به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array

    Thumbsdown شوهرم اخر از دست من گریه کرد!!!

    سلام دوستان
    من چند سال پیش تاپیکی زده بودم راجع به این که من نامزدم رو دوست ندارم و از این حرفا.
    ولی حالا مختصر میگم:من 22 سالمه و سه ساله با پسر خالم ازدواج کردم، از همون اوایل عقدم بهش هیچ علاقه ای نداشتم و همیشه امیدوار بودم که یک روزی عاشق که نه ولی حداقل دوستش داشته باشم.
    و اما اصل مطلب: بعد از این همه سال هنوزم عشق و یا دوست داشتنی در من بهو وجود نیموده. خیلی وقتا پیش میاد که اون به خاطر شرایط کاری باید منو چند شب تنها بذاره ولی برای من متاسفانه هیچ اهمیتی نداره. این باعث میشه که من علاقه نداشته باشم که رابطه عاطفی با شوهرم داشته باشم. شوهرم ادم گرمی همیشه دوست داره منو بوس کنه و صبحا میخواد بغلم کنه ولی من بیشتر اوقات وقتی میخواد بغلم کنه یا فرار میکنم یا بهش می گم ولم کن میخوام صبحونه درست کنم یا هر بهونه ای جور میکنم تا دور بشم.
    بعضی وقتا با خودم حس میکنم که شوهرم چه طور تحملم میکنه چون حتی خودم از خودم و این حرکاتم بدم میاد. بار ها پیش اومده که ما تو یک ماه شاید یک بار با هم رابطه داشته باشیم در حالیکه ما جوونیم و باید از جوونیمون لذت ببریم.
    من همه این اشتباهاتم رو میدونم ولی دست خودم نیست شوهرم جاذبه ای برام نداره. به قول خودش یک جوری رفتار میکنم انگار دوست دختر پسریم نه زن و شوهر.
    خلاصه امروز یکی از روزایی بود که باز من از شوهرم فرار کردم. ولی شوهرم بعدش دپرس شد و تو خودش رفت. از ش پرسیدم چی شده و بعد این چیزایی که من نوشتم رو به من گفت. میگفت احساس میکنم علاقه ای نداری با من ارتباط برقرار کنی و کلی از این حرفا.
    من احساس کردم دنیا دور سرم چرخید و بهش گفتم من میرم بیرون نفس تازه بکشم. جوابی نداشتم بدم چون حرفاش عین حقیقت بود.
    بعدش اومد دنبالم و باهام حرف زد و گفت چرا فرار میکنی و از چی میترسی حرفت رو بگو و خلاصم کن. میترسیدم بگم دوست ندارم چون داغونش میکرد. فقط وقتی گفتم از همون بعد عقدمون من پشیمون شدم که ازدواج کنم و به خاطر خانوادم ازدواج کرد، شروع به گریه کردن کرد!!!! برای اولین بار میبینمش گریه کنه. گفت من همش با خودم میگفتم که این چرا اینقدر ازم دلسرده. نکنه من کاری کردم!!!! خلاصه کلی حرف زدیم و اون یهو باز اشک میریخت و ازش میپرسیدم اخه چرا گریه میکنی؟ میگه این که تو شک داری به محبتم میذاره فکر کنم که من نکنه اذیتش کردم و چرا اینطوری شده.

    داستانم طولانیه میدونم اخه واقعا هم قضیه خیلی طول کشید ولی الان با خودم میگم ایا این اتفاق باعث تغییر در احساساتم میشه؟؟؟ ایا من هر موقع دیگه دست شوهرم رو رد کنم فکر میکنه چون من دوستش ندارمه. نمیدونم چیکار کنم و کلافه شدم دیگه.

