با سلام
مشکل من با نماز خوندن و اعتقادات دینی همسرم هست، اول این رو بگم که من زمانی که با همسرم ازدواج کردم یکی از پررنگ ترین معیارهام برای انتخاب ایشون مذهبی بودن خودشون و خانواده شون بود. ولی الان بعد از دو سال واقعا سرخورده شدم! نمیگم اعتقاد نداره، خیلی انسان خوبیه، دروغ نمیگه، غیبت نمیکنه، حلال و حروم سرش میشه، خمس میده و میدونم اعتقاد و باور قلبی زیادی داره ولی برای کارهای دینی خیلی سست و تنبله!
من خودم زمان مجردی تمام نمازهام اول وقت بود و امکان نداشت نماز صبحم قضا بشه، فرصتی میشد میرفتم مسجد و تا حد امکانم توی مراسمات و دعاها شرکت میکردم، شروع به حفظ قران کرده بودم تا سه جز ، و از این چیزا لذت میبردم!
همسرم زمان خواستگاری خیلی مذهبی تر به نظر میرسید ، شاید هم من اشتباه کردم ولی خب همیشه اوایل میدید تا اذان میگن پا میشم تشویقم میکرد و خودشم پا میشد و ....
الان بعد از عروسی دیدم شوهرم نماز صبحاش که کلا قضا میشه، نماز ظهرا رو دقیقا 5 دقیقه مونده به قضا شدن میخونه، نماز مغرب هم باز اکثرا قضا میشه!!!!
متاسفانه روی من هم تاثیر گذاشته! من هم نمازام یا قضا میشه یا آخر وقت بدو بدو! مسجد و این چیزا هم که دیگه مشخصه اصلا نمیریم!
از تاثیرهایی که روی من گذاشته بگم که مثلا
گوشیم سالها بود وقت اذان رو اعلام میکرد و این باعث میشد من هر اذان سریع پاشم وضو بگیرم و نماز بخونم ولی از وقتی عروسی کردیم شوهرم نمیزاره! میگه خوشم نمیاد گوشیت اذان بده،یا مثلا یهو وقت نماز میگه غذا بده میگم بزار یه نمازمو بخونم بعد ،ناراحت میشه و داد و بیداد میکنه که حالا 1 ساعت دیرتر بخون مگه چی میشه!یا میگه بریم بیرون و بخوام نماز بخونم باز داد و بیداد و.....
خونه عوض کردیم به دلم افتاد دعای توسل بگیرم اجازه نداد!
قران حفظ کردنم رو اجازه نداد گفت که من از اون قاری که تو تقلید میکنی خوشم نمیاد و چیه حفظ میکنی، قران همیشه دم دستمون و ....
ماه رمضون خیلی دلم شکست! روزه میگرفت ولی شب های دیگه ماه رمضون تا 1-2 شب اگه بیدار بود شبای احیا از ساعت 10 خوابید! منم که با تلوزیون احیا نگه میداشتم سر اون هر سه شب دعوا راه انداخت که ببند بزار بخوابم، صداش اذیتم میکنه!
سایر دعاها و اینا رو هم وقتای دیگه مسجد که نمیزاره برم تو خونه هم بخوام بخونم دائم میگه چیه چندتا کلمه به عربی هی تکرار میکنی معنیش رو هم نمیدونی!!
تا حرفی هم میزنم میگه تو به من کار نداشته باش! اینا پوسته دینه! میگم به هر حال من دوست دارم دوتایی باهم نماز بخونیم مسجد بریم و.....، بهش گفتم از معیارهای اصلی من موقع انتخابش مذهبی بودنش بود،گفت خب تو اشتباه تشخیص دادی و اشتباه انتخاب کردی، من چیکار کنم؟!
خیلی ناراحتم، راستش من میتونستم ازدواج دیگه ای بکنم که از لحاظ شرایط دیگه مثل تحصیلات و شغل و درآمد و ....خیلی بهتر از همسرم باشن ، یعنی به خاطر همسرم چند مورد رو رد کردم ولی میبینم تنها چیزی که باعث شد به همسرم اون موقع جواب مثبت بدم فقط یه تصور اشتباه بوده، خیلی احساس سرخوردگی و ناراحتی میکنم حس میکنم خیلی اشتباه کردم،یه جورایی از اینجا رانده و از آنجا مانده شدم!
گاهی حتی حس میکنم علت مشکلات دیگه زندگیمون همین کمرنگ شدن ایمانمون به خداست....
علاقه مندی ها (Bookmarks)