام
    بنده تاپیکهای دیگر شما هم نگاه کردم.
    شما دو روش برای حل مسائل و فشارهایی که حس می کنید می توانیدانتخاب کنید.

    الف) صورت مسئله و مشکل خود را باز تعریف کنید
    چگونه؟

    به این صورت:
    با خود فرض کنید که دنیا و آدمهاش و کسانی که با شما ارتباط دارند در بدترین حالت هیچ تغییری نمی کنند. و این آدمها هر کدام یک خصوصیات مثبت و منفی دارند. هر کس نمره ای دارد. و شما ناچارید با همه این آدمها ارتباط و تعامل تا سطحی داشته باشید.
    پس ممکن است بعضی آنهاحرفهای اشتباه بزنند، یاچیزهایی که شما قبول ندارید به زبان بیاورند یا عمل کنند. ممکن است بعضی اینها با توقعات و انتظارات شما سازگاری نداشته باشند.
    حالا چه باید کرد؟
    پیشنهاد من اینست که تمرکز خود را از روی کارهای آنها بردارید و متمرکز شوید بر خود.
    یعنی با خود بگویید شما چه روشی را صحیح می دانید و چه کاری درست هست و شما همان کارهای صحیح را با مطالعه و تمرین انجام دهید. دیگران هم هر نظر و گفتاری داشتنداگر صحیح بود و مناسب بود بهره ببرید. و اگر اشتباه بود شما خود را به خاطر حرف اشتباه دیگران آزار ندهید.

    در واقع صورت مسئله اینطور تعریف می شود. من می خواهم درست فکر کنم. درست عمل کنم ودرست احساس کنم. و نمی خواهم منفعل از دیگران باشم.
    اگر اینطوری مسئله خود را مطرح کنید. پس از این به بعد هیچ حرفی از روش و حرفهای احتمالا آزارنده دیگران به میان نیاورید و پیگیری این باشید که چگونه تمرکز بر خویشتن باشید و چه اقداماتی را انجام دهید.
    چگونه مثبت اندیش باشید. چگونه رویکرد مثبت به زندگی داشته باشید، چگونه امیدوار باشید و چگونه زندگی را برخود راحت بگیرید.
    لینک خطاهای شناختی وتمرین های آن بسیار می تواند به شما سود برساند.





    ب) راهکار دوم :که اگر نتوانید روی خودتون متمرکز شوید و مرتب و اتوماتیک فکرتان در مورد حرفهای دیگران فعال هست.
    در این صورت بهترین گزینه مراجعه به روانپزشک هست. دروهایی برای تکرر فکری شما و وسواس فکری شما خواهد داد. با استفاده یک دوره از این داروها قدرت بیشتری بر توقف فکرها و کنترل فکرهای خود پیدا خواهید کرد. در آن صورت باید بروید سراغ راهکار اول که در بالا گفتم و با تمرین و تکرار روشهایی که متمرکز بر خودتون هست ، مشکل خود را حل کنید.

    سلام .مرسی از جوابتون.خیلی میخخواستم بایم و جوابی بدم چون واقعا مشتاقم که مشکلم حل بشه ولی دیروز به شدت کسالت داشتم و الان هم نمیدونسم چطور حرفام رو دسته بندی کنم تصمیم گرفتم بنویسم جرفی به دهنم اومد.

    درمورد دیگران من به شدت با دروغگویی و ریاکاری و غیبت و استفاده کردن از حسادت در جنبه ازار رسوندن به دیگران خیلی بدم میاد و اطرافیانم اکثرا همین طور هستن و صفات مثبتشون هم خیلی کم هست و هرچقدر هم سعی کردم باهاشون از دردوستی بربیام باز بهم ضربه زدن. یک مثال دورش که تاپیک قبلیم هم گفتم اینکه مثلا یکیه از خانواده نزدیک من هم نباشه اینه مثلا زن عموی من با دوتا بچه بیاد بشینه و درجلوی جمع به خاطر حسادتش به ظاهر من توهین بکنه .کس یکه نمیدونم چطوری خودشو توی گروه سنی من جاداده