    بدم میاد از این ادمی که هستم و شدم ولی دست خودم نیست وقتی از یکی از همون اول خوشم نمی یاد خیلی سخته که نظرم راجع بهش عوض بشه... میدونم الان فکر میکنید بدجنسم ولی تو رو خدا بگید شما نظرتون راجع به شرایطم چیه؟؟؟
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 اردیبهشت 96 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    2,234
    سطح
    28
    Points: 2,234, Level: 28
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    78

    تشکرشده 156 در 94 پست

    Rep Power
    30
    Array
    چه خوب خودتون را توجیح میکنید سه سال زمان کمی نبوده که بخای با احساس و غرور یک مرد بازی کنی
    چرا همون موقع مخالفت نکردی ؟
    مگر زبان شما را بسته بودند ؟
    خوب بودن به زیبایی صورت و قد قامت بالا نیست بلکه به داشتن سیرت زیباست
    خوب بود شریک زندگیت کسی غیر از این بود که دائم خودشو میگرفت از شما فاصله میگرفت امر نهی زیاد میکرد بد اخلاق بود
    مهمترین ملاک که برا یک اقا میتوان در نظر گرفت خوش خلقی مسئولیت پذیر بودن و ایمان داشتن هست
    اگر فقط عینک بد دیدن را برداری و خوش بینی و مثبتها را جایگزین کنید موفق میشوی
    به نظر شما یک خانم که یکبار ازدواج کرده چند درصد شانس یک ازدواج موفق برای دومین بار دارد؟؟؟؟؟؟//!!!!!!!!!!!!!!!
    اگر از یک رفتاری خوشت نمی اید بیا باایشون صحبت کنید و از احساس درونیتان برایش باز گو کنید مطمئنن تاثیر خواهد داشت
    زندگی کفش نیست که هر وقت خاستی عوضش کنی !!!!!!!!!!!
    مشخص هست هنوز پخته نیستی
    در خیابان نگاه کنی میبینی 100تا راننده پشت فرمان نشستند ولی کدوم راننده واقعی هستند ؟
    برای شما ارزوی خوشبختی میکنم

  3. 2 کاربر از پست مفید اسما@ تشکرکرده اند .

    sahar67 (چهارشنبه 27 مرداد 95), پرنده غريب (یکشنبه 31 مرداد 95)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام خوبی؟ایران هستی؟من رو که یادت هستپرنده غریب راستش پیشینه مشکلاتت رو فرصت ندارم بخونم ولی یادم هست که یه مشکلاتی داشتی یه چیزی مثل اینکه خانواده شوهرت مثلا اذیت کنن یا یه سری چیزهای دیگهیه چیزی هست که تو رو دلزده کردهخوب توی ذهنت سرچ کن ببین دقیقا به چه دلیل از همسرت خوشت نمیادبدرفتاری دخالت خانوادش ظاهر نامطلوب یا هر چیزی که فکر می کنییا شاید محل زندگیت جایی هست که دوری خانواده رو داری و روحیه ات رو خراب کردهحتما یه علتی دارهاینجا بنویس و راهنمایی بگیر
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : چهارشنبه 27 مرداد 95 در ساعت 12:40

  5. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    پرنده غريب (یکشنبه 31 مرداد 95)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    مشکل اینه که همسرتون باهاتون راه می یاد ، اگر می خواهید خوشبخت شید بهش بگید که 180 درجه برخورد کنه .
    قول می دم مشکلتون حل می شه
    الان شما حس اطمینان داری که همسرت هرجور باشی باهات هست ، از طرفی هم غرور کاذب پیدا کردی که با این همه بدی باز منو می خواد ، ببین چه دختری هستم ! (اینا همش نا خودآگاه هست )
    خود دانی

  7. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    alireza198 (چهارشنبه 27 مرداد 95)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    پرنده غریب عزیز
    پست من رو کلا کلماتشو به هم چسبونده سیستم دو باره میذارمش امیدوارم دیگه اونجوری نشه
    "سلام خوبی؟
    ایران هستی؟
    من رو که یادت هست
    پرنده غریب راستش پیشینه مشکلاتت رو فرصت ندارم بخونم ولی یادم هست که یه مشکلاتی داشتی
    یه چیزی مثل اینکه خانواده شوهرت مثلا اذیت کنن یا یه سری چیزهای دیگه

    یه چیزی هست که تو رو دلزده کرده
    خوب توی ذهنت سرچ کن ببین دقیقا به چه دلیل از همسرت خوشت نمیاد
    بدرفتاری دخالت خانوادش ظاهر نامطلوب یا هر چیزی که فکر می کنی
    یا شاید محل زندگیت جایی هست که دوری خانواده رو داری و روحیه ات رو خراب کرده
    بنویس
    حتما یه علتی داره بنویس و راهنمایی بگیر"
    اگر دوباره به هم چسبید ببخشید
    سیستم اجازه ویرایش هم نداد

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  9. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    پرنده غريب (یکشنبه 31 مرداد 95)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مهر 95 [ 09:21]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    605
    سطح
    12
    Points: 605, Level: 12
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 59 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام پرنده غریب جان
    من همه تاپیکات و کم و بیش خوندم
    راستش واقعا متاثر شدم سر قضیه طلاق دادن شوهرت و فرداش دوباره ازدواجتون به اون شکل به اجبار و احتمالا برگزاری عجله ای مراسمها

    و همین طور سر خرجی ندادن شوهرت و کار کردن تو و... و زندگی تو خونه مادر شوهر اینا همه مشکلات زیادی هستن

    تو از پس همشون براومدی هر چند اشتباهم داشتی
    اما تقصیر تو نیست هی کس دیگه ای بود له میشد

    نمیدونم جو خانواده و شخصیت خودت چطور بوده که نتونستی بگی منه و مجبور به ازدواج شدی و الان بعد سه سال هنوز حس میکنی این حق تو نیست و میتونستی خوشبخت تر باشی
    نمیدونم وضع الانت چجوریه و شرایطت چیه

    اما گریه کردن شوهرت نباید موجب عذاب وجدانت بشه تو هم خیلی تو این زندگی گریه کردی
    اینکه از گریه شوهرت ناراحتی یعنی دوسش داری و براش ارزش قایلی هر چند عاشقش نباشی

    مراقب خودت باش . سعی کن احساس لذت رو به زندگیت برگردونی . کم کم که از زندگی لذت ببری و خودت رو دوست داشته باشی میتونی همسرت رو هم دوست داشته باشی و آگاهانه یه تصمیم درست و رفتار منطقی داشته باشی

    این جمله رو از زندگیت حذف کن : من همسرم رو دوست ندارم !
    این همسر تویه و با توجه به شرایط و شخصیت خودت و تجربه سه سالت ثابت شده که این همسر تو باقی میمونه پس هی نگو دوسش ندارم و مشکل داریم
    مطمین باش وقتی دلیل واهی برای مشکلات نتراشی راحت تر حل میشه

  11. کاربر روبرو از پست مفید نهال :) تشکرکرده است .

    پرنده غريب (یکشنبه 31 مرداد 95)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    به نظر من كه به همسرت علاقه داري و همچين هم نيست كه بي تفاوت باشي. همينه كه باعث ميشه بياي اينجا و از اينكه اينطوري رنجونديش، ابراز ناراحتي كني.
    مشكلات بينتون زياد بوده و تو رو آزرده كرده. شايد بهتر باشه روشي رو در پيش بگيري كه همسرت نقش حمايتگرانه بيشتري داشته باشه. چيزي كه احساسات سركوب شده تو رو اغنا كنه و بابت خشمت بهت حق بده ...

  13. کاربر روبرو از پست مفید setare_000 تشکرکرده است .