    من مشکلم به حدی نیست که اصلا نتونم خودمو کنترل کنم اما گاهی خیلی ازار دهنده میشه. اما در مورد موضوع تمرکز به خودم فکرمیکنم مشکلی که دارم یکیش این هست که من به شدت بی برنامه هستم و دلیلش هم این است که نمیتونم مسائل زو چندسالی هست که توی ذهنم دسته بندی کنم و از گذشته خودم هم نمیتونم بگذرم هرچقدر هم که بخوام. و با اینکه مثلا الان چندقدم از گذشته خودم بهترم.البته ذهنی. هنوز خیلی دست به عمل نمیزنم. باز هم فاسوس زمان های گذشته در زمان ارامش منو از بین میبره.
    .مشاوره رو هم امتحان کردم اثر حرفا یکی دوروز بود.
    من از این خسته ام که هر یک یدوهفته یکبار باز حالم بدمیشه و میام و مثلا توی اینترنت دنبال راه حل میگردم و باز دوباره یه مدت بعد اوضاع همونه.چندمدت پیش به مطلبی توی اینترنت برخوردم به این اسم که وسواس فکری مغز شما رو میخوره و مثالهایی که زده بد خیلی نزدیکی داشت. مثلا اینکه دخترخانمی در دانگاهش افت تحصبل کرده بود و از طرف خانوادش طرد شده بود و همیشه فکر میکرد خوب نیست و عقبه. و من همیشه حس میکنم عقبم هرچقدر هم که به خودم بگم که دیگه اون عقب موندگی ها مهم نیست. من در خودنن مطلب هم هم خیلی تنبل و یا کمالگرا هستم و این دوتا همرو تقویت میکنه
    موضوع دیگه هم که باعث میشه یاز تمرکزم از خودم و کارام کم بشه اینه که من با توجه به اینکه تقریبا هیچموقع حسود نبودمو مثلا همین باعث اافتم توی دانشگاه شد.اینکه الان حسادت هم گاهی اذیتم میکنه .نمیدونم چرا .لااقل الان اصلا وقتش نیست. من الان فقط باید مثبت باشم.

    همه اینهایی که گفتم میشن خشم.میشن انرژِ منفی.میشن خودخوری که چرا جواب فلانی رو درست ندادم. و این همه فکرای منفی مانع تمرکز و عملم میشه. نمیدونم با خودم باید چکار بکنم

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 02 [ 06:41]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    16,845
    سطح
    82
    Points: 16,845, Level: 82
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    10000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    1,911

    تشکرشده 947 در 322 پست

    Rep Power
    99
    Array
    ازنوشته های شما دریافتم دقیقا مثل همسرم هستین شاید درابتدا فکرکنید خیلی مثبتین ودیگران منفی ودغلکارن ولی این طرز فکربسیار آزارنده است چون بیشترافرادجامعه ماهمینجورین.نمیگم این صفات خوبن ولی باعث آزار اول کسی که میشود خودتونه بعد دیگران.وسواس فکری درمراحل خیلی ابتداییش بامشاوره حل میشه پس لطفابخاطرخودتون هم که شده سریعاپیش روانپزشک برین.من وهمسرم خیلی تلاش کردیم که بامشاوره مشکلو حل کنیم ولی متاسفانه فقط راه درمان دور کردیم

  8. کاربر روبرو از پست مفید tavalode arezoo تشکرکرده است .

    srosta (جمعه 05 شهریور 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 فروردین 96 [ 22:41]
    تاریخ عضویت
    1395-1-22
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    969
    سطح
    16
    Points: 969, Level: 16
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط margearezooha نمایش پست ها
    ازنوشته های شما دریافتم دقیقا مثل همسرم هستین شاید درابتدا فکرکنید خیلی مثبتین ودیگران منفی ودغلکارن ولی این طرز فکربسیار آزارنده است چون بیشترافرادجامعه ماهمینجورین.نمیگم این صفات خوبن ولی باعث آزار اول کسی که میشود خودتونه بعد دیگران.وسواس فکری درمراحل خیلی ابتداییش بامشاوره حل میشه پس لطفابخاطرخودتون هم که شده سریعاپیش روانپزشک برین.من وهمسرم خیلی تلاش کردیم که بامشاوره مشکلو حل کنیم ولی متاسفانه فقط راه درمان دور کردیم
    سلام در واقع نمیدونم چی بگم. ولی من اونطور ادمی نیستم که بگم وای ادمها دروغگو و بد و بدطینت هستن و مثل ادمهایی که توی فیلم ها امراض روحی دارن ازشون فرار کنم. درواقع من همونطور که گفتم تا سالها از در دوستی و مثبت اندیشی ارد میشدم و خیلی خوشبین بودم و بهتره بگم خوش خیال هم بودم. من اصولا کاری به کار ادمها ندارم اما این ادمها بودن که که سرتوی زندگی من میکدرن و باعث ازار من میشدن. مادری که از خواهرشوهرش خوشش نمیاد و میخواد من رو با دختر اون دربیاندازه. ادمهایی که توی مسائل شخصی من سرک میکشیدن یا بجای همدردی کردن فقط گوشی بودن برای فضولی و خبرچینی یا رسیدن به منافع شخصیشون. من بارها هم این ادمها رو بخشیدم چون از نزدیکانم بودن. ولی دفعه بعد هم همون کار پیشین خودشون رو انجام میدادن. اینکه یکی اعضای خانودات بیان توی اطاقت و وسایل رو بگردن یا سیمکارتت رو تویگوشیشون بزارن ! برای نیمدونم چه کاریو اینقدر رمز پین کد رو شتباه بزنن که بسوزه. اینها خیالات یک ادم جامعه گریز یا وسواسی نیست. اینها مشکلات شخصیه که نمیدونه با این ادمها باید چکار بکنه.