    پرنده غريب (یکشنبه 31 مرداد 95)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    ادمها حق دارن که از زندگیشون لذت ببرن و با کسی زندگی کنن که دوسش داشته باشن اما ای کاش لذت بردنو یاد میگرفتیم متاسفانه همه فکر میکنن دوست داشتن و عشق باید خودش بیاد در حالیکه دوست داشتن کاملا به وجود اومدنیه عشق رو باید مثل یه نهال کاشت ابش داد مراقبتش کرد سمپاشی کرد و هرسش کرد بعد که جون گرفت و بزرگ شد بری زیر سایش و بهش تکیه بدی و پاتو زیرش دراز کنی و بگی خدایا شکرت با دست خودم یه نهال نحیفو به کجا رسوندم و عظمتشم تا اسمون ببرتت و سایش مایه ی ارامشت بشه

    بعضی ادمها دنبال دوست داشتنهای امادن مثل فست فودها
    دلشون میخواد بی زحمت بدون تلاش بدون خرابکاری بهترین چیزهارو به دست بیارن

    همه ی زندگی ها تلخی داره اتفاقات ناخوشایند داره مسایل مالی و کمبود داره اما نباید جا زد باید موندو ساخت

    من نمیدونم شما تحت چه شرایطی ازدواج کردین و نمیدونمم چرا همسرتونو دوس ندارید پس قضاوتتون نمیکنم
    اما ای کاش حداقل بخاطر خودت سعی میکردی یاد بگیری که از زندگیت لذت ببری از بودن با همسرت لذت ببری و لذت عشق رو تجربه کنی

    خیلی دلم برا همسرتون سوخت نه میشه گفت چرا گفتی دوسش نداری نه میشه گفت خوبه که گفتی و بهتر که ایشون از احساس شما خبر داشته باشه
    اما یه چیزیو میدونم اونم اینه که همسرت بدجوری شکسته که به سختی میشه جمش کرد
    اگر من جای شما بودم و احساسی به همسرم نداشتم زمانی بهش حرف دلمو میزدم که همه ی تلاش هامو کرده بودمو به نقطه ی پایان رسیده بودم وقتی این حرفو میزدم که تصمیم بر جدایی داشتم وگرنه گفتن این حرف در شرایطی غیر ازین نابود کننده ی زندگیه

    ای کاش هرچیزی که باعث دلسردیتون شده با همسرتون در میان بذارید و سعی بر برطرف کردنش داشته باشید
    براتون ارزو میکنم زندگی پر از عشقی رو تجربه کنید
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  15. 2 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    setare_000 (چهارشنبه 27 مرداد 95), پرنده غريب (یکشنبه 31 مرداد 95)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 خرداد 97 [ 04:49]
    تاریخ عضویت
    1395-3-05
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,771
    سطح
    32
    Points: 2,771, Level: 32
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    79

    تشکرشده 133 در 75 پست

    Rep Power
    27
    Array
    یعنی چی چرا کامنت من که حرف حساب زدم حذف شد ولی اونایی که دلداری و حرف های تکراری زدن مونده!
    مشکل شما اول از همه وابستگی و مهر طلبی فوق مریض گونه هست که جرات نداری روی حرف پدر و مادرت حرف بزنی و انقدر مهر طلب که میخوای هم پدر و مادر و هم همسرتو راضی نگهداری و به حرف هر کسی توجه داری به غیر از خودت و بدون که با این مهربونی زیادی به جای اینکه این نوع محبت به کسی کمک کنه در واقع به همه آسیب میزنه اگه اون بالا سنتون رو نگفته بودید فکر میکردم پونزده سالگی ازدواج کردی
    در کل برو پیش روان شناس کمک حرفه ای بگیر
    ویرایش توسط مدیرهمدردی : پنجشنبه 28 مرداد 95 در ساعت 12:39 دلیل: ویرایش مسائل آسیب رسان.

  17. #10
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi.ma.mm نمایش پست ها
    یعنی چی چرا کامنت من که حرف حساب زدم حذف شد ولی اونایی که دلداری و حرف های تکراری زدن مونده!
    اگر تمایل دارید بنده حرف حساب های شما که حذف شده را در اینجا قرار بدهم!!!!!!!!
    لطفا جو سازی نکنید. و تاپیک مراجع را به حاشیه نکشانید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.