    من بخاطر این ادمها و البته یک سری غریبه تر از اینها تحت فشار عصبی قرار گرفتم.اصلا هم نمیدونستم اسمش وسواس فکریه و وقتی دنبال صفحاتی برای کنترل ذهن رسیدم به این اسم برخوردم
    شاید چیزی که وضعیت من رو بدتر هم میکنه نداشتن تفریح وخونه نشینی زیادهست. چون حتی این تابستون هم که درس زیا نداشتم همش گوشه خونه بودم. دلیلش هم بخاطر مشکلاتی هست که ذهن خودم گرفتارش شده و هم اینکه قطعا من ا زخانواده ای میام که این مشکل رو ب شکل شدیدترش دارن هرکدوم به شکلی برای همین مثلا مادرم زیاد فکربازی برای بیرون از خونه رفتن نداره

    درمورد روانپزشک هم متاسفانه یک دارویی رو مصرف مکینم که خیلی از داروها باهاش سازگاری ندارن.البته این داروی اعصاب نیست. ومثلا برای اینکه چرخه خوابم بهم خورده پیش دکتری رفتم یکسری از داروهاش که اصلا نمیتونستم مصرف کنم و تعداد دیگشون هم عوارض خیلی بدی دارن.مثلا به حدی ریزش موگرفتم که اززندگیم سیر شده بودم. خوابم هم درست نشده.
    با گشت هایی که توی نت داشتم خیلی از کسایی که وسواس فکری دارن توی زمینه کاری و درسی خیلیم موفق هستن ولی برای من نفرین و تلسمی میمونه که انگار یکی روم انجام داده که نتونم درس بخونم.البته از جهت واقعی نمیگم اینو.میگم حسش اینطوریه.ده ر.ز دیگه هم دانشکا ها باز میشن.خدارحم کنه

    درضمن من مشکلم به این شکل هم نیست که مدام خودخوری داشته باشم و بگم وای اینها در حقم ظلم کردن یا اینها بدن. یعنی با کلیت ادمها مشکلی ندارم.بجر تعدادی که قبلا خیلی بهم ضربه زدن و شاید زیاد یادم میان یا کسایی که الان هم همین کارو انجام میدن. و موقع تنش و مشغولیت بدتر میشن وگرنه بعد از چندسال دیگه یاد گرفتم که زیاد از ادمها انتظار نداشته باشم که خوب باشن. در مورد زندگی عادی هم مشکلی ندارم بجز همینکه خیلی بی برنامه و تاحدی شلخته و بی نظم هستم. ولی میتونم از زندگی عادی بربیام و نیازی ندارم مثلا به گوشه ای بشینم و غصه بخورم. اما در زیمنه کار و تحصیل و بخصوص مطالعه زیاد قفل میشم و خیلی زود خسته

    مرسی .امیدوارم روزگارتون درست بشه

  10. کاربر روبرو از پست مفید srosta تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (جمعه 05 شهریور 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وای من یه کاربر قدیمی هستم ولی نتوستم توی تالار مربوطه باشم
    توسط ستیلا در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 مهر 96, 19:44
  2. توی این رمضان از خدا چی (خواسته معنوی) میخواهید؟
    توسط mis-marjan در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 45
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 مرداد 93, 06:07
  3. نمی تونم توی هیچ انجمنی پست بزارم حتی توی تاپیکی که خودم زدم .چه کنم؟
    توسط heaven65 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 آذر 92, 08:51
  4. چطور میتونم از کلمات جدید توی تکلمم استفاده کنم؟
    توسط newfolder در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 آبان 91, 22:06
  5. می دونید اولین اتفاقی که با ورود هرخواستگار توی خونه ما رخ میده چی
    توسط مهری1300 در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 04 فروردین 91, 12:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